دسترسی به محتوای اصلی
بررسی روزنامه ها

لیبراسیون: "شارل آزناوور" تحقق رویای یک جامعه استوار بر پایه جمهوری است

روزنامه های امروز فرانسه تصویر و عنوان صفحه نخست، سرمقاله و صفحات داخلی متعددی را به خبر درگذشت "شارل آزناوور" ترانه‌سرا، آهنگ ساز، خواننده و بازیگر پرآوازه فرانسوی اختصاص داده اند. غالب روزنامه های امروز با چاپ تصویر بزرگی از شارل آزناوور در پس زمینه سیاه به او ادای احترام کردند.

کنسرت شارل آزناوور در ٣۰ سپتامبر ۱۹۸۷ در پاریس
کنسرت شارل آزناوور در ٣۰ سپتامبر ۱۹۸۷ در پاریس JOEL ROBINE / AFP
تبلیغ بازرگانی

با اعلام خبر درگذشت شارل آزناوور شب گذشته اول اکتبر برابر با نهم مهر برج ایفل پاریس جامه طلایی بر تن کرد و ترانه های این هنرمند مشهور در پای آن طنین افکند. پرده عظیمی که بر روی آن تصویر وی دیده می شد بر بالای "پل اییِنا" نصب گردید.

روزنامه راستگرای فیگارو، نوشته است که ما می پنداشتیم که شارل آزناوور که روز گذشته خاموش شد، جاودانه و فنا ناپذیر است. او به تازگی چندین کنسرت در ژاپن اجرا کرده بود و قرار بود بیست وششم اکتبر برای اجرای کنسرت به بروکسل برود وسپس کنسرتهایی در نوامبر و دسامبر آینده در نزدیکی پاریس و بعد از آن هم در شهرهای مختلف فرانسه برگزار کند. صحنه گهواره او بود و ترجیع بند ترانه های عاشقانه غم انگیزش بر زبانها جاری است.

شارل آزناوور که نام اصلیش "شاهنور واغیناک آزناووریان" بود، در پاریس از پدری گرجی و مادری اهل ترکیه که هر دو ارمنی و به فرانسه پناهنده شده بودند، متولد شد و روز گذشته به تاریخ این کشور قدم نهاد. از وی بیش از هزار ترانه به حدود ده زبان بر جای مانده است که او در چهار گوشه جهان اجرا کرد.

سرگذشت شگفت انگیز و افسانه ای او ثمره عزم خلل ناپذیرش و نیز عشق و شوریدگی او به کلام و روشن بینی و هشیاری کاملش بود. شارل آزناوور بدون تواضع و فروتنی ساختگی می گفت: "من بیش از همه آوازه خوانان فرانسوی جوایز جهانی دریافت کرده ام." خواننده ترانه "نه، من هیچ چیز را فراموش نکرده ام" می دانست از کجا می آید و در تمام عمر به سرزمین مادریش وفادار ماند و به سفیر و معرف خستگی ناپذیر آن مبدل گردید. اما او دین خود را به فرانسه، سرزمینی که او را در آغوش خود پذیرفت، فراموش نکرد. نام فرانسه، فرانسه ای که پدر و مادرش برگزیده بودند تا ابد بر قلب او حک شده بود. او در زبان، روحیه و سرشت و خصلت شورشگر فرانسویان سهیم شد و می گفت: "من بخش عمده ای از ویژگی های ارمنیان را برای فرانسوی شدن دست کشیدم… یا این کار را می کنی یا از اینجا می روی." به این نحو بود که شارل کوچک هنرمندی عظیم شد.

در سایت اینترنتی روزنامه فیگارو آمده است که خانواده شارل آزناوور با برگزاری مراسم تشییع جنازه ملی برای او مخالفت کرده اند. در پی درگذشت شارل آزناوور، بسیاری از شخصیت های فرهنگی و سیاسی فرانسه از جمله جک لانگ، وزیر پیشین فرهنگ و نیز آموزش این کشور، و فرانسوا اولاند، رئیس جمهوری پیشین آن، خواستار برگزاری مراسم تشییع جنازه ملی برای وی شدند.

در سرمقاله روزنامه چیگرای لیبراسیون آمده است که شارل آزناوور یقیناً یک چپگرای چند فرهنگی نبود. او مدافع حل شدن مهاجران و پناهندگان در جامعه فرانسه به استثنای امور مربوط به مالیات، و از نظر سیاسی هوادار "ژیسکاردستن" و "سارکوزی" و محافظه کار بود. او یک تبعیدی بی نهایت ثروتمند و از این امر خرسند بود. اما او تفاوت را دوست داشت و پیوسته مدارا و تساهل را می ستود و توصیه می کرد. او هم سمبل سرودن و اجرای ترانه هایی با آب و رنگ فرانسوی بود و هم یک مبارز ارمنی. شارل آزناوور سفیر فرانسه بود و بی هیچ تردیدی سفیر ارمنستان. او همانقدر که به سرزمین نیاکان خود، ارمنستان، عشق می ورزید که به زبان فرانسه. او تا آخرین لحظه زندگیش از حقوق ارامنه دفاع کرد بدون آنکه در برابر آیین و فرهنگ فرانسه قرار بگیرد. ترانه "همانگونه که می گویند" او، نخستین ترانه ای است که در دفاع از همجنسگرایان اجرا شده است.

به نوشته لیبراسیون، شارل آزناوور رویاهای مرد ریزنقشی را جامه عمل پوشانید که بدون تکیه گاه به قله موفقیت صعود کرد. او با رنجها و پیروزهایش تحقق رویای یک جامعه استوار بر پایه جمهوری است که هنوز در ذهن و اندیشه فرانسویان با قدرت تمام می تازد. او تحقق رویای بیگانگانی است که با آرزوها و بلند پروازیها و ایثار و از خود گذشتگی خویش میزبانانش را تحت ﺗﺄثیر قرار می دهند و در میان آنان جای می گیرند.

لیبراسیون افزوده است همانگونه که "جانی هالیدی" "الویس پریسلی فرانسه" بود، شارل آزناوور هم گاهی اوقات "فرانک سیناترای این کشور" خوانده می شد. او که دارای ستاره ای به نام خود در در پیاده‌روی شهرت هالیوود بود، به همان اندازه که مشعلدار تجدید موسیقی و ترانه کلاسیک فرانسه بود، پرچمدار تلفیق گونه های گوناگون موسیقی به شمار می رفت.

روزنامه اومنیته، نزدیک به حزب کمونیست فرانسه، نوشته است که شارل آزناوور شخصیت شاعرانه ای داشت. او در تمام احوال از حقوق ارمنیان دفاع می کرد. یک روز در اعتراض به قوانین مالیاتی داد وبیداد می کرد و از پرداخت مالیات سرباز می زد و ساکن سوئیس می شد و روزی دیگر از حذف مالیات بردرآمد متمولین خشمگین و برآشفته می شد.

اومنیته در پایان می نویسد که ترانه، شور و عشق و زندگی او بود. او تا صد سالگی هم می توانست بخواند. شارل آزناوور با همان ظرافت طبع و متانتی که زندگی کرد، از دنیا رفت.

روزنامه میانه روی لوموند نوشته است که شارل آزناوور تجسم فرانسه بود. تجسم آرمانهای جمهوری فرانسه و نیز جاذبه، رومانتیسم و سبکساری آن. او پیشگام تلفیق سبک های گوناگون و متفاوت موسیقی بود. او که در ابتدا با بازیگری گام به دنیای هنر گذاشت در تمام عمر بازیگر باقی ماند که نمونه بارز آن را می توان در خطوط چهره و حرکات بدنش به هنگام اجرای ترانه با من برقص دید.

دریافت رایگان خبرنامهبا خبر-پیامک های ما اخبار را بصورت زنده دریافت کنید

اخبار جهان را با بارگیری اَپ ار.اف.ای دنبال کنید

همرسانی :
این صفحه یافته نشد

صفحۀ مورد توجۀ شما یافته نشد.