فرنگیس حبیبی، مدیر پیشین بخش فارسی ار.اف.ای، بادبان برکشید و از این جهان درگذشت + [گفتگو]
فرنگیس حبیبی بامداد شنبه ١٦ فوریه، با تابیدن نخستین پرتو آفتاب در این روز اینک اندوهبار، بادبان برکشید و ساحلی را که ما بر آن نشستهایم بسوی پهنۀ بی پایان دنیائی دیگر ترک کرد. او که روح و رفتاری بس آرام داشت، سالهای دراز در آبهای پُرتلاطمِ دلهره و تهدیدِ پس از انقلاب و سپس جنگ پارو زده و هنگامی که برای ایمن داشتن کودکان خردسال خود از گزند تشویش و مرگ، کشتی به دریاچۀ آرامی رانده بود که خانه راندگان را پناه میداد، دوری از زادگاه و آنچه در او بود، آرامش او را برهم میزد. فرنگیس حبیبی با این حال هرگز انسانی اندوهگین نبود، تا آخرین هفتههای زندگی از جوش و خروش نیافتاد، تنها ده روز پیش از وداع با این جهان، آخرین کتاب او که برگهائی از ٧٢ سال زندگی وی را بر خود دارد به بازار آمد. او در گفتگوئی که دو سال پیش انجام گرفت و برای شنیدن همین جا در اختیار شماست، به گذشتۀ خود باز می گردد و به افکار و نگرشهای خود اشاره دارد.
نتشر شده در: : روزآمد شده در
گوش کنید - ۲۱:۳۶
فرنگیس حبیبی، چنانکه نخستین زمزمههای آخرین گزارش او در گوش میخواند «در نوزده سالگی به پاریس» آمد. دو سال پیش از مه ٦٨ بود، جنبشی که ساختار سیاسی، مناسبات اجتماعی و ارکان اخلاقی جامعۀ آن روز فرانسۀ را بر هم زد و «باورها و ارزشهای» او را نیز که دختر جوان و پُر شور و حالی بود، چنانکه خود در گفتگو با این رادیو به یاد آورده، «زیر و رو کرد» و به او «بسیار چیزها» آموخت. پیش از آن، خانوادهای که بگفتۀ او «به دانش و فرهنگ ارج فراوان میگذاشت» و در پی آن بود که «فرزندان خوب تربیت شوند»، بستر شایستۀ کسب ارزشهای انسانی و فرهنگی را در او پدید آورده بود تا بذر اندیشه و اعتدال و انصاف بهنگام در او بارور شود.
او در سالهای تحصیل در فرانسه به «کنفدراسیون دانشجویان ایرانی در اروپا» پیوست و شریک فعالیتهای این سازمان شد. فعالیتهائی که از سالها پیش بگفتۀ خود «با نگاه منتقدانه» به آنها مینگریست و «نه تنها محتوای افکار سیاسی آن دوران بلکه خام بودن آن رویکرد» را نیز مورد تردید قرار میداد.
فرنگیس حبیبی در سالهای روزنامه نگاری و در میان جمعی که کوششها و دلبستگیهای آنان، گاه شور را به شر و باور را به فریاد بدل میکرد، پیام اعتدال و آرامش میپراکند و در سراسر سالهائی که نخست معاونت و سپس مدیریت بخش فارسی ار.اف.ای را بر دوش داشت، با ترازوی انصاف، در آرام ساختن همکاران میکوشید و نسبی بودن داوهائی را که گاه در نگاه برخی «مطلق» میشد، با صبر بسیار به آنان یادآوری میکرد.
فرنگیس حبیبی روزنامه نگاری آگاه و راست کردار بود و در کار خود از زیاده و کم روی پرهیز میکرد. او که سالها در برنامۀ «نگاهها و اندیشهها» ادبیات و افکار را به نقد میکشید، نه این یک را بی سبب برکشید و نه هرگز آن دیگری را خوار کرد.
فرنگیس حبیبی از «بدِ زمانه» به روزنامه نگاری روی آورده بود. او دانش آموختۀ «مطالعات زنان و جنسیت» بود و نقدِ اندیشمندانۀ ادبی را بال دوم پرواز بر فراز کشتزار زندگی ساخته بود. او با وقوع انقلاب از فرانسه به ایران بازگشت و چنانکه در آخرین کتاب خود، «جنگ با من از دور سخن گفته است»، مینویسد «نخستین هفتههای انقلاب را همچون بامداد بهاری، پُرگل و شادی، و مملو از امید» میدید، «غافل از اینکه تنها چند ماه بعد، در پاسخِ اعتراض به بسته شدن روزنامهها، گرز و چماق بر سر و روی» او فرو میآمد و هر که در برابر «حجاب اجباری» سخنی میگفت «فاحشه و ...» لقب میگرفت.
در همین روزهاست که درب کلاس درس بر فرنگیس حبیبی بسته شد. او که آنهنگام در دانشگاه تهران به دانشجویان «جامعه شناسی» میآموخت، به سبب «ناآگاهی» از «جامعه شناسی اسلامی» دیگر شایستگی درس گفتن نداشت و «از آنجا که دانشگاه با کمبود استاد زبان فرانسه روبرو بود» اجازه یافت به آموزش این زبان بپردازد.
فرنگیس حبیبی سالهای دهشناک پایان دهۀ پنجاه و آغاز دهۀ شصت را که در آن سرکوب و زندان و مرگ و ... با «انقلاب» و «جنگ» توجیه میشد، در ایران گذراند، اما تامین امنیت کودکان خردسال، وی را ناگزیر از ترک کشور کرد. او در فرانسه تن به تازیانۀ دوری و بیکاری و نگرانی برای همۀ آنهائی که در ایران ماندهاند سپرد.
آغاز کار بخش فارسی رادیو بینالمللی فرانسه در اول مارس ١٩٩١، برگ تازهای گشود تا او در پاریس از بام تا شام درگیر رویدادهای ایران باشد. فرنگیس حبیبی از همان ابتدا معاونت بخش فارسی را بر دوش کشید و علاوه بر کارهای روزانۀ تدارک اخبار و گزارشها و ... در برنامۀ هفتگی خود که در دنیای ادب و اندیشه سیر میکرد از جمله به شمار بیشماری از کتابها و نوشتههای فارسی برون مرزی پرداخت. نوشتههای او در این برنامه، مجموعۀ ارزشمندی را تشکیل میدهد. او در سالهای ١٩٩٩ تا ٢٠١١ مدیر بخش فارسی بود و سپس به بازنشستگی زودرس رفت تا به کارهای پژوهشی بپردازد.
فرنگیس حبیبی که رسالۀ دکترای خود را به «هویت زنان ایرانی در جامعۀ در حال گذار» اختصاص داده بود هرگز اندیشه در این زمینه را ترک نکرد و مقالات بسیاری در این گستره به چاپ رساند.
فرنگیس حبیبی در برابر بیماری که از چند ماه پیش باسماجت بر او چنگ انداخته بود، روحیهای بی باک داشت و با دلیری آن را پذیرفت. میدانست که در این کارزار بخت پیروزی نادر است. پس آخرین جرعههای جام زندگی را با سرزندگی حیرت آوری مینوشید. برای همکاران دیرین او، امروز دنیا غمانگیزتر است.
فرنگیس حبیبی در گفتگوئی که دو سال پیش انجام گرفت و همین جا در اختیار شماست، به گذشتۀ خود اشاره دارد و از افکار و اندیشههای خود میگوید. برای شنیدن ابزار رایانهای زیر را به کار اندازید:
INVITE DE LA SEMAINE Faranguis Habibi Diff. 16 & 17 février 2019 (VC)
دریافت رایگان خبرنامهبا خبر-پیامک های ما اخبار را بصورت زنده دریافت کنید
آبونه شوید