دسترسی به محتوای اصلی
راهِ ابریشم

یک مد ساز جوان ایرانی، "آراز فضائلی" جای خود را در پاریس باز می کند

نتشر شده در:

گر چه در سالهای اخیر، شماری از "مزن" های مد در پاره ای از کشورها مشتریان سرشناس و پولدار جهان را به خود جلب کرده اند اما پاریس همچنان جایگاه خود را به عنوان شهری که از مد یک هنر ساخته ، در اختیار دارد.از این روست که هفته مد، که از روز 29 سپتامبر تا 7 اکتبر 2015 برگزار گردید، مد بهار و تابستان 2016 را نوید داد.  

تبلیغ بازرگانی

در آن هفته "آراز فضائلی"، مد ساز جوان ایرانی چند اثر خود را در سالن یک هتل بزرگ در نزدیکی "شانزه لیزه" به نمایش گذاشت که از سلیقه و نو آوری او در این زمینه حکایت می کرد.
در پی آن خبردارشدیم که این نمایشگاه سودمند بوده و بوتیک "له سویت"، نخستین کلکسیون این مد ساز جوان را برای فروش برگزیده است.
نباید فراموش کرد که دنیای مد، دنیای بسیار پر رقابت است و فروش نخستین کلکسیون طراحان جوان بسیار سخت پذیرفته می شود. یکی از دلایل سخت گیری خریداران در این است که آنها می ترسند مدسازان جوان نتوانند به موقع کار خود را آماده و تحویل دهند.
"اراز فضائلی" اما توانسته با بوتیک "له سوئیت" قرار داد ببندد که در خیایان شیک "پییر شارون" قرار دارد و صاحب آن که یک خانم اوکرائینی به نام "اکا یو کوردیزه" است بوتیک 400 متر مربعی خود را به سان "مزن های " مد گذشته درست کرده است. بدین معنا که چندین سالن در آن به وجود آورده که در هر کدام مشتریان می توانند بنشینند و لباس مورد نظرشان را آزمایش کنند

.
در نمایشگاه روزهای هفته مد، که برای نخستین بار نخستین کلکسیون "اراز فضائلی" به نمایش گذاشته می شد، ما با مدی روبرو شدیم که گر چه ریشه در گذشته داشت، اما بسیار نو بود. در عین حال مدی بود ساده در رنگهای سیاه، سفید و خاکستری که برای پوشیده شدن در یک مکان و موقعیت خاص آفریده نشده اند. طرح همگی این لباسها از لباسهای دوران قاجار الهام گرفته بودند و زیور الات آن هم که توسط "سولماز پناهی" طرح و ساخته شده اند ، با این مجموعه هم خوانی داشت چرا که آنها نیز به گونه ای معرفی آینه کاری های ایران بودند.
از "اراز فضائلی" پرسیدم چگونه به این برداشت رسید که مد دوران قاجار می تواند الهام بخش لباس های دوران ما باشند ؟

"سولماز پناهی" و زیور آلاتی با الهام از آینه کاری
با آرزوی پیروزی برای "آراز فضائلی"، طراح جوان مد، با "سولماز پناهی" به گفتگو نشستم که کار آفرینش زیور الات کلکسیون مد آراز را همراهی کرده است.

از او که از آینه کاریهای ایران برای آفرینش کارهای خود الهام گرفته، پرسیدم چرا، در حالی که در زمان قاحار، زنان و به ویژه زنان دربار از جواهرات و زیور آلات سنگین و رنگین و به سبک هند ی استفاده می کردند، به آینه کاری توجه کرده است ؟

وهها نیز ممکن است بروند" یا "پشت کوها"
"جیا زانگ که"، کارگردان چینی، با فیلم "کوهها نیز ممکن است بروند" یا "پشت کوها"، که هم اکنون بر پرده سینماهاست، با ابتکاری جالب تکنینک سینمائی خود را با سه دورانی که برگزیده تطبیق می دهد.
این فیلم که از سال 1999 تا 2023 را در بر می گیرد، تحول چین را در سه مقطع تاریخی دنبال می کند و با اشاره هائی طنز آمیز تغییرات این جامعه را زیر پرسش می برد.
بخش نخست که در فرمت چهار گوش گرفته شده (که به تازگی توسط پاره ای از سینما گران به کار گرفته شده بود)، جامعه چینی را نشان می دهد که در حال چشیدن طعم گونه ای از آزادی است.
ماجرا از این قرار است که یک دختر جوان دودوست پسر دارد که یکی کارگر معدن است و دیگری استعداد بزرگی در ثروت اندوزی دارد. سرانجام پسر ثروتمند بر دیگری پیروز می شود و دختر را به همسری می گیرد. او دوست و رقیب عشقی اش را هم از معدنی که خریده بیرون می کند. در سال 2015 زوج خوشبخت پولدار، افراط وتفریط های تازه به دوران رسیده را تکرار می کنند. سپس فرزند پسرشان زاده می شود که "دلار چانگ" نام می گیرد!!! چون قرار است مانند پدر دلار های بسیاری به دست بیاورد. سپس از جدائی آنها واین که پدر پولدار فرزندش را به استرالیا برده تا در یک کالج خوب آموزش ببیند، خبردار می شویم. در تنها سفری که پسر 6-7 ساله، در یک هواپیمای شخصی، برای شرکت در مراسم مرگ پدر بزرگش می کند، مادرش را می بیند و چند روز را با او سر میکند اما او را خانم و سپس"مامی" (به سبک انگلیسی زبانها) صدامی کند

.
کاگردان سپس ما را به سال 2023 می برد و می بینیم که عاشق محروم که پس از شکست عشقی شهرش را ترک کرده بود و هنوز بی چیز است، در حالی که بیمار است، با یک زن ویک فرزند کوچک به زادگاهش باز می گردد.
از سوی دیگر فرزندی که در استرالیا در خانه ای بسیار شیک زندگی می کند ، با پدرش تنها از راه ترجمه گوگل (از چینی به انگلیسی) رابطه برقرار می کند و نام مادرش را هم فراموش کرده است.. در آنجاست که یک آشنائی سبب می شود گذشته خود را جستجو کند.
فیلمی بیانگر دورانی غریب که چینی ها در حال گذراندنش هستنداما شامل جوامع دیگر هم می شود.
ناگفته نماند که "جیازانگ که" مهارت بسیار در نشان دادن آسیب های اجتماعی وارد شده به طبقات محروم، پس از ورود سیستم کاپیتالیستی به جامعه ای که هنوز خود را کمونیست می خواند، دارد ، در سال 2013 هم با فیلم "لمس گناه"، جایزه بهترین فیلم نامه فستیوال کن را ربود.
این کارگردان برخاسته از نسل ششم سینماگران چینی همچنین جایزه شیر طلای فستیوال ونیز را در سال 2006 برای فیلمش "زندگی آرام" گرفت.
او که برای چهارمین بار به بخش مسابقه ای فستیوال کن آمد، با فیلم خود "کوهها نیز ممکن است بروند" یا "پشت کوها"، یکی دیگر از فیلم های خوب بخش مسابقه ای فستیوال کن را ارائه کرد

"هشت خبیث" "کوانتین تارانتینو"، سرو صدای بسیار برای هیچ

علاقمندان به فیلم های پر اکشن، پرخون و پر خشونت "کوانتین تارانتینو"، کارگردان روشنفکر و کنجکاو آمریکائی ، بار دیگر به دیدن آخرین فیلم این کارگردان "هشت خبیث" خواهند شتافت و به به خواهند گفت. البته نمی توان مهارت و توانائی او را در گزیدن تصاویر و فیلمبرداری نادیده گرفت، اما برای کسی چون من که کششی نسبت به این گونه داستانها ندارم و تنها نشان دادن بخشی کوچکی از خشونت جامعه آمریکا در دوران جنگ های داخلی این کشور (1861-1865) برایم مهم نیست ، هدف این فیلم و یا پیامش مبهم می ماند.
در آغاز، کارگردان هشت خبیث را، به بهانه یک توفان برف، در میهمان سرآئی دور افتاده و واقع بر سر بلندیهای پر برف و سردی در ایالت "کلورادو"، گرد هم می آورد و سپس، در این چهار دیواری بسته، شخصیت هارا وادار به برملا کردن شخصیت هایشان، دروغگوئی و حیله گری می کند. گر چه هویت دوتن از آنها "کورت راسل" و "ساموئل جکسون" در نقش دو جستجو گر جایزه برای شکار مجرمین، روشن است، به جز زنی جنایتکار که می بایست برای به دار آویخته شدن در "رد راک" به این شهر برده شود، اشرار دیگر با ماسک پیش می روند

.
این چهار دیواری تبدیل به دکور تآتری می شود که در آن بخش بزرگی از فیلم تنها با دیالوگ می گذرد. اما در دقیقه های پایانی تبدیل به صحنه کارزار و هفت تیر کشی می شود و سرانجام این پرسش را مطرح می کندکه چه کسی زنده از آن بیرون خواهد آمد....
این خلاصه داستان بود.. اما از نظر تکنیکی، نقطه جالب فیلم در این است که "تارانتینو" آن را به شکل "پاناویژن" 70 میلیمتری فیلمبرداری کرده است. این تکنیک که برای نخستین بار در فیلم "خرطوم"، در سال 1966 به کار گرفته شد، بسیار نادر است، به ویژه این که حتا فیلمهای 35 میلیمتری هم کم کم به دست فراموشی سپرده می شوند. بنابراین این فورمت تنها در سینماهائی می تواند نشان داده شود که پرده ای مناسب آن داشته باشند.
البته برای نشان دادن آن برای همگان، دو مونتاژ برای فیلم در نظر گرفته شده که یکی کوتاه (2:48 دو ساعت و چهل و هشت دقیقه ) و دیگری کپی دراز 70 میلیمتری است که یک پیش درآمد، یک آنتراکت و چند صحنه اضافی دارد. این ورژن تنها به مدت دو هفته در سینما "گومون مارینیان" در پاریس و "گران مرکور" در نزدیکی "روآن" به نمایش گذاشته می شود.... پس قمقه و ساندویچ ها را باید آماده کرد.

فیلم های پر خرج آمریکائی در صدر فروش فیلم ها در فرانسه

فیلم های پر خرج آمریکائی، از جمله "جنگ ستارگان"، "مینیونها" و "دنیای جوراسیک"، در صدر فروش همه فیلم ها در سینما های فرانسه قرار گرفتند و رکورد سال 1958را از نظر شمار فروش بلیط شکستند.
فیلم های آمریکائی 112.24 میلیون بلیط فروختند که سهم آنها را از بازار فیلم به 54.5 می رساند که بالا تر از 45.4% سال 2014 است.
در واقع پس از افزایش میزان شمار سینما روها در سال 2014، که با 208.98 میلیون ورودی، بزرگترین رده را پس از سال 1967 به دست می آورد، میزان ورودی ها در سال 2015 نیز 28.97 میلیون بود. و گر چه این رقم یک کاهش 1.4% نسبت به سال پیش از آن نشان می دهد، اما سالن های سینما با 200 میلیون تماشاگر، از سرزندگی بالائی برخوردار شدند

Le dernier épisode de la guerre des étoiles
Le dernier épisode de la guerre des étoiles (AP/DB)

.
گفتنی است که شمار سینما رو ها در فرانسه از همه کشورهای اروپائی بالاتر است.
از سوی دیگر، در میان ده فیلمی که بیش از همه تماشاگر داشتند، هشت تای آنها آمریکائی هستند و سه رده نخستین را پر کرده اند. "جنگ ستارگان : رستاخیر نیرو" بیش از 6.8 میلیون ورودی در 2 هفته داشت، "مینیون ها" ، 6.4 میلیون و "دنیای جوراسیک" 5.1 میلیون.
در میان فیلم های فرانسوی، " ماجراهای تازه علاءالدین" در رده هفتم و "معلمان 2"،در رده ششم قرار گرفتند.
سینمای فرانسه اما نسبت به سال 2014 پس روی داشت که یکی از علل آن کاهش میزان تولید و سرمایه گذاری در سال 2014 بود که نتیجه اش در سال 2015 دیده شد.
حال گفته می شود ممکن است در سال 2016، بار دیگر چرخ تولید، به دلیل فیلم های کمدی ای که در حال ساخته شدن هستند، شتاب بیشتری پیدا کند.    

مرگ سه چهره هنری در فرانسه
در هفته ای که گذشت صحنه هنر فرانسه سه چهره خود را از دست داد. "میشل دلپش"، خواننده موسیقی امروزی، "پییر بولز"، یکی از پیشگامان موسیقی معاصر و "میشل گالابرو"، هنرپیشه سینما و تآتر.
بزرگداشت همه سویه از ""میشل دلپش"
"میشل دلپش"، خواننده ای که در 65 سالگی، به دنبال سرطان حنجره، در روز شنبه گذشته درگذشت، همچنان موضوع مهم رسانه های فرانسوی در روزهای اخیر بود. این خواننده که ترانه هایش را سه نسل از فرانسویان گوش کردند و دوست دارند، از آن خوانندگانی بود که از دوران مختلف زندگی فرانسویان، به ویژه دورانهای شاد و سبکبالی سخن می گفت. که امروز همه با حسرت به آن می اندیشند.

به عنوان مثال در ترانه " لوآر و شر"، که هدیه ای است به منطقه زادگاهش، "میشل دلپش"، به سبک همیشگی خود، زندگی مردم عادی را عنوان می کرد و از این رو در احساسات مردم سهیم می شد.
زنگ صدای "میشل دلپش" هم خاص بود و هم با موضوع ترانه هایش همخوانی داشت. و گر چه می توانست با این صدا ترانه های نرم و عاشقانه اجرا کند، اما او به ساده پردازی بسنده نکرد و تلاش بر این داشت تا سخنگوی دورانش باشد.
مراسم به خاک سپاری این خواننده امروز در گورستان "پر لاشز" پاریس انجام گرفت

    .

"پییر بولز"، آخرین معرف موسیقی "اوان گارد"
موزیسینی که می گفت : "موسیقی باید یك جادو و لرزش جمعی باشد" و در روز 26مارس 1925 در مونت بریسون فرانسه به دنیا آمد، در روز 5 ژانویه 2016 در "بادن بادن" آلمان در گذشت .
گرچه شماری آهنگسازی و موسیقی "پییر بولز"، آهنگساز، نوازنده پیانو و رهبر ارکستر فرانسوی را مورد انتقاد قرار دادند،که از روش های انتزاعی و همه جنبه های موسیقیائی در یک قطعه استفاده می کرد ، اما بیش از جستجوی خلسه و یا لذت از آثار این هنرمند، می بایست بر جستجو گری او در زمینه موسیقی تآکید ورزید.
البته هدف این انتقادها تنها برداشت وی از موسیقی نبود، بلکه گفته می شد که با افراد پر نفوذ دوستی می کند، هوای دوستان خود را دارد و شبکه ای پیرامون خود به وجود آورده است.
"پییر بولز" که در كنسرواتوار پاریس زیر نظر استادش "آولیویه مسیان " به فراگیری هارمونی پرداخت و بسیار تحت تاثیر ساختار آثار او قرار گرفت، برخلاف مسیان تكنیك های سریال و دوازده تنی (دو دکا فونیک) را به كار بست. به کار بستن ریتم و فرم های گسترش نیافتنی موسیقی اروپایی ، "اولیویه مسیان" را در راستای کارها وبرخورد شوئنبرگ باموسیقی قرار می دهد

.
"چکش بدون صاحب" را می توان یکی از آثار بسیار مهم این آهنگساز دانست.
این آهنگساز در عین حال به آثار گذشتگان تاریخ موسیقی نیز اهمیت می داد. از این روست که شماری از ارکسترها و از جمله ارکستر سمفونیک "بی بی سی" را در سال 1966 رهبری کرد. پس از آن هم "پییر بولز" رهبری اركستر فیلارمونیك نیویورك را در سالهای 1971 تا 1978 به عهده گرفت. او موسس انستیتوی تحقیقات و هماهنگی آكوستیك در موسیقی، مرکزی مهم برای تحقیقات علمی در زمینه آكوستیك و موسیقی كامپیوتری و الكترونیكی، بود  .

"میشل گالابرو"، هنرمندی دیرپا
"میشل گالابرو"، که در روز 4 ژانویه 2016 در 94 سالگی در گذشت، به دلیل بازی در شماری از فیلم های پیش پا افتاده، که خود آنها را راهی برای افزودن "کره به اسفناج" روزمره (یا رونقی به سفره دادن) توصیف می کرد، هنرمندی بود که ارزشش چندان شناخته نشد. در حالی که او فارغ التحصیل کنسروآتوار هنرهای دراماتیک بود و چندین سال در "کمدی فرانسز"، معبد هنر تآتر کلاسیک فرانسه به روی صحنه رفته بود. اما به گفته خود وی، هنگامی مردم از وی صحبت کردند که در نمایش های مردمی نقش آفرینی کرد. سپس ایفای نقش در فیلم "ژاندارمهای سن تروپه"، در کنار "لوئی دوفونس"، به او سرشناسی بسیاری داد و جای وی را به عنوان یک هنرپیشه نقش دوم تثبیت کرد

.

"گالابرو" سپس توانست با ایفای نقش " بوویه"، ژاندارمی سرخورده و ادمکش، در فیلم "ژاندارم و قاتل" ، ساخته "برتران تاورنیه"، جایزه سزار بهترین هنرپیشه مرد را درسال 1977 به دست آورد. "میشل گالابرو" را که همه به دلیل شادابی، فروتنی و رک و راستی اش، دوست می داشتند، همه چیز را به شوخی نمی گرفت و از دست دادن همسر و برادرش"مارک" ، در ماههای اخیر دل او را بسیار شکسته بود. او می گفت دیگر زندگی برایش بی رنگ شده است."میشل گالابرو" پس از مرگ همسرش در ماه اوت، در بیمارستان بستری شد و سپس به همه کار های تآتری خود پایان داد.
"میشل گالابرو" در 209 فیلم و سه سریال نقش آفرینی کرده است. 

حسین علیزاده از شورای عالی خانه موسیقی استعفا داد
حسین علیزاده، استاد تار و سه تار و آهنگساز، در روز 16 دی ماه 1394، پس از سه سال فعالیت در شورای عالی موسیقی از سمت خود استعفا داد.
در نامه استعفای خود می گوید: " با کمی دقت به بیانه رسمی شورای عالی خانه موسیقی، به روشنی می‌توان دریافت که اعضای شورا در جریان تمام امور خانه نیستند ".
حسین علیزاده در نامه خود این پرسش ها را مطرح می کند :
" نقش شورای عالی خانه موسیقی در خانه موسیقی چیست؟
آیا شورایی که در هجده ماه گذشته یک یا دو نوبت تشکیل جلسه داده (البته بدون حضور اینجانب) می‌تواند شورای موثری در حل موضوعات به خصوص این دوره خانه موسیقی باشد؟
آیا شورا، شورایی تشریفاتی نیست که فقط در شرایط بحران با تلاش هیئت مدیره تشکیل جلسه داده تا سپری مناسب برای مشکلات خانه باشد؟
آیا رئیس و اعضای شورا در مسائل ریز و درشت موسیقی کشور و خانه موسیقی به‌طور بی‌طرفانه قرار می‌گیرند، تا حضوری موثر برای راه‌حل موضوعات داشته باشند؟

"
 

دریافت رایگان خبرنامهبا خبر-پیامک های ما اخبار را بصورت زنده دریافت کنید

اخبار جهان را با بارگیری اَپ ار.اف.ای دنبال کنید

بخش‌های دیگر را ببینید
  • 08:45
  • 08:53
  • 09:56
  • 15:40
  • 09:08
این صفحه یافته نشد

صفحۀ مورد توجۀ شما یافته نشد.