دسترسی به محتوای اصلی
راهِ ابریشم

بزرگداشت از خانواده مخملباف در فستیوال "لاروشل"

نتشر شده در:

فصل تابستان فرا رسید و به شمار فستیوال‌ها افزوده شد، به ویژه در فرانسه که در هر گوشه و کنار آن فسیتوالی موضوعی یا در پیوند با یک هنر برگزار می گردد؛ اگر هم فستیوالی در کار نباشد، گردهم آئی‌ها و دیدارها، جمعی از علاقمندان را به سوی خود می‌کشانند.

تبلیغ بازرگانی

دو فستیوال مهم فیلم که تقریبأ هم زمان برگزار می شوند، فستیوال غیرمسابقه‌ای شهر "لا روشل" در شمال غربی فرانسه و فستیوال شهر "کارلووی واری" در جمهوری چک هستند.

فستیوال شهر "لا روشلمیعادگاه سینما‌دوستان در تعطیلات و بزرگداشت از خانواده مخلمباف

شهر لاروشل، درشمال غربی فرانسه، برای چهل وسومین بار از روز 26 ژوئن تا 5 ژوئیه درهای خود را به روی آن سینما‌دوستانی می گشاید که دور از هیاهوی فستیوال‌های مسابقه‌ای و به هنگامی که در تعطیلات هستند و میخواهند نه تنها فیلم‌های تازه را پیش از اکران عمومی آنها ببینند بلکه با دیدن مرور بر آثار کامل و یا گسترده سینماگران بزرگ، دانش سینمائی خود را تازه کنند.

امسال نیز این فستیوال که 14 اکران سینماها را در اختیار دارد، از ساعت 10 بامداد تا 10 و نیم شب حدود 250 فیلم و از جمله 200 فیلم بلند داستانی، مستند و انیمیشن را در فرمت های گوناگون از سراسر جهان نمایش می دهد؛ 16 فیلم از ساخته‌های اعضای خانواده "مخملباف" به اضافه فیلم "کلوزآپ" ساخته "کیارستمی" و نیز "مدرسه پدر"، ساخته "حسن صلح جو" به نمایش در می آورد.

Prune Engler رئیس فستیوال "لاروشل"
Prune Engler رئیس فستیوال "لاروشل"

از "پرون آنگلر"، رئیس فستیوال "لاروشل" پرسیدم چگونه شد که به فکر بزرگداشت از خانواده مخملباف افتاده است؟

"پرون آنگلر": برای این که سال‌ها پیش، از محسن مخملباف که در آن زمان هنوز در ایران بود دعوت کرده بودیم، اما این خبر به او داده نشد و او نفهمید که به فستیوال ما دعوت شده است! بنابراین نیامد. پس از چند سال من و محسن مخملباف اعضای یک هیأت داوری در فستیوال "شالون" در استان "شامپانی" بودیم و طبیعتأ من در این مورد با او صحبت کردم و گفتم که چقدر از نیامدن او متأسف شدم، و بعد به خودم گفتم شاید امسال بهترین موقعیت برای دعوت از او باشد چون نمی‌دانستم که او خبر نداشته.

پرسش : حال چرا خانواده مخملباف؟

"پرون آنگلر": «از این جهت که آنها همگی در غربت به سر می برند وما پیش‌تر این برنامه ریزی رابا خانواده "استونن" یک خانواده هنرمند و سینماگر، انجام داده بودیم،که آنها البته پناهنده نبودند؛ پیش خودمان گفتیم می توانیم با خانواده مخملباف هم همین کار را بکنیم به ویژه این که آنها همگی در لندن زندگی می کنند وتصمیم گرفتیم آنها وفیلم‌هایشان را در این‌جا گرد آوریم».

پرسش : به دلیل چه ویژگی؟ چون فستیوال‌ها افراد را بی دلیل دعوت نمی کنند و از هدف خاصی پیروی می کنند.

"پرون آنگلر": «درست است. در آغاز، فیلمی به نام "مدرسه پدر" از محسن دریافت کردم؛ با دیدن آن به خودم گفتم این که همه اعضای یک خانواده گرد یک هدف، آنهم سینما می گردند، تجربه نابی است. خانواده ای که اعضایش با دنبال کردن راه پدر همگی فیلم می سازند، چون تصور نمی‌کنم چنین تجربه‌ای در دنیا وحود داشته باشد؛ پس تصمیم گرفتیم فیلم‌هائی از محسن را نشان دهیم که برخی از آنها حتا پیش از داشتن فرزند ساخته شده بودند؛ در کنار آن هم فیلم هائی از همسر و دخترانش و همچنین فیلم هائی که پسرش بر روی آنها کار کرده است را برگزیدیم؛ یعنی دیدن این فیلم مستند سبب شد که ما بخواهیم تجربه بسیار ویژه این سینماگران را نشان دهیم».

پرسش : واما درباره ویژگی سینمای مخملباف‌ها؟

"پرون آنگلر": «این یک پرسش بی پایان است. آنها از بسیاری از مقوله‌ها در فیلم‌هایشان سخن می گویند، اما وقتی یک نگاه کلی به این فیلم‌های می اندازیم، می بینیم که چگونه آنها خود را با همه کشورهائی که در آنها بسر برده اند تطبیق داده اند و چگونه در کشورهای گونه‌گون فیلم ساخته‌اند، از جمله در افغانستان و حتا در اسرائیل، چون محسن و پسرش برای ساختن یک فیلم به آن کشور رفته بودند، که این از دید جغرافیائی هم جالب است چون هرکدام از این کشورها فرهنگ ویژه خود را دار است؛ دیگر این که آنها تلاش کردند در هر یک از این کشورها برای ساختن فیلم‌شان با فرهنگ آن اُخت شوند. این فیلم‌ها بیشتر از زنان دختران جوان و کودکان یعنی موجودات آسیب پذیرتر و شکننده‌تر صحبت می‌کنند و آنها را در شرایطی نشان می دهند که با دلیری و مبارزه با موانع تحمیل شده به آنها زندگی می کنند. زنانی که تلاش دارند، علیرغم دشواری‌ها و تصمیم‌هائی که دیگران برای آنها می گیرند و جایشان را تعیین می کنند، برای خود یک زندگی معمولی بسازند».

با سپاسگذاری از "پرون آنگلر"؛ ازبزرگداشت از خانواده مخملباف سخن رفت؛ این بزرگداشت ها "اولیویه آسایاس" کارگردان فرانسوی (با 10 فیلم)، "هو هسیا سین" کارگردان تایوانی (با 15 فیلم) و مارکو بلوکیو" کارگردان ایتالیائی (با 16 فیلم)، را نیز در بر می گیرد.

آخرین فیلم "آلن کاوالیه" کارگردان فرانسوی به نام "اتحاد"، نیز پیش از نمایش عمومی آن نشان داده خواهد شد.

فستیوال "لاروشل"، وفادار به سیاست‌های خود که زنده کردن سینمای نخستین وسینمای صامت است ، امسال به مناسبت صدو بیستمین سال تأسیس کمپانی "گومون"، سه فیلم تشکیل شده از چند بخش و چهار فیلم کوتاه ساخته شده توسط "لوئی فویاد" در سالهای بین 1913 تا 1918، را به نمایش در می آورد.

فیلم های "موزیدورا" که هم هنرپیشه فیلم‌های "لوئی فویاد" بود و هم خود چند فیلم ساخت، در کنار آثار "لوئی فویاد" به نمایش در خواهد آمد.

همه آثار "لوکینو ویسکونتی" به نمایش در خواهد آمد و در کنار آن جای بزرگی به سینمای گرجستان داده شده است.

یادی نیز ار "الکساندر ماکس اندریک" کارگردان انگلیسی، با نمایش 7 فیلم انجام خواهد گرفت که بین سال‌های 1949 و 1965 ساخته شده اند.

سینمای انیمیشن چین هم با 28 فیلم ساخته شده توسط استودیوی شانگهای، در فستیوال حاضر خواهد بود که بخشی از آنها تاکنون در هیچ کجا به نمایش در نیامده است.
می دانیم که از سال 1950 به بعد، تهیه فیلم برای کودکان یکی از اولویت های رژیم کمونیست شد و از این رو این رژیم، بخش "انیمیشن" استودیوی سینمائی شانگهای را به وجود آورد و بودجه کلانی برای استخدام انیمیتور، نقاش سنتی و طراح و شماری حرفه ای دیگر در نظر گرفت؛ بدین ترتیب چین با استخدام بیش از 300 نفر به ریاست برادران "وان" پیشگامان سینمای انیمیشن در چین، پایان داد وفصل دیگری را گشود. در سال 1957 استودیوی انیمیشن مستقل شد و نام  "استودیوهای هنر شانگهای" را به خود گرفت.
مأموریت این استودیو ساختن فیلم های سرگرم کننده و آموزنده با کیفیت خوب برای کودکان بود.

بخش دیگری از فعالیت فستیوال، تشکیل کارگاه‌ها و انجام پروژه های گوناگون در شهر "لاروشل" است که یکی از آنها در زندان مرکزی "سن مارتن دو ره" و دیگری در بیمارستان "لاروشل- ره- اونیس" انجام می گیرد.

 

فستیوال مهم شهر "کارلوی واری" و نبود سینمای ایران به‌جز فیلمی از "محسن مخملباف" و حضور "هنگامه پناهیپخش کننده وتهیه کننده سینما در هیأت داوری

در زمینه فستیوال‌های فیلم آنهم در آغاز فصل تابستان، فستیوالی که از چند سال پیش تبدیل به یکی از میعادگاه‌های مهم سینما شده، فستیوال شهر "کارلوی واری" در 120 کیلومتری پراگ، پایتخت جمهوری چک است. این فستیوال که امسال برای پنجاهمین بار برگزار می شود و یکی از ویتری‌ های مهم سینما اروپای شرقی به شمار می آید، کار خود را از روز 3 ژوئن آغاز کرده تا روز 11 همین ماه برگزار خواهد بود.

طی ده روز برگزاری تماشاگران جوانی که با کوله پشتی های خود می آیند و در کنار محل برگزاری فستیوال و سالن های سینمای آن اتراق می کنند، خواهند توانست امسال حدود 200 فیلم را در بخش های مختلف ببینند؛ البته شماری از آنها خواستار دیدن فیلم هائی هستند که یا چندان بخت اکران شدن در این کشور را ندارند و یا اکران شدنشان طول خواهد کشید. جالب اینجاست که این جوانان برای بخش سینمای چک هم سر ودست می شکنند.

این شهر کوچک بسیار زیبا که چشمه‌های آب گرم معدنی اش بسیار مشهور است و شماری را برای مداوا به سوی دست کم شش مرکز مهم آن می کشد، در عین حال شاهد حضور ستارگان مهم جهان خواهد بود که از جمله آنها "ریچارد گیر" و "هاروی کیتل" هستند.

در میان فیلم های برگزیده، 21 فیلم اولین نمایش جهانی، 24 فیلم اولین نمایش بین‌المللی و 17 فیلم اولین نمایش اروپائی خود را خواهند داشت.

علت موفقیت این فستیوال را در مدیریت خانم "اوا ژآئورالوآ" مدیر هنری پیشین فستیوال دانست که جای خود را به "کارل اوخ" واگذار کرده است. البته او چندان دور نشده و نقش مشاور هنری را ایفا می کند.
یکی دیگر از ابتکارات فستیوال "کارلوی واری"، کار جدی بر روی "تیزر" یا "تریلر" این فستیوال است؛ بدین معنا که از سال‌ها پیش این فستیوال فیلم کوتاهی با مضمونی کمدی با شرکت هنرمندانی که در این فستیوال جایزه گرفته اند می سازد و در آغاز نمایش فیلم ها نشان می دهد.

https://www.youtube.com/watch?v=_Rc75lL8Alk&list=PLA32213EE1627B02D

به هر حال در بخش مسابقه ایِ فستیوالی که همه ساله جای خاصی به سینما ایران داده، هیچ فیلم ایرانی به چشم نمی خورد.
این فستیوال که 13 فیلم را در بخش مسابقه ای خود گنجانده، هیچ کارگردان بنامی را برنگزیده و بیشتر به آثار کارگردان‌های اروپائی و یک آمریکائی توجه کرده است.

فیلمی در سه بخش، به نام "شب‌های عربی" ساخته "میگل گومز" کارگردان پرتغالی، در بخش "نوعی نگاه" گنجانده شده که ماجرای "شهرزاد قصه گو" را با مضمون بحران اقتصادی بیان می کند. فیلمی که در بخش پانزده کارگردانان کن بسیار مورد توجه قرار گرفت وبخش نخست آن هم اکنون بر پرده سینماهاست.

Karel Och مدیر هنری فستیوال "کارلوی واری"
Karel Och مدیر هنری فستیوال "کارلوی واری"

با "کارل اخ" مدیر هنری فستیوال، چند پرسش را مطرح از جمله این که چرا کارگردان‌های نسبتاً گمنام را در بخش مسابقه‌ای برگزیده است؟
"کارل اخ": «هر سال فرق می کند چون ما از پیش تصمیم نمی‌گیریم که افراد بنام را برگزینیم؛ ما فیلم را می بینیم، اگر از آن خوشمان آمد، آن را بر می گزینیم. امسال ما بخت این را داشتیم که شماری کارگردان نوپا را به این بخش راه بدهیم که همه آنها هم چندان نوپا نیستند. چون پاره‌ای ممکن است مستندسازان بسیار جاافتاده‌ای باشند اما برای نخستین بار یک فیلم داستانی می سازند و این گزینش واقعاً اتفاقی است».

پرسش: من بار دیگر احساس می کنم که شما توجه ویژه ای به سینمای اروپا کرده اید. البته فیلم هائی از آسیا و از آمریکای جنوبی هم در برنامه دیده می شوند.

"کارل اخ": « امسال کمی با سال گذشته فرق می‌کند چون به عنوان مثال ما فیلم های بیشتری از آسیا داریم، از جمله سه فیلم بسیار تازه از کره و چند فیلم از فیلیپین که در بخش "فروم مستقل‌ها" در رقابت هستند؛ چند فیلم هم از برزیل و دیگر کشورهای آمریکای لاتین برگزیده ایم|؛ حال اگر شمار فیلم‌های اروپائی بالاست برای این است که ما در اروپا قرار داریم و روی فیلم های اروپای شرقی و مرکزی فوکوس می کنیم و همانگونه که می دانید این سینما ویژگی ما را تشکیل می دهد، از این رو ما یک بخش را هم به این سینما اختصاص می دهیم. این توجه بیشتر علت جغرافیائی دارد».

پرسش: برسیم به پرسشی که برای من اهمیت ویژه ای پیدا می کند و آن هم سینمای ایران است که چز فیلم "نوبت عاشقی" ساخته "محسن مخملباف" که نویسنده، منتقد و مستند ساز بنام انگلیسی "مایک کازینز" آن را برگزیده و فیلم "گفتگو با آرتور پن" ساخته "امیرنادری"، فیلم دیگری در این فستیوال دیده نمی شود و این درحالی است که سینمای ایران می‌رود بار دیگر با فیلم‌های خوب جوانان این کشور خود را مطرح کند. چرا؟

"کارل اخ": « این داستان امسال کمی متأثر کننده است و من با شما موافقم. ما دلمان می خواست به گونه‌ای دیگر باشد و چندین فیلم را هم دیدیم که برخی از آنها بسیار جالب بودند، اما یک فیلم مناسب بخش اصلی نیافتیم. در عین حال از چند کارگردان جوان برای شرکت در "فروم مستقل ها" دعوت کردیم، اما آنها می‌خواستند که ما آنها را در بخش مسابقه ای قرار بدهیم؛ آنها ترجیح دادند فیلم هایشان را به فستیوال‌های دیگر پائیزی معرفی کنند که البته ما این تصمیم پخش کننده آنها را محترم می‌دانیم. باز هم باید بگویم که ما نتوانستیم فیلم‌های کارگردان های پرتجربه‌تر را برای بخش مسابقه ای به دست بیاوریم».

پرسش : در آغاز سخنانتان به حضور فیلم های مستند سازان معتبر اشاره کردید که یکی از آنها بدون شک "هلنا تریشتیکوآ" است که ما در گذشته فیلم های تکان دهنده و بسیار حالبی از این کارگردان بسیار مهم چک و حتا دنیا دیده بودیم.

"کارل اخ": «او یک اسطوره و شاید یکی از بزرگترین فیلم سازان کشور ما و یا حتی اروپا باشد که جایزه بهترین فیلم مستند اروپائی را در سال 2008 برای فیلم "رنه" ربود؛ او تمام زندگی خود را صرف دنبال کردن شخصیت های فیلم‌هایش کرده است. ما آخرین فیلمش "ملوری" را نشان می دهیم که داستان زندگی یک زن معتاد به هروئین است؛ این زن از پانزده سال پیش تاکنون و پس ازبه دنیا آوردن یک بچه، اعتیاد را ترک می کند تا از این جهنم نجات یابد و خانم "هلنا تریشتیکوآ"، داستان مبارزه او برای بازنگشتن به دامن اعتیاد را نشان می‌دهد. او در برگزیدن سوژه‌هایش بسیار خوش‌سلیقه است و آنها را با توانائی بسیار ترسیم می کند.

بانوی بزرگ سینمای مستند چک

کارل اخ" به بانوی بزرگ سینمای چک، "هلنا تریشتی کوآ" اشاره کرد که فیلمش "مالوری" در بخش مسابقه‌ای فیلم‌های مستند پنجاهمین فستیوال فیلم "کارلوی واری" نمایش داده خواهد شد. کارگردانی که از سال 1980 با مستندهای دنباله‌دار و متأثر کننده اش، سبکی را در سینما به وجود آورد که در نوع خود تک بود.

جالب اینجاست که در اروپای غربی همه با دیدن فیلم "پسر بچگی" ساخته "ریچارد لینک لیتر"، که هنرپیشگان فیلمش را طی 12 سال دنبال کرده بود، سر ودست می شکستند، اما کسی چون خانم "ترشتی کوآ" را نمی شناسند که یکی از شخصیت هایش "رنه" را در فیلمی به همین نام، به مدت بیش از سی سال دنبال کرد.

فیلم "ریچارد لینک لیتر" یک فیلم داستانی با شرکت همان هنرپیشگان بود، در حالی که فیلم "رنه" که جوایز بسیاری را در فستیوال‌ها ربود، یک شخصیت واقعی و رانده شده را با همه دشواری‌هایش دنبال می کرد. همین کار در فیلم "کاتکا"، به نام دختری معتاد و فیلم های دیگر این کارگردان دنبال شد که همگی تحسین‌برانگیز هستند.

"هلنا تریشتیکوآ"، کارگردان چک
"هلنا تریشتیکوآ"، کارگردان چک

به مناسبت نمایش فیلم پیشین "هلنا تریشتی کوآ"، فیلم "زندگی با جاسپر"، از این کارگردان بسیار مورد علاقه ام پرسیده بودم چگونه شخصیت‌های خود را که سال‌های دراز با آنها زندگی می کند، برمی گزیند و چگونه باور دارد که این شخصیت‌ها ارزش دنبال کردن را دارند؟

"هلنا تریشتی کوآ": «این سبک ویژه من است؛ من از سال 1980 این پروژه را آغاز کردم. حال چگونه من شخصیت‌هایم را بر‌می‌گزینم، این بستگی به موضوعش دارد. به عنوان مثال برای فیلم "زندگی با جاسپر"، من می بایستی یک هنرمند جوان را از همان آغاز کارش دنبال می‌کردم؛ بنابراین، این کار را در سال 1989 کلید زدم؛ در آن سال آقای "یاکوب" 20-21 ساله بود و در آکادمی تآتر دانش می آموخت، او شماری نمایش را با توانائی بسیار کارگردانی کرد و سپس تبدیل به یکی از کنشگران مهم سیاسی در زمان انقلاب مخملی شد و این پیش بینی شده نبود. بنابراین نخستین بخش از این پروژه 5 سال به درازا کشید و در دهمین سالگرد انقلاب مخملی، من دومین بخش را از زندگی او ساختم و سپس تصمیم گرفتم ادامه دهم . بنابراین "زندگی با جاسپر" 23 سال وقت مرا گرفت».

پرسش: در میان فیلم‌های دراز مدت شما و از جمله "کاتکا"، "زندگی با جاسپر" موضوعی روشن تر و سبک تردارد . اما شما با فیلم‌هائی مانند "رنه" و "کاتکا" چگونه کنار می آئید، چون از دید روانی چنین زندگی ها و شکست هائی، آنهم در دراز مدت، می تواند ویرانگر باشد. وقتی شما فیلم را به پایان می رسانید، در درون شما چه چیزی رخ می دهد؟

"‌هلنا تریشتی کوآ": «البته پرداختن به چنین موضوعاتی چندان آسان نیست. اما این حرفه من است. گاهی احساساتی می‌شوم اما بیشتر به این فکر می کنم که شاید فیلمم بتواند کمکی بکند؛ به عنوان مثال، "کاتکا" که داستان این زن معتاد را نشان می دهد، در مدرسه ها به نمایش در می آید و من امیدوارم که جوانان با دیدن آن بفهمند که مواد مخدر چیست و به خود نگویند که با آزمایش کردن اتفاقی نمی افتد؛ باید ببینند که تا چه حد خطرناک است. به هر رو من امیدوارم که فیلم‌هایم پرسش‌ برانگیزند؛ بنابراین در آنها بیشتر پرسش می توان یافت تا پاسخ».

پرسش: دنبال کردن این شخصیت‌ها طی این همه سال نیازمند کار بسیار درزمان مونتاژ دارد؛ شما چه مقدار "راش" می‌گیرید تا بتوانید به کپی پایانی برسید و در یک ساعت ونیم یک زندگی را تعریف کنید؟

"هلنا تریشتی کوآ": «پانزده برابر بیشتر از یک فیلم معمولی؛ یعنی بین 30 تا 40 ساعت فیلم».

پرسش: شما کاملأ وارد زندگی افراد می شوید و گاه نیز بیننده شاهد بگو وگوی شما با آنان می شود؛ به عنوان مثال در فیلم "زندگی با جاسپر"، شخصیت شما را از خانه بیرون می کند، اما با معتادان و افسرده‌ها، این نزدیکی می تواند گاه خطرناک باشد؟

"هلنا تریشتی کوآ": «من نمی‌ترسم، چون با آنها رابطه خوبی دارم. من بدون ترس می روم چون ترس، بر کار اثر منفی می‌گذارد، حتا با معتادانی که در مکان های بسیار کثیف و دور از نگاه زندگی می کنند و پاره ای از آنها مبتلا به ایدز و یا یرغان هستند؛ من با آسودگی خاطر می روم و به خود می گویم همه چیز به خوبی خواهد گذشت. به هر رو این سوژه ای است که من برگزیدم و کسی مرا مجبور نکرده است».

پرسش : با در نظر گرفتن این که شما شخصیت‌هایتان را در طول زمان دنبال می کنید تا به نیتجه برسید، حتمأ چند طرح را هم زمان آغاز می کنید؟

"هلنا تریشتی کوآ": «هم زمان نه ولی پس از آغاز یکی از آنها، کم کم پروژه های دیگر را هم دنبال می کنم. من هم اکنون بر روی 20 پروژه کار می کنم که پروژه های همه زندگی ام به شمار می آیند؛ امیدوارم به اندازه کافی زندگی کنم و همه آنها را به سرانجام برسانم».
 

دریافت رایگان خبرنامهبا خبر-پیامک های ما اخبار را بصورت زنده دریافت کنید

اخبار جهان را با بارگیری اَپ ار.اف.ای دنبال کنید

بخش‌های دیگر را ببینید
  • 08:45
  • 08:53
  • 09:56
  • 15:40
  • 09:08
این صفحه یافته نشد

صفحۀ مورد توجۀ شما یافته نشد.