دسترسی به محتوای اصلی
راهِ ابریشم

نمایشگاه "اسکیس"های معماری ایران

نتشر شده در:

کانون معماران ایران از روز جمعه ٢٤ مرداد ماه نمایشگاهی را زیر عنوان "دست ساز: اسکیس‌های معماری ایران" در محل این کانون در تهران برگزار نموده است.

تبلیغ بازرگانی

10:14

گفتگو با فریار جواهریان، آرشیتکت

در این نمایشگاه، که نخستین نمایشگاه از این نوع است، اسکیس‌های معمارانی چون علی‌اکبر صارمی، حسین شیخ زین‌الدین، فریدون بدر، حسین امانت، ایرج کلانتری طالقانی، نادر اردلان، فرامرز شریفی و بهرام فریور صدری به نمایش گذاشته شده است.

از فریار جواهریان- آرشیتکت و دبیر نمایشگاه، انگیزه برگزاری چنین نمایشگاهی و مخاطبین آن را جویا شدم :

 

آب‌های موزیکال کاخ "ورسای"

برنامه نمایش آب‌های موزیکال کاخ "ورسای" که همه ساله شماری از علاقمندان به تاریخ و موسیقی کلاسیک را به خود می کشد، در واقع در سال 1666 آغاز شد اما در قرن نوزدهم، موسیقی را هم به آن افزودند.

امسال نیز چون سالهای گذشته، توریست ها و اهالی پاریس، به دیدن منظره جادوئی فواره های کاخی می شتابند که در میان باغ های سبک فرانسوی این کاخ که "لونوتر" بزرگ طراح آنهاست، قرار داده شده اند.

گردش در میان این فواره ها همراه با موسیقی سبک باروک، یعنی اپراهای آثار آهنگسازانی چون "لولی"، "ده ماره" و "رامو" ، انجام می گیرد.
این گردش به بازدید کنندگان امکان می دهد، به کشف گوشه وکنار این باغ ها بپردازند و از زیبائی‌های آن لذت ببرند.
شب در نور شمع در "وو لو ویکنت".

تا روز 4 اکتبر آینده، هر شنبه شب، کاخ زیبای "وو لو ویکنت" به گذشته و به شب‌های معروفش بازگشت می کند که نور هزاران شمع آن را روشن می کرد.
در این شبها، حدود 2000 شمع در درون کاخ "وو لو ویکنت" و نیز باغ زیبای آن روشن می شود که توسط "لو وو" ساخته شد، دکور آن کار "لو برن" بود و طراحی باغش هم به "لو نوتر" معروف سپرده شده بود.

این کاخ که در زمان خود تحسین و سپس حسادت لوئی چهاردهم را برانگیخت، به سفارش "نیکلا فوکه"- خزانه دار سلطنتی، ساخته شد.
هدف این شب ها، نشان دادن چگونگی جشنی است که او در روز 17 اوت سال 1661همراه با نوای موسیقی برگزار کرد. در سال 2014 هم، بازدید کنندگان هم از موسیقی کلاسیک بهره خواهند برد و هم می توانند در رستورانی غذا صرف کنند که چشم انداز زیبائی به سوی باغ کاخ دارد. این شب‌ها با آتش بازی پایان می پذیرد.

 

ترن مستقیم به "اوور سور اوآز"

علاقمندان به سبک "امپرسیونیسم" می توانند با گرفتن ترنی در ایستگاه شمال پاریس، مستقیم به "اوور سور اوآز" بروند که جایگاه نقاشان بزرگ سبک "امپرسیونیسم" به شمار می آید.

DR

با پیاده شدن در این شهر کوچک، آنها می توانند ردپای "سزان"، "پیسارو" ویا "وان گوگ" را دنبال کنند. به هنگام گردش، می‌توانند سری به کلیسای "نتر دام دو لاسومپسیون" و شهرداری شهر بزنند که "وان گوگ" از آنها در تابستان سال 1890 یعنی کمی پیش از خودکشی، تابلوهائی کشیده بود.

وان‌گوگ، همچنین از میهمان خانه‌ای که در آن می‌زیست و گورستانی هم که در آن به خاک سپرده شد تصاویری کشیده بود.

تندیسی از او که کار "زادکین" است در پارکی قرار داده شده که نام "وان گوگ" را برخود دارد.

خانه دکتر "گاشه" که از وان گوگ نگهداری کرده بود و نیز "خانه به دار آویخته شده" که توسط "سزان" به تصویر کشیده شد هم در این محل قرار دارد.

                                                                                                                                         

"لورن باکال"، یکی از آخرین ستارگان هالی‌وود در گذشت

در فردای مرگ "رابین ویلیامز"- هنرپیشه بنام آمریکائی، خبر درگذشت "لورن باکال"- آخرین ستاره سال‌های طلائی هالی‌وود، در روز 12 اوت و در 89 سالگی داده شد.
"لورن باکال"، که نام اصلی اش "بتی جون پرسکی" بود و در خانواده ای یهودی مهاجر از رومانی و لهستان در سال 1924 به دنیا آمده بود، از کودکی توسط مادرش به کلاس های تآتر و رقص فرستاده شد. پس از طلاق پدر و مادرش وبه دلیل بی پولی وزندگی سخت نتوانست این کلاس ها را ادامه دهد.

او همچنین ناچار شد از شانزده سالگی کار کند و بر حسب تصادف به عنوان بلیط پاره کن و کسی که جای تماشاگران را به آنها نشان می دهد، در موزیک هال بنام "برادوی" استخدام شد.

لورن باکال، در سال 1943 به شغل مانکنی پرداخت و در آن زمان بود که همسر "هوارد هاوکس" که مشتری مزون های مد بود، او را دید و نظر شوهرش را به وی جلب کرد؛ "هوارد هاوکس" نیز در سال 1944، او را برای بازی در فیلم "بندر اضطراب" در کنار "همفری بوگارت" برگزید.

Lauren Bacall
Lauren Bacall

بدین ترتیب او خیلی زود در آستانه راه شهرت قرار گرفت ومی رفت در کنار هنرپیشگانی اسطوره ای چون "گرتا گاربو" و "مارلن دیتریش" که از اروپا آمده بودند قد علم کند.

در آن سال او هنوز ٢٠ سال نداشت و چون در دوران سیاه وسفید پا به سینما گذاشته بود، به دلیل رنگ چشمان روشنش که معلوم نبود چه رنگ است و تبلیغاتی که کمپانی "وارنر" پیرامون او به راه انداخته بود، لقب "نگاه" را گرفت. افزون بر آن گونه ای زیبائی وحشی، شخصیت و صدای بم او به شهرتش کمک کرد.

سرنوشت زندگی عاشقانه او نیز در حین بازی در همین فیلم "بندر اضطراب" رقم خورد. بدین معنا که میان او و "همفری بوگارت" که پانزده سال از وی بزرگتر بود عشق به وجود آمد و این دو، سال بعد یعنی سال 1945 با یکدیگر ازدواج کردند. این زوج در سه فیلم دیگر و از جمله "خواب بزرگ"- فیلم دیگری از "هوارد هاوکس"، در کنار یکدیگر بازی کردند، اما پس از آن لورن باکال ناچارشد که حرفه بازیگری خود را فدای مادر شدن و پرستاری از شوهر بیمارش بکند.

از این رو، هنگامی که همفری بوگارت در سال 1957 در پی بیماری سرطان لوزالمعده در گذشت، لورن باکال هنوز به مرحله ستارگی هالی وود نرسیده بود. پس از آن، کار زیاد و بازی در فیلم های نابرابر وهمچنین بهره وری از اسطوره زوج سینمائی ای که او با همفری بوگارت تشکیل می داد، به وی امکان داد از سالهای 1970 تا پایان عمرش از بازی درفیلم نایستد.

در میان آخرین نقش های وی می توان بازی در فیلم های "لباس‌های حاضری"- ساخته "رابرت آلتمن" و "داگ ویل"- ساخته "لارس فون تریر" در سال 2003، را بر شمرد.

به هر رو، در حالی که شماری از کانال های تلویزیونی رایگان، در پی مرگ "رابین ویلیامز" برنامه های خود را تغییر دادندو فیلم های او را پخش کردند، چند کانال پولی تصمیم گرفتند به این آخرین ستاره هالی وود ادای احترام کنند.

تنها کانالی که فیلم "خواب بزرگ" را در برنامه اش قرار داده شبکه ٣ تلویزیون است که آن را برای ساعت 12:35 نیمه شب روز یکشنبه برنامه ریزی کرده است .
به همین دلیل ، ژیل ژاکوب- رئیس پیشین فستیوال کن، در تویتری گفت: «ببینیم کانال‌های تلویزیون چه کار خواهند کرد؟ اگر کانالی بخواهد فیلم "لورن باکال" را ساعت 1 بامداد پخش کند، بهتر است دستگاه ضبط آن را هم به بینندگان بدهد !!»


جايزه صلح "مان هائه" برای محسن مخملباف

"محسن مخملباف"- فیلمساز ایرانی، هژدهمین جایزه صلح "مان هائه" را که در سال 1977 برای بزرگداشت "هان یونگ اون"- شاعر اصلاح طلب کره ای، پایه گذاری شده دریافت کرد. این شاعر که نام مستعار "مان هائه" رابرگزیده بود، درآغاز قرن بیستم، برای دفاع از استقلال کشورش در زمان اشغال آن توسط ژاپنی ها، مبارزه می‌کرد.

این جایزه همه ساله در کشور کره به کسانی اهدا می شود که منشا اثرات مثبتی در زمینه صلح، مدارا، فرهنگ و هنر در دنیا بوده اند .

اعضای کمیته گزینش می گویند که مخملباف را به دلیل مقاومتش در برابر اختناق ودر عین حال ادامه فعالیت هنری، همانگونه که "هان یونگ اون" انجام داده بود برگزیده اند.

جایزه صلح "مان هائه" پیش از این در سال 2004 به "نلسون ماندلا"- رییس جمهور پیشین آفریقای جنوبی، و دو سال بعد به "دالای لاما"- رهبر معنوی تبتیان، اهدا شد.

در سال 2009 "شیرین عبادی"- برنده جایزه صلح نوبل و در سال 2013 "محمد فتح الله گولن"- شاعر ترک، این جایزه را دریافت کردند.

محسن مخملباف طی یک کنفرانس خبری گفت: «این جایزه برای من به دلیل نام صلح آمیزش از اهمیت بالایی برخوردار است».

محسن مخملباف که در عرصه بین المللی به عنوان فیلمساز و کنشگر حقوق بشر شناخته شده ، بار دیگر پس از چند سال غیبت، با آخرین فیلمش "پرزیدنت" (آقای رئیس جمهور)، دربخش "افق ها"ی هفتاد و یکمین فستیوال ونیز حضور خواهد داشت.
"پرزیدنت"، داستان واژگونی یک رژیم دیکتاتوری و تراژدی های پیش وپس از یک انقلاب را روایت می کند.

http://m.news.naver.com/read.nhn?mode=LSD&mid=sec&sid1=104&oid=448&aid=0000057221

 

"دوران پسری"، دورانی گذرا

"ریچارد لینک لی تر"- کارگردان و سناریو نویس آمریکائی، برای ساختن آخرین فیلم خود "دوران پسری" که جایزه خرس طلای فستیوال برلن را برایش به ارمغان آورد، راه آسانی را بر نگزیده است.
بدین معنا که او گرچه گذار از کودکی به نوجوانی پسری به نام "میسون" را به تصویر می کشد که در نگاه اول چندان تازگی ندارد، از این رو از دوباره گوئی دور می شود که فیلم خود را با رشد کودک هم زمان می سازد، یعنی ساختن آن 12 سال طول می کشد !!

در آغاز ما "میسون" را درشش سالگی می بینیم که آرام و بی سر صداست. او بدون پدر و با مادر و خواهرش بزرگ می‌شود؛ مادرش برای بزرگ کردن آنها به شدت کار می کند و درکنار آن تحصیلاتش را ادامه می دهد و سرانجام یک پست استادی روانشناسی به دست می آورد که نگرانی‌های مالی او را بر طرف می کند.
اما پیش ازآن، "میسون" و خواهرش همواره درگیر زندگی پرتلاطم و پر از جابجائی هستند که مادرشان به آنها تحمیل می‌کند؛ با این حال آنها گلیم خود را از آب بیرون می کشند و هرز نمی روند.

کار دقیقی که کارگردان با مونتاژ خوب برای پریدن از یک مرحله و سن به سن دیگر، کرده است بیننده را در دنبال کردن قصه و تحول شخصیت ها با اشکال و سکته روبرو نمی کند.

"لینک لی تر، همچنین از دختر خود به عنوان خواهر "میسون" استفاده کرده که با فیلم رشد می کند.
او همین کار را با هنرپیشگان فیلم یعنی مادر خانوده که نقشش را "پاتریسیا آرکت" و پدر خانواده که نقشش را"الار کولترین" ایفا می کنند، هم انجام داده است؛ یعنی آنها نیز طی دوازده سال با فیلم جلو می روند و پا به سن می گذارند...
این گذر زمان طبیعی، بیننده را بیشتر در غالب همراهی کننده زندگی یک همسایه قرار می دهد تا یک تماشاگر با فاصله؛ از این روست که درگیر می شود و ماجرا را لمس می کند.

 

"هلنا تریشته کوآ"، مستند ساز پیشگام چک

این ساخت و مدت زمانی را که "ریچارد لینک لی تر" برای ساختن فیلم خود گذاشته، گرچه برای شماری نو به نظر می‌آید و مجذوبشان می کند، اما بسیار پیش تر توسط خانم "هلنا تریشته کوآ"- مستند ساز بزرگ چک، به‌کار برده شده بود. هلنا تریشته کوآ، در واقع این سبک را در همه فیلم های خود به کار برده است.

یکی از شاهکارهای او "رنه" است که شماری جایزه بزرگ در فستیوال های مستند معتبر ربود؛ برای ساختن این فیلم "هلنا تریشته کوآ" به مدت حدود بیست سال و از شانزده سالگی "رنه" را دنبال می کند.

هلنا تریشتی کوآ، "رنه" را که سرنوشتی دلخراش دارد و زندگی اش بین دو دوران زندان و آزادی تقسیم شده، در گیر با ناهنجاریهای درونی و میراث عاطفی نامطلوبی است که به وی رسیده، بدون هیچ گونه تلاش برای ایفای نقشی در این سرنوشت در برابر دوربین خود قرار می دهد. او هم زمان، شرایط چکوسلواکی سابق و دوران پس از فرو پاشی دیوار برلن را نشان می دهد.

هلنا تریشته کوآ، به این پرسش که این گونه فیلم سازی شکیبائی بسیار می خواهد می گوید: «با این سبک مستندسازی که بر پایه مشاهده گام به گام قرار دارد، او به عنوان کارگردان نمی تواند کاری جز تبعیت از گذر زمان بکند...»

این مستند ساز با فیلم تکان دهنده دیگرش "کاتکا" نیز شماری جایزه جهانی را ربود. در این فیلم، او به مدت چهارده سال دختری را دنبال می کند که معتاد به هروئین است. تریشتی کوآ، با دوربینی همواره حاضر اما سرد با این زن همراه می‌شود و چون شهادتش بدون دخالت، پند دهی ویا همدردی انجام می گیرد، کوبنده تر می شود. او چون خبرنگاری عمل می‌کند که در صحنه جنگ قرار گرفته است.

در نهایت، هم با فیلم "رنه" و هم با "کاتکا" و فیلم های دیگرش چون "کهکشان خصوصی"، تعمق عجیبی را دربیننده در پیوند با مسائل اجتماعی و روانشناختی به وجود می آورد.

 

بزرگداشت شیرمحمد اسپندار، نوازنده "دونلی"

در روز 18 مردادماه، مراسم بزرگداشت "شیرمحمد اسپندار"- هنرمند پیشکسوت دونلی(نواختن دو نی به صورت همزمان)، در تالار وحدت برگزار شد.

شیرمحمد اسپندار، نوازنده دونلی
شیرمحمد اسپندار، نوازنده دونلی

در این مراسم، به گزارش ایسنا، علی مرادخانی- معاون امور هنری وزیر ارشاد، به این اشاره کرد که طی 14 سال خدمتش به عنوان مدیر دفتر موسیقی، ‌از سال 69 به بعد، 96 ساعت از موسیقی نواحی ایران ضبط و منتشر شد که دو ساعت آن به موسیقی سیستان و بلوچستان اختصاص داشت. او همچنین به اجراهای این هنرمند در فرانسه و شماری کشور دیگر اشاره کرد که با مخاطبان خارجی هم رابطه خوبی برقرار نمود.

اوسط هاشمی- استاندار سیستان و بلوچستان، نیز در سخنان خود در این مراسم گفت:‌
ما نباید اجازه دهیم، هنر در جغرافیای سیستان و بلوچستان محدود شود. صدا سیما باید در فرهنگ اقوام مختلف کنجکاو شود و به مردم معرفی کند نه اینکه خودش را به معرفی برخی فرهنگ‌ها محدود کند.
او ابراز امیدواری کرد که خانه شیرمحمد اسپندار در بمپور روزی به موزه موسیقی تبدیل شود.

محمودزهی، استاد دانشگاه و پژوهشگر در زبان و ادبیات بلوچ هم به بررسی وجه شرعی موسیقی در این استان پرداخت و گفت: هنرمندانی که در این عرصه فعالیت می‌کنند، نمی‌دانند که هنرشان از نظر شرعی مجاز است یا خیر؟ این مسأله باید برای همه روشن شود تا زیروبم هنر موسیقی در دست هنرمندان باشد و دیگران از مسائل حاشیه‌ای سوءاستفاده نکنند.

عادل مزاری- رئیس دبیرخانه کمیسیون فرهنگی و اجتماعی کلانشهرها که دبیری این مراسم را نیز بر عهده داشت، از این گله کرد که رسانه‌ها در نشان دادن چهره این استان غفلت می کنند و به خاطر درست جلوه ندادن چهره آن، خیلی‌ها نام خانوادگیشان را تغییر دادند و خیلی از بلوچ‌ها کتمان می‌کنند که بلوچ هستند.

وی افزود:‌ قرار است تندیس استاد شیرمحمد اسپندار ساخته شود و در پارک ایرانشهر نصب شود.

عادل مزاری، از حضور نداشتن وزیر ارشاد در این مراسم هم گلایه کرد و گفت: فکر نمی‌کنم جلسه‌ای مهم‌تر از مراسم موسیقی اقوام ایران باشد و افزود: "ماشاالله بامری" در فقر از دنیا رفت. "موسی بلوچ" در راه مسافرکشی درگذشت؛ ما باید به این هنرمندان بیشتر بپردازیم.

شیرمحمد اسپندار، در سال 1310 خورشیدی در بمپور بلوچستان زاده شد. او در نوجوانی برای پیدا کردن کار به پاکستان رفت و در سال 1337 پس از کسب تجربه در زمینه موسیقی به ایران بازگشت.

یک قطعه زمین 220 متری در شهر ایرانشهر، 10 میلیون تومان از سوی مهندس مبارکی- مدیرعامل منطقه آزاد چابهار، نشان درجه 1 هنر ایران و 5 سکه از طرف وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، هدیه‌ای از سوی مؤسسه هنرمندان پیشکسوت، هدیه‌ای از سوی انجمن کوچولوهای ایران، از جمله هدایایی بود که بیشتر آنها به نوشته "ایسنا"، قرار است به او اهدا شود.

دراین مراسم همچنین از کتابی درباره شیرمحمد اسپندار و آلبوم قطعات او رونمایی شد.

 

دریافت رایگان خبرنامهبا خبر-پیامک های ما اخبار را بصورت زنده دریافت کنید

اخبار جهان را با بارگیری اَپ ار.اف.ای دنبال کنید

بخش‌های دیگر را ببینید
  • 08:45
  • 08:53
  • 09:56
  • 15:40
  • 09:08
این صفحه یافته نشد

صفحۀ مورد توجۀ شما یافته نشد.