دسترسی به محتوای اصلی
سیمای فرانسه

حاکمیت زنان بر تن خویش نخستین شرط رهایی انسان است

نتشر شده در:

چهارشنبه ۲۶ و جمعه ٢۸ سپتامبر دو روز جهانی حق پیشگیری از بارداری و همچنین حق سقط جنین است. در فرانسه، شورای عالی برابری زنان و مردان همزمان با برگزاری مجمع عمومی سازمان ملل از همهٔ دولت‌ها از جمله دولت فرانسه خواسته است که حق حاکمیت زنان را بر جسم شان به رسمیت بشناسند. به گمان این شورا سلطهٔ مردان بر جسم زنان بزرگترین مانع برابری میان زنان و مردان در دیگر عرصه ها به شمار می رود.

حاکمیت زنان بر تن خویش نخستین شرط رهایی انسان است
حاکمیت زنان بر تن خویش نخستین شرط رهایی انسان است Reuters
تبلیغ بازرگانی

به همین خاطر شورای عالی برابری زنان و مردان به مناسبت این دو روز جهانی اینبار خواستار برخورداری زنان از حق باردار شدن به یاری کمک ها و خدمات پزشکی شده و این حق را گامی مهم برای تملک زنان بر جسم خود دانسته است.

اگر چه پس از سال ها مبارزۀ مستمر، زنان فرانسه از دهۀ ۱۹۷٠ به پیشرفت های مهمی در این زمینه دست یافته‌اند، اما، آنان هنوز با موانع بسیاری برای اعمال اراده بر جسم خویش روبرو هستند. شورای عالی برابری زنان و مردان یادآوری می کند که هنوز سقط جنین به «قتل» تشبیه می شود و مقاومت های بسیاری برای جلوگیری از برخوردار شدن زنان همجنسگرا یا مجرد از حق باردار شدن صورت می پذیرد. همین مقاومت‌ها است که به گفتهٔ شورای عالی برابری زنان و مردان می‌کوشند تا از آموزش مسائل مربوط به امور جنسی در مدارس جلوگیری کنند، هر چند چنین آموزشی اهرمی ضروری برای کسب آگاهی و انجام انتخاب‌های صحیح در زندگی همۀ زنان و مردان به شمار می رود.

به گمان شورای برابری زنان و مردان آنچه در کانون این مقاومت ها نهفته است مالاً مقابله با تلاش زنان برای کنترل بر جسم خویش است که به قول «فرانسواز اریتیه»، انسان‌شناس فرانسوی، در اصل تلاشی برای مقابله با سلطهٔ مردان بر زنان به شمار می رود.

«فرانسواز اریتیه» می‌گوید که هدف این سلطهٔ مردانه فروکاستن زنان به ابزار تولید مثل و تبدیل آنان به شئی قابل مبادله است که از طریق آن مردان امکان برخورداری از فرزندان پسر را برای خود تضمین می‌کنند. به گفتۀ شورای عالی برابری زنان و مردان، آنچه این سلطه را به نهاد تبدیل می کند تدابیری است که زنان را از آزادی، از دسترسی به اطلاعات و مناصبی محروم می سازند که می توانند ضامن قدرت و انتخاب آزاد زنان باشند.  

به گمان شورای عالی برابری زنان و مردان، مبارزه با این کهن ترین نهاد سلطه نخستین شرط رهایی و نخستین شرط ساختن جامعه‌ای است که در آن زنان و مردان از حقوق برابر برخوردار هستند. به همین دلیل شورای عالی برابری زنان و مردان، خواستار یک رشته اصلاحات حقوقی و اجتماعی شده و گفته است که در اولین گام باید بند موسوم به «وجدان» را که در قانون مربوط به سقط جنین در فرانسه وجود دارد حذف کرد، زیرا این بند که به طور ویژه در این قانون منظور شده، نه فقط بیهوده و متعلق به دوره ای قدیمی است، بلکه با واقعیت زندگی موجود نیز ناسازگار است. زیرا، حدود ٤٠ درصد زنان فرانسوی دست کم یک بار در طول زندگی شان از این حق استفاده می‌کنند. شورای عالی برابری زنان و مردان فرانسه معتقد است که سقط جنین باید در وهلهٔ نخست به عنوان حقی عمومی در نظر گرفته شود و نه حقی استثنایی یا ویژۀ بخشی از زنان جامعه. از اینها گذشته، به گمان این شورا، بند مربوط به «وجدان» پزشکی شامل همهٔ اقدام‌های درمانی و بهداشتی می شود و لزومی ندارد که چنین بندی به طور منحصر بفرد در خصوص سقط جنین به کار گرفته شود.

شورای عالی برابری زنان و مردان همچنین خواستار آن شده که حق پیشگیری از بارداری و حق سقط جنین در قانون اساسی فرانسه به ثبت برسند. این شورا تاکید می کند که قانون اساسی متعلق به همۀ زنان و مردان فرانسه است و گنجاندن حق سقط جنین و حق پیشگیری از بارداری در قانون اساسی باعث خواهد شد که هیچکس نتواند این حقوق را به سادگی زیر سئوال ببرد. 

شورای عالی برابری زنان و مردان همچنین از دولت فرانسه خواسته است که امکانات مالی و انسانی لازم برای آموزش و آگاهی از امور جنسی را در مدارس این کشور تامین کرده و دسترسی همهٔ زنان به کمک‌ها و خدمات پزشکی به منظور باردار شدن را بدون هیچ حد و حصر تضمین نماید. به گمان این شورا محروم کردن زنان همجنسگرا و مجرد از این حق به منزلهٔ اعمال تبعیضی مضاعف علیه آنان است. زیرا، این محرومیت در درجۀ نخست به دلیل جنسیت و سپس به دلیل انتخاب‌ها و تمایلات فردی آنان اعمال می‌شود.  

به گفتهٔ شورای عالی برابری زنان و مردان، وضعیت کنونی سالانه هزاران زن فرانسوی را در معرض خطرات مهم بهداشتی و درمانی و همچنین نابرابری‌های اجتماعی شدید قرار می‌دهد. 

موضعگیری های شورای عالی برابری زنان و مردان در حمایت از حقوق زنان همزمان است با انتشار دویستمین شمارهٔ نشریه معتبر Débat به سردبیری فیلسوف شهیر فرانسوی «مارسل گشه» که اینبار به موضوع «اضمحلال سلطهٔ مردان» اختصاص یافته است. «مارسل گشه» در دیباچه این ویژه‌نامه، جملهٔ معروف انسان شناس فرانسوی، «فرانسواز اریتیه» را نقل کرده که می‌گوید : «نابرابری های جنسی و سلطهٔ مردان بر زنان بر پایهٔ حاکمیت آنان بر قدرت باروری زنان و در نتیجه بر پایهٔ سلطهٔ مردان بر لذت جنسی زنان استوار شده است.» «مارسل گشه» در عین حال یادآوری می کند که نخستین کسی که در خصوص این موضوع فکر کرد و نوشت فردریش انگلس، اندیشمند سوسیالیست آلمانی و دوست و همفکر کارل مارکس، در کتاب معروفش با عنوان منشاء خانواده، مالکیت خصوصی و دولت است که هنوز اثری خواندنی به شمار می رود.

«مارسل گُشه» در عین حال یادآوری می کند که سلطه مردان بر زنان بخش جدایی ناپذیر تاریخ سلطهٔ دین بر انسان است. به همین دلیل «مارسل گشه» اضمحلال سلطهٔ مردان را نتیجهٔ اضمحلال تاریخی سلطهٔ خدایان می داند که خود گُشه در دورهٔ حاضر از آن تحت عنوان «خروج دین» یا «خروج از دین» نام برده است. یعنی : خروج از جامعه‌ای که در آن دین نقش سازماندهنده را دارد.

«مارسل گشه» معتقد است که اضمحلال سلطهٔ مردان بر زنان تنها منحصر به فرانسه و دیگر کشورهای پیشرفته غربی نیست، بلکه روندی جهانی و بخشی از تاریخ پر فراز و نشیب رهایی انسان از سلطهٔ دین و گذار او به آزادی، خودفرمانی و دموکراسی است.  

«مارسل گشه» معتقد است که «خروج از دین» به معنای واقعی کلمه خروج از سازماندهی مذهبی جوامع است که بستر تاریخی رهایی افراد به طور کلی و برابری زنان و مردان به طور اخص به شمار می رود. او می گوید که سلطهٔ مردان بر زنان که سنتاً در وجود و شخصیت تاریخی «پدر» به عنوان رئیس خانواده تجسم می یافت شکلی از خانواده را بنیان نهاد که در کلیه نظریه های سیاسی از جمله فلسفۀ سیاسی هگل از آن به عنوان «نخستین سلول جامعه» یا دولت یاد می شد. به گمان «مارسل گشه» این سلول نخستین در عین حال نقش کلیدی‌ چه در خانواده و چه در جامعه در استمرار بخشیدن به سلطه و تملک مردان بر جسم و جنسیت زنان داشته است.

«مارسل گشه» می گوید که از این ساختار و کارکرد باستانی خانواده دیگر چیز زیادی نمانده است. بیش از پیش خانواده به اجتماعی داوطلبانه و آزاد میان افراد بهره مند از حقوق برابر تبدیل شده که هدف شان از ایجاد چنین اجتماع داوطلبانه ای دستیابی به شکوفایی عاطفی است. گُشه می افزاید : به این ترتیب، خانواده که روزی مکان اجبارهای اجتماعی بود، اکنون به مامن آزادی‌های فردی تبدیل شده است.

در چنین خانواده‌ای پدر نیز نقش و کارکرد سنتی خود را از دست داده است و در نتیجه مردان نیز ناگزیرند که نقش و جایگاه جدید خود را در خانواده بر پایهٔ برابری با زنان از نو تعریف کرده و بنا سازند.

دریافت رایگان خبرنامهبا خبر-پیامک های ما اخبار را بصورت زنده دریافت کنید

اخبار جهان را با بارگیری اَپ ار.اف.ای دنبال کنید

بخش‌های دیگر را ببینید
این صفحه یافته نشد

صفحۀ مورد توجۀ شما یافته نشد.