در آمریکا برآمدن شخصیتی مثل دونالد ترامپ پرسشهای زیادی را حتی در میان جمهوری خواهان دامن زده است.در فرانسه، حزب سوسیالیست با شکاف و تفرقهای کم سابقه مواجه است و در عوض گفته میشود که حزب راست افراطی میتواند قدرت را در این کشور به چنگ آورد. در تمام اروپا احزاب سنتی دچار بحرانند...
در اسپانیا، حزب پودموس که دو سال پیش تشکیل شده با ائتلاف با یک حزب چپ تندرو، در راه تشکیل دولت است.
در بریتانیا، حزب استقلال طلب اسکاتلند، در انتخابات محلی حزب کارگر را به مقام سوم پس راند.
در اتریش احزاب سنتی راست و چپ، شکست خوردند و در دور دوم انتخابات ریاست جمهوری که هفتۀ دیگر (٢٢ مه) برگزار میشود، بخت پیروزی نوربرت هوفر، کاندیدای راست افراطی بسیار زیاد است.
دانیل کوهن بندیت، شخصیت سیاسی فرانسوی-آلمانی که حالا بعد از سالها نمایندگی در پارلمان اروپا، خود را بازنشسته کرده، معتقد است که آنچه در اتریش رخ داده، نشان دهندۀ تزلزل نظام سنتی دو حزبی در این کشور است. به عقیدۀ او این اتفاق در کشورهای دیگر اروپا هم میتواند رخ دهد.
به گفتۀ فیلیپ دوسرتین، پژوهشگر علوم سیاسی «اگر کلی تر و در سطح جهانی نگاه کنید، خواهید دید که در تمام کشورهای دموکراتیک دنیا، احزاب سنتی در حال غرق شدن هستند. انگار که تشکلهای سنتی دموکراسی در حال انفجار باشند. در آمریکا به وضعیت غریبی رسیدهایم. حزب جمهوریخواه به ناتوانی حیراتانگیزی رسیده و در حزب دموکرات هم اختلاف و نفاق بسیار شدت گرفته»...
دوسرتین میافزاید: «در لهستان و در اتریش هم دگرگونیهای غیرمنتظره در راهست. در انگلستان، بحران به شکل دیگری بروز کرده... در آلمان، ائتلافهای جدید شکل میگیرد که کم کم چشم انداز سیاسی را عوض میکنند. در اسپانیا و یونان هم که اوضاع آنقدر بحرانی است که بهتر است حرفش را نزنیم!»
الی کوهن، اقتصاددان فرانسوی معتقد است که ریشۀ عمیق این تحولات به روند جهانی شدن از یک سو و فقر فزایندۀ طبقۀ متوسط گره خورده است. به عقیدل او در آمریکا، دونالد ترمپ و برنی ساندرز، هردو، نمایندگان واکنش به این وضعیت هستند، منتهی دو واکنش کاملاً متضاد.
مارسل گوشه، متفکر و مورخ چپ فرانسوی در کتابی که اخیراً نوشته، احساس خود را از شرایط موجود شرح میدهد و میگوید که یک دورۀ تاریخی در شرف پایان است اما خصوصیات دورۀ جدید نیز معلوم نیست.
به گفتۀ وی «ما در موقعیتی هستیم که خطر انسداد کامل سیاسی وجود دارد. به عبارت دیگر، خطر این که دموکراسی از کار بیفتد».
مارسل گوشه میگوید «در خیلی از کشورهای اروپایی مردم احساس میکنند که دولتشان مشروعیت ندارد و در عین حال خودشان هم احساس ناتوانی میکنند. به طور خلاصه مردم احساس میکنند که در دنیای پرخطر و پرتنش امروزی، کسی به فکر آنها نیست، و آنها هم، ابزار سیاسی لازم را برای دفاع از خود ندارند».
میشل وینوک، مورخ فرانسوی نیز سؤال میکند که به چه دلیل «طبقات به اصطلاح مردمی، یعنی کلاً کارگران و حقوقبگیران، دیگر "جناح چپ" را نمایندۀ خود نمیدانند؟»
او میگوید در اروپا مردم معتقدند که «چپ، دیگر آن چپ سابق نیست». به عقیدۀ وینوک امروزه احزاب سنتی راست و چپ «با مشکل هویت درگیرند. در حالی که مثلاً همین چهل سال پیش، احزاب چپ اروپایی هویت قوی داشتند و نمایندگان مبارزه با سرمایهداری محسوب میشدند».
میشل وینوک با تأکید بر وضعیت فرانسه میگوید «در این کشور، بعضیها حزب سوسیالیست را حزب "سوسیال لیبرال" مینامند... این نامگذاری به این واقعیت اشاره دارد که سوسیالیستها سیاستهایی پیش گرفتهاند که متعلق به سنت خودشان نیست و مثلاً از شرکتهای خصوصی دفاع میکنند و از سرمایهگذاری و تلاش فردی دفاع میکنند»...
سال آینده، شاهد انتخابات ریاست جمهوری آمریکا و فرانسه خواهیم بود. در اتریش تا هفتۀ دیگر رئیس جمهوری انتخاب خواهد شد و در اسپانیا، نیروهای چپ در تلاشند تا یک دولت ائتلافی و تقریباً بدون حضور احزاب سنتی تشکیل بدهند.
تمامی جهان دموکراتیک در حال سپری کردن دورهای بسیار حساس، با نتایجی نامشخص است. دگرگونیها و انتخاباتِ در راه میتواند شمهای از دموکراسی آینده و یا تصوری از اضمحلال آن را در جهان غرب به دست دهد.
مشروح برنامه را درفایل صوتی بالا گوش کنید.
دریافت رایگان خبرنامهبا خبر-پیامک های ما اخبار را بصورت زنده دریافت کنید
آبونه شوید