انتخابات ریاست جمهوری آمریکا در دو مرحله انجام می گیرد. این سیستم یادگار کنوانسیون فیلادلفیا در سال 1787 است. در روز انتخابات، مردم با رأی خود در واقع اعضای «مجمع گزینندگان» یا «هیئت های انتخاباتی» را برمی گزینند تا آنان یکی از دو نامزد را به عنوان رئیس جمهوری آمریکا انتخاب کنند. بنابراین، رئیس جمهوری با رأی مستقیم مردم انتخاب نمی شود. «مجمع گزینندگان» معمولاً نامزدی را انتخاب می کند که بیشترین رأی مردمی را در سطح ملی آورده باشد. اما ساز و کار سیستم انتخاباتی این گزینه را تضمین نمی کند. در تاریخ انتخابات آمریکا در مجموع پنج بار نامزدهایی به ریاست جمهوری آن کشور انتخاب شده اند که در سطح ملی «رأی مردمی» کم تری آورده بودند. دونالد ترامپ نیز یکی از آن هاست. او ریاست جمهوری اش را مدیون این سیستم انتخاباتی کهنه و قدیمی است.
جمعه بیستم ژانویه باراک اوباما، رئیس جمهوری کنونی آمریکا، قدرت را به دونالد ترامپ، رئیس جمهوری منتخب، خواهد سپرد و مراسم ادای سوگند در کاخ کنگره در واشنگتن برگزار خواهد شد. انتخاب دولاند ترامپ به ریاست جمهوری آمریکا بار دیگر مسئلۀ نارسایی سیستم انتخاباتی آمریکا را در ابعادی گسترده مطرح کرد. این سیستم که در نوع خود کمنظیر است به دولاند ترامپ امکان داد تا با دو میلیون رأیِ کمتر بر رقیب خود هیلاری کلینتون پیروز شود. همین اتفاق در انتخابات ریاست جمهوری سال 2000 نیز افتاده بود. در آن سال نیز سیستم انتخاباتی آمریکا به جرج دبلیو بوش امکان داد تا بر رقیب خود ال گور پیروز شود. در حالی که جمع آرای او نزدیک به پانصد و پنجاه هزار رأی کمتر از ال گور بود. پیش از 1937 انتقال قدرت به رئیس جمهموری منتَخَب به جای بیستم ژانویه در چهارم مارس انجام میگرفت.
در سیستم انتخاباتی آمریکا رئیس جمهوری کشور با رأی مستقیم رأی دهندگان انتخاب نمیشود. مردم با رأیی که در روز انتخابات به دو نامزد ریاست جمهوری میدهند، درواقع، اعضای «مجمع گزینندگان» یا «هیئتهای انتخاباتی» را برمیگزینند تا آنان رئیس جمهوری و معاون او را انتخاب کنند. بنابراین، انتخابات ریاست جمهوری در دو مرحله انجام میگیرد. ایالات متحد آمریکا، چنان که از نامش پیداست، فدراسیونی از پنجاه ایالت است. برپایۀ قانون اساسیِ آن کشور، شُمار اعضایِ «مجمع گزینندگان» یا «هیئتهای انتخاباتی» هر ایالتی برابر با مجموعِ نمایندگانِ آن ایالت در « کنگرۀ » آمریکاست. بخشی از کنگره را « مجلس نمایندگان ایالات متحد آمریکا» تشکیل میدهد و بخشی دیگر را «مجلس سنای آمریکا». شُمار اعضایِ «مجمع گزینندگان» یا «هیئتهای انتخاباتی» ایالتهایی که جمعیت بیشتری دارند - مانند تکزاس، کالیفرنیا، فلوریدا و نیویورک - افزونتر است. و چون عامل اصلی در شکست یا پیروزی یک نامزد میزان آرای «هیئتهای انتخاباتی» است، در نتیجه، آن نامزدی به ریاست جمهوری انتخاب میشود که بتواند حداقل 270 رأی از مجموع 538 رأی هیئتهای انتخاباتی را به دست بیاورد، حتی اگر آرای مردمی او در مجموع کمتر از رقیبش باشد.
بیش از یک چهارم کل آرای «هیئتهای انتخاباتی» متعلق به چهار ایالت کالیفرنیا، تکزاس، فلوریدا و نیویورک است. این سیستم انتخاباتی یادگار «کنوانسیون فیلادلفیا» ست که از 25 می تا 17 سپتامبر 1787 در شهر فیلادلفیا در ایالت پنسیلوانیا برگزار شد و هدف آن بررسی مشکلات حاصل از استقلال ایالات متحد از بریتانیای کبیر در چهارم ژوئیۀ 1776 بود. شرکت کنندگان میخواستند اصول کنفدراسیون را که به نوعی نخستین قانون اساسی آمریکا پس از استقلال بود و با توافق و اتحاد سیزده ایالت تنظیم شده بود، اصلاح کنند. اما گفت و گوها سرانجام به تنظیم و تصویب قانون اساسی تازه انجامید که تا امروز پابرجا مانده است. بسیاری از شرکت کنندگان در کنوانسیونِ فیلادلفیا به ویژه فدرالیستهایی مانند جیمز مَدیسون و الکساندر هَمیلتون متوجه شدند که با اصلاح «اصول کنفدراسیون» به نتیجه ای نمیرسند و از همین رو تصمیم گرفتند به شکل تازه ای از حکومت بیندیشند. با توجه به اهمیتی که آن کنوانسیون برای ایالات متحد آمریکا داشت، آن را «کنوانسیون قانون اساسی»، «کنوانسیون فدرال» و «کنوانسیون بزرگ» نیز نامیده اند. امروز از شرکت کنندگان در آن کنوانسیون زیر عنوان « بنیانگذاران» ایالات متحد آمریکا یاد میکنند.
در کنوانسیون فیلادلفیا برای تنظیم قانون اساسی جدید چندین طرح به بحث گذاشته شد. یکی از طرحها، طرح 25 ماده ای چارلز پینکْنی بود. از پیشنهادهای مهم آن طرح میتوان از «نظام قانونگذاری دومجلسی» یاد کرد که کنوانسیون آن را پذیرفت. پیشنهاد دیگر پینکْنی انتخاب یک رئیس جمهوری برای ایالات متحد آمریکا بود. در طرح او این انتخاب و نیز انتصابِ اعضای قوۀ مجریه به عهدۀ قوۀ قانونگذاری گذاشته شده بود. آنچه به طور کلی بنیانگذاران آمریکا با تنظیم قانون اساسی جدید میخواستند، برقراری تعادل و برابری میان همۀ ایالتها بود. هر ایالتی میبایست به نسبت جمعیتش جایگاه درخور سیاسی داشته باشد. برای این منظور قرار شد هر ایالتی متناسب با جمعیتش نماینده به مجلس نمایندگان بفرستد، اما در مجلس سنا دو سناتور بیش نداشته باشد. از همین رو، از 100 سناتورِ مجلس سنا 52 سناتور را 15 درصد جمعیت آمریکا انتخاب میکنند. درواقع، برای حفظ تعادل میان ایالتها و تضمین برابری میان شهروندان بود که بنیانگذاران آمریکا سیستم انتخاب ریاست جمهوری را با رأی غیرمستقیم اختراع کردند. البته جدا از تفاوت میان ایالتهای بزرگ و کوچک، ناهماهنگی میان ایالتهای شمال و جَنوب نیز مطرح بود. در شمال، پس از استقلال از بریتانیای کبیر برده داری را از میان برده بودند و سیاهان شهروند صاحب رأی شمرده میشدند، در حالی که در جنوب هنوز نظام برده داری حاکم بود.
هیئتهای انتخاباتی یا «مجمع برگزینندگان» معمولاً نامزدی را انتخاب میکنند که در سطح ملی بیشترین رأی را آورده باشد. اما ساز و کار سیستم انتخاباتی آمریکا لزوماً این گزینه را تضمین نمیکند. در تاریخ انتخابات ریاست جمهوری در آمریکا، «مجمع برگزینندگان» پنج بار نامزدی را انتخاب کرده است که در سطح ملی «رأی مردمی» کمتری آورده بود. از دو مورد اخیر یعنی انتخابات سالهای 2016 و 2000 همه کم و بیش اطلاع دارند. در انتخابات سال 1824 هیچیک از نامزدها نتوانستند از رأی اکثریت مطلق «مجمع برگزینندگان» برخوردار شوند. در نتیجه، وظیفۀ انتخاب رئیس جمهوری به «مجلس نمایندگان» واگذار شد و آن مجلس جان کوئینسی آدامز را به عنوان ششمین رئیس جمهوری ایالات متحد آمریکا تنها برای یک دوره انتخاب کرد. در سال 1876 «مجمع برگزینندگان» رادرفورد بیرچارد هِیز را با یک رأی بیشتر به عنوان نوزدهمین رئیس جمهوری آمریکا برگزید، در حالی که آرای مردمی او در سطح ملی کمتر از رقیبش بود. در سال 1888 نیز بنجامین هریسون با رأی «مجمع برگزینندگان» به عنوان بیست و سومین رئیس جمهوری آمریکا انتخاب شد، در حالی که رقیب او، گروور کلیولند، رأی مردمی بیشتری آورده بود.
باری، دونالد ترامپ ریاست جمهوری اش را مدیون این سیستم انتخاباتی است. ساز و کار این سیستم را امروز منتقدان آن بیش از هر زمان دیگر به زیر تازیانۀ نقد کشیده اند.
دریافت رایگان خبرنامهبا خبر-پیامک های ما اخبار را بصورت زنده دریافت کنید
آبونه شوید