آیا تولید مثل از طریق سکس بهتر از تقسیم سلولی است؟
نتشر شده در:
گوش کنید - ۰۷:۱۸
ژان دیدیه ونسان، زیستشناس مشهور فرانسوی در کتاب تازۀ خود، تشکیل زوج در میان انسان و حیوان را از دیدگاه تکاملی و با تکیه به تجربیات آزمایشگاهی شرح میدهد. ونسان که وجه فیزیولوژیک را گاه تعیینکنندهتر از عوامل فرهنگی میداند، اعتراف میکند که معنای تکاملی انگیزۀ جنسی را درست نمیفهمد. به عقیدۀ او تولید مثل از طریق تقسیم سلولی شاید منطقیتر از تولید مثل جنسی باشد.
...«آزمایشگران چند میمون نر سالم و چند میمون مادۀ عقیمشده را در فضایی مشترک گرد آوردند... طی دو سال و نیم، هیچ نشانهای از ارتباط میان نر وماده دیده نشد... یک شب، درست قبل از تعطیلات آخر هفته، آزمایشگران تزریق هورمون اوسترادیول (Oestradiol) –هورمون مادگی- را به میمونهای مادۀ عقیم آغاز کردند. روز دوشنبۀ بعد از تعطیل، همۀ حیوانهای ماده ارتباط جسمی و جفتگیری را با میمونهای نر آغاز کردند. سه روز تزریق هورمون کاری کرد که ٩٠٠ روز زندگی اجتماعی نکرده بود. مبتکران این آزمایش نتیجه گرفتند که رابطۀ جنسی یا سکس، بنیاد نظام اجتماعی نزد این میمونهاست»...
ژان دیدیه ونسان* زیستشناس و متخصص اعصاب فرانسوی، در کتاب تازۀ خود «زیستشناسی زوج*»، تلاش میکند تا با مقایسۀ دائم میان انسان و حیوان، به نتیجههایی برسد که با اصول عقاید سی سالۀ خود منطبق باشد. ونسان دانشمند و متفکری تماماً مادهگرا است و عمیقاً باور دارد که ساز و کارهای فیزیولوژیک زیربنای رفتار آدمیزاد است. از این لحاظ او قطعاً با کسانی که انسان را موجودی فرهنگی میدانند در اختلاف است.
ژان دیدیه ونسان ٢٩ سال پیش با تألیف کتابی به نام «زیستشناسی احساسات (یا هیجانات)**» ناگهان شهرت عام یافت و آثارش از انحصار نشریات علمی و تخصصی بیرون آمد و به کتابهای پرخواننده تبدیل شد. اینک او کتاب «زیستشناسی زوج» را منتشر کرده است.
ونسان در ریشهیابی علاقه و کنجکاوی دیرینۀ خود به این نوع موضوعات حکایت میکند که «یکی از نخستین آثار بشری که میل جنسی را نشان میدهد، درغار لاسکو (Lascaux) دیده میشود و متعلق به هفدههزار سال پیش است. روی دیوارۀ غار، تصویر مردی را در حال نعوظ میبینید. من هفت سالم بود که همراه پدربزرگم این تصویر را در غار لاسکو دیدم و سخت تحت تأثیر قرار گرفتم. فکر میکنم به همین دلیل زیستشناسی خواندم!»
نگاه این پژوهشگر پرکار که عمری را در لابراتوار و در کلنجار با خوکچههای هندی و موش صحرایی و ملخ و آخوندک گذرانده، در فاصلۀ دو کتاب چندان تغییر نکرده است. او در این میان بیش از بیست کتاب دیگر هم برای خوانندۀ عادی نوشته که این البته جدا از مقالات علمی و تخصصی است که در بارۀ زیستشناسی و اعصاب و غدد منتشر کرده است. به هرحال از نظر ونسان آنچه رفتار انسان و همۀ جانوران را تعیین میکند، مجموعهای از کنشها و واکنشهای فیزیکی و شیمیایی است که گهگاه زیر لعاب نازک "فرهنگ" فراموش میشوند.
معمای غریزۀ جنسی
ژان دیدیه ونسان که در حوزۀ تحقیقات علمی اعتبار جهانی دارد در کتاب اول خود رابطۀ مکانیسمهای جسمی انسان و بخصوص تأثیر هورمونها را در احساسات و هیجانها و عواطف آدمی بررسی میکرد. محور اصلی کتاب جدید، شکلگیری زوج نر و ماده در طبیعت و نقش آن در تولید مثل است. باید یادآوری کرد که حوزۀ تحقیقات تخصصی ژان دیدیه ونسان بخصوص آندوکرینولوژی یا علم ترشحات غدد درونریز است. او میگوید: «من معتقدم که کشش و غریزۀ جنسی مثل انگیزۀ مادری، پدیدهای شیمیایی است. موشهای صحرایی چشم مرا باز کردند. در این حیوانها که تمام عمر به "همسر" خود وفادار میمانند، جفتگیری با ترشح اوسیتوسین (Ocytocine) همراه است. آزمایش روی گروههای حیوانات نشان داده که این مولکول، وابستگی به زوج را بیشتر میکند».
ژان دیدیه ونسان با ذکر مثال و شواهد متعدد از گونههای حیوانات و نحوۀ شکلگیری زوج و رفتارهای جنسی، سیر تکاملی "زوج" و تولید مثل را دنبال میکند:
«نزد موجودات تکسلولی، تولید مثل با تقسیم شدن سلول انجام میشود. ساده و آسان... به جای این که دو موجود زنده جمع بیایند تا موجود سوم شکل بگیرد، یک موجود به تنهایی دو تا میشود.ولی بعد در سیر تکاملً "جنسیت" شکل میگیرد. با هیچ معیار یا دلیلی نمیتوان گفت که طریقۀ جنسی برای تولید مثل بهتر یا مؤثرتر از تقسیم سلولی است. ولی به هرحال گونههای حیوان و انسان با تمام وجود به راه جنسی قدم گذاشتند. یعنی تولید مثل از طریق رابطۀ جنسی (سکس) کمکم در سیر تکامل غالب میشود، چون مخلوط شدن ژنها را ممکن میکند و در نتیجه تنوع انواع و بالاخره امکان بقا را بیشتر میکند. به لطف تنوع بیشتر در جهان ژنتیک، امکان یا بخت تطابق با محیط افزایش مییابد».
با اینحال ژان دیدیه ونسان ازتوضیح علمی انگیزۀ جنسی ناتوان است و میگوید «کشش جنسی میان دو موجود به آسانی قابل توضیح نیست. چیزی است مثل قانون جاذبۀ عمومی. همان قدر فراگیر و همانقدر قوی! حتی در موجودات تکجنسی مثل بعضی مارمولکها، یا دوجنسی مثل حلزون، باز هم در فصل تولید مثل زوج تشکیل میشود و یکی نقش ماده را بازی میکند و دیگری نقش نر را»...
ونسان با تکیۀ فراوان بر رفتارهای حیوانات تأکید میکند که به ویژه در پریماتها یا نخستیان، تشکیل زوج و زندگی اجتماعی اساساً تابع متابولیسم است. او میگوید: «جفتگیری الزاماً به معنای تشکیل زوج نیست. در دنیای حیوانات، در اکثر موارد، زوج به طور موقت تشکیل میشود. مثلاً از حدود پنجاه گونه موشی که میشناسیم فقط یکی از گونهها به تکهمسری وفادار است. نزد حیوانات مهاجر که دائم جا عوض میکنند، زوج ثابت اصلاً دیده نمیشود. مثلاً در ملخها تشکیل زوج ثابت معنا ندارد. شاید همانطور که گفتم، دلیل اصلی این باشد که تکهمسری و وفاداری به زوج، احتمال امتزاج ژنها را کمتر میکند».
تکهمسری، امتیاز یا ضعف؟
به نوشتۀ ژان دیدیه ونسان «انسان به طور طبیعی تکهمسر نیست. تکهمسری مقتضای فرهنگ است». او در این مورد نیز به مقایسه دست میزند و وجوه تشابه میان رفتارهای موجودات تکهمسر را گوشزد میکند: «نزد این حیوانات، بخصوص پریماتها، شباهت ظاهری بین نر و ماده زیاد است. یعنی نر و ماده از نظر وزن و قد خیلی با هم فرق ندارند... پرخاشگری و خشونت میان همجنسها به کرات دیده میشود... تعداد رابطۀ جنسی کمتر است و در بسیاری موارد نرها به زمان تخمکگذاری مادهها بیتوجهاند».
کتاب «زیستشناسی زوج» پدیدۀ تکهمسری را نوعی سیستم دفاعی و تضمین بقا در محیط زیست میبیند. مثلاً برخی گونههای حیوانات به لطف تکهمسری از قلمرو جغرافیایی خود بهتر و منظمتر پاسداری میکنند. دفاع از بچهها (یا تولهها) نیز روشمندتر میشود. در برخی جماعتهای حیوانی، تکهمسری باعث میشود که نرها کمتر نوزادها را بکشند. در مورد انسان، با توجه به دورۀ بسیار طولانی کودکی، حضور دائم زوج برای بزرگ کردن بچه ضروری میشود.
عشق و هورمون
به نوشتۀ ژان دیدیه ونسان در طول تکامل، مغز انسان تلاش کرده تا خود را از قید هورمونها آزاد کند و اندکاندک عشق و حس عاشقانه را ساخته است. ونسان مینویسد: «میل و لذت هیچکدام خاص انسان نیست، اما انسان به آنها ابعاد فکری و فرهنگی داده است. رابطۀ جنسی، رابطهای حیوانی است که انسان با توسل به حس عاشقانه، به آن زیبایی بخشیده است. انسان تنها حیوانی است که فصل خاصی برای جفتگیری یا فحل شدن ندارد. به کلام دیگر، میل جنسی نر الزاماً با دورۀ تخمکگذاری ماده مصادف نیست. نزد انسان، رابطۀ میل جنسی با کنشهای شیمیایی و فیزیکی بسیار کمرنگ شده است».
ژان دیدیه ونسان در کتاب «زیستشناسی زوج» به همان پرسشهای بنیادین میرسد که سی سال قبل با «زیستشناسی احساسات» مطرح کرده بود: ترشح غدد و ساز و کارهای شیمیایی چگونه بر احساسات وعواطف و بر رفتارهای اجتماعی اثر میگذارد؟ در نهایت، نزد انسان کدامیک تعیینکنندهتر است: فرهنگ یا طبیعت؟
*BIOLOGIE DU COUPLE, Jean-Didier Vincent, Robert Laffont 2015, 368 p., 21€.
**La biologie des passions, 1986.
دریافت رایگان خبرنامهبا خبر-پیامک های ما اخبار را بصورت زنده دریافت کنید
آبونه شوید