در صدر رویدادهای هنری و فرهنگی این هفتۀ پاریس، نمایشگاه مفصل موزۀ اورسه در بارۀ روسپیها و روسپیگری است که بالاخره بعد از دو روز اعتصاب کارکنان موزه به راه افتاد. از آثار نقاشان بزرگ امپرسیونیست تا عکسهای سکسی سدۀ نوزدهم که در خفا خرید و فروش میشد، مجموعهای کمنظیر و پرمعنا در این نمایشگاه گردآوری شده است.
طی نیمۀ دوم قرن نوزدهم و دهۀ نخست قرن بیستم، روسپیها و روسپیخانهها در تخیل هنرمندان فرانسوی جای بزرگی را اشغال کردند.
تعداد بسیار زیاد نقاشیهایی که با این درونمایه آفریده شدهاند -از رنگ روغن گرفته تا سیاهقلم- غیرمنتظره است. اما علاوه بر تابلوهای نقاشی، نمایشگاه موزۀ اورسه تعداد قابل توجهی عکس، مجسمه، فیلم و همچنین اسناد و مدارک تاریخی را پیرامون روسپیگری گرد آورده است.
گفته میشود که چنین نمایشگاهی نه تنها در فرانسه، که در دنیا بیسابقه است. البته قبلاً مجموعههایی محدود به ویژه از عکسهای قرن نوزدهم اینجا و آنجا به نمایش گذاشته شده بود. اما جمع آوردن آثار نقاشان بزرگی چون مانه، دگا، ادوارد مونک، پیکاسو و... در کنار سایر تصاویر و مدارک مسلماً کاری بیسابقه است.
موزۀ اورسه که به هنر اروپایی طی سالهای ١٨۴٨ تا ١٩١۴ اختصاص دارد، از غنایی استثنایی برخوردار، و صاحب مجموعهای یگانه است. اما برای برگزاری نمایشگاه جدید، مسئولان این موزه نه تنها از مخزن بزرگ خود بهره بردهاند که آثار و مدارک زیادی را از گوشه و کنار وام گرفتهاند.
به عنوان مثال، در یکی از سالنهای کوچک این نمایشگاه که "هجده سال کمتر ممنوع" اعلام شده، مجموعۀ نفیس و کمیابی از "صور الفیه" گردآوری شده است.
به طور کلی، نمایشگاه در بازسازی حال و هوای نیمۀ دوم قرن نوزدهم در فرانسه موفق است. از خلال پرترههای روسپیان، کافههای پاتوق این زنان، تالارهای روسپیخانههای مجلل یا اتاقهای حقیر و خفۀ "خانههای مردمی" و یا کوچه و خیابانهایی که محل گشت و گذار و کسب روسپیان بوده، تصویری کلی در ذهن تماشاگر شکل میگیرد که پرمعنا، چندلایه و تفکربرانگیر است.
نمایشگاه موزۀ اورسه پیرامون روسپیگری در قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم تا نیمۀ ماه ژانویۀ سال آینده ادامه خواهد داشت.
در حسرت جمجمۀ ژوکوند
پژوهشگران ایتالیایی از چهار سال پیش در ویرانههای صومعهای در شهر فلورانس مشغول حفاری بودند تا شاید جمجمۀ خانم لیزا گراردینی را پیدا کنند. اما عاقبت روز پنجشنبه ٢٣ سپتامبر اعلام شد که چیزی جز یک استخوان ران پیدا نکردهاند.
لیزا گراردینی، معروف به مونا لیزا، به احتمال بسیار قوی مدل لئوناردو داوینچی برای تابلوی ژوکوند بوده است.
آقای جیورجیو گروپیونی، استاد مردمشناسی دانشگاه فلورانس که حفاریها را در محل صومعۀ سانتا اورسولا هدایت میکرد، صریحأ گفت که از نتیجۀ تلاشهای چهار ساله کمی دلسرد شده است. او گفت: «امیدوار بودیم که جمجمۀ لیزا گراردینی را پیدا کنیم و در مرحلۀ بعد، چهرهاش را بازسازی نماییم»...
با توجه به این که هویت مدل داوینچی هنوز محل تردید است، محققان ایتالیایی امید داشتند که با یافتن استخوانهای سر، چهرۀ لیزا گراردینی را بازسازی، و سپس آن را با پرترۀ کار داوینچی مقایسه کنند. اما این امید به یأس تبدیل شد.
امید دیگر این بود که به لطف همان تکه استخوان ران که در حفاریها کشف شد و با استخراج دی.ان.ای و مقایسۀ آن با دی.ان.ای سایر اجساد خاندان گراردینی، حداقل از این بابت اطمینان حاصل شود که گور کشفشده، قطعاً متعلق به خانم لیزا گراردینی است. اما این آرزوی پژوهشگران نیز ظاهراً دست نیافتنی است چرا که بقایای مقبرۀ خانوادگی گراردینی چنان از آب و رطوبت آسیب دیده که استخراج دی.ان.ای را تقریباً غیرممکن ساخته است.
بدین ترتیب، تنها میتوان گفت که به احتمال زیاد اما نه به یقین، گور حفاریشده متعلق به خانم لیزا گراردینی است.
این امر نیز برای مورخان قطعی و مسجل است که لیزا گراردینی یا مونا لیزا، همسر فرانچسکو ژوکوندو، تاجر ثروتمند فلورانس بوده است.
مورخان همچنین معتقدند که به احتمال قریب به یقین، آقای ژوکوندو تابلویی را به لئوناردو داوینچی سفارش داده بوده است.
با اینحال پرسش پانصد ساله همچنان باقی میماند: آیا مدل داوینچی همان همسر تاجر فلورانسی است؟
با این که بسیاری از مورخان هنر در این نکته چندان تردید ندارند، اما پژوهشگران ایتالیایی امیدوار بودند این بار به لطف تکنولوژی مدرن، احتمالات تاریخی را به قطعیت علمی بدل کنند.
حسرت همچنان باقی است.
(خبرهای دیگری از موسیقی و سینما را در فایل صوتی گوش کنید)
دریافت رایگان خبرنامهبا خبر-پیامک های ما اخبار را بصورت زنده دریافت کنید
آبونه شوید