دسترسی به محتوای اصلی
بررسی هفته‌نامه‌های فرانسه

آیا وقت آن را خواهیم داشت که نوجوانان شیفته قتل و مرگ را به زندگی بازگردانیم؟

این پرسشی است که "ژان دانیل" سردبیر هفته نامه "اُبس" در شماره این هفته و حتا روی جلد آن که از "ارتش زیرزمینی داعش" سخن می گوید، مطرح کرده است. مطلب روی جلد "اُبس"، با همان عنوان در درون هفته نامه هم به گستردگی با دسته‌بندی گروه‌ها و مأموریتشان و مقاله‌های تکمیلی مطرح شده است.

روی جلد مجله "لوبس" این هفته"، از ٣١ مارس تا ۶ آوریل  ٢٠١٦
روی جلد مجله "لوبس" این هفته"، از ٣١ مارس تا ۶ آوریل ٢٠١٦ DR
تبلیغ بازرگانی

در آغاز این مجموعه مقاله گفته می شود این تروریست‌های جوان که گاه از دامن شرارت می آیند و به تازگی تندرو شده‌اند و در پی آن دست به عملیات تروریستی در پاریس و در بروکسل می زنند، چندان تصویر یکسانی به دست نمی ‌دهند.

"ژان دانیل"، در پاسخ به این پرسش که آیا وقت آن را خواهیم داشت نوجوانان شیفته قتل و مرگ را به زندگی بازگردانیم؟ می گوید: «نمی دانم»! همانگونه که به پرسش‌های دیگر دوران ما، از جمله "دانلد ترامپ" و "مارین لوپن" از یک ایدئولوژی پیروی می کنند هم نمی توان پاسخ درستی داد.
"ژان دانیل" می افزاید «جهادیون و صلفی‌ها یک طرح بزرگ برای گستراندن ترس دارند، و می گویند به جاهائی ضربه خواهند زد که کسی انتظارش را نمی کشد؛ این سخنی است که همه سرویس‌های اطلاعاتی جهان هم می گویند. در چنین شرایطی این پرسش مطرح می شود که چرا سیاستمدران به جای این که بگویند چیزی نمی‌دانند، دائم تکرار می‌کنند که «ما در حالت جنگ هستیم!!» واین چیزی است که تروریست‌ها خواستارش هستند. حال اگر ما به این تن در دهیم، به خواست آنان عمل کرده ایم واین مشکل بزرگی است به ویژه این که ما هر لحظه می‌خواهیم نشان دهیم که در نهادها و رفتارهایمان به دلیل تلاطم جهادیون تغییری به وجود نیامده است، یعنی از یک سو می‌خواهیم خود را شکست‌ناپذیر نشان دهیم واز سوی دیگر سیاست های بسیار امنیتی به کار می بندیم. قربانی این تضاد بلژیک است که گاه بی‌مسئولانه رفتار کرده و سپس به شدت واکنش نشان داده است. این کشور با مشکل اساسی سه زبانی (فلماند، فرانسه و آلمانی)، دو منطقه پروتستان و کاتولیک و نیز یک اقلیت مسلمانی روبروست که به "گتوئی" ظاهرأ یکپارچه پناه برده است. این روحیه داعشی که در برخی از افکار اهالی این "گتو" رخنه کرده ما را بدان وا می دارد که فرضیه‌پردازی کنیم و بگوئیم اگر آینده را آینه ای برای گذشته بدانیم، می بینیم که بزرگترین ضعف مردم مسلمان تفرقه، جنگ‌های داخلی، کشتار اقلیت ها و بلند پروازی‌های کشورهای بزرگ و امپراتوری‌های کوچک مذهبی بوده و این از زمان "ابن خلدون" فیلسوف تونسی قرن چهاردهم میلادی که در این زمینه تجزیه و تحلیل‌های بسیاری کرده، تاکنون تغییری ننموده است. در کنار آن همه شواهد از این حکایت می کنند که دخالت های نظامی ابر قدرت ها در جنگ سوریه وعراق آنها را به سوی درگیرشدن در منجلابی می برد که پایانش پیش‌بینی پذیر نیست، اما در عین حال می توان این پیش بینی نامحتاطانه را تصحیح کرد و گفت که داعش تنها زمانی پیروز خواهد شد که بتواند در دراز مدت بر جا بماند. برای این هم پاسخی نداریم چون در راه‌های پرخطری گام نهاده ایم که نمی دانیم سرانجامشان چیست؟
اما با وجود همه چیزهائی که نمی دانیم، یک چیز را ، نه به شکل منطقی بلکه به شکل ژرف حس می کنیم و آن این است که دوران نقاهتی در کار خواهد بود همانگونه که پس از هر ضربه و شوک این دوران فرا می رسد و با خود امیدواری می آورد.

به هفته نامه های دیگر می رسیم که آنها نیز داعش و تروریسم را مورد توجه قرار داده اند. اما نظر به این که بسیاری از مطالب نسبتأ تکراری است و ما روزی نیست که از این معضل سخنی نگوئیم.

با باز کردن هفته‌نامه "اکسپرس" بین مطلب بسیار بزرگ و جامعی در مورد آلرژی، با در نظر گرفتن فراگیرتر وحادتر شدن آن به دلیل تغییرات جوی و نوسانات در تاریخ گرده افشانی شماری از درخت ها، و مطلبی درباره از بین رفتن سکوت در جهان کنونی دو دل بودم که هفته نامه "لوپوئن" به کمکم آمد چرا که این هفته نامه هم یک مطلب بزرگی را به این مقوله اختصاص می دهد. در واقع علت این توجه، چاپ کتابی به نام " تاریخ سکوت" اثر "آلن کوربن" تاریخ‌شناس بزرگ "حس ها"، کارشناس قرن نوزدهم و نویسنده کتاب پر آوازه " بخار پوسیدگی ونرگس زرد" است. این نویسنده در هشتاد سالگی می گوید: «سکوت تنها چیز ارزشمند برای گوش کردن است» و می افزاید که این موضوع را به عنوان سوژه پایان نامه به دانشجویان خود پیشنهاد کرده بود اما هیچکدام آن را نپذیرفته اند؛ علت می تواند این باشد که در دنیای امروز سکوت می ترساند.
"آلن کوربن" می پرسد: «ما با سکوت چه کردیم؟ اگر نوار کارهای روزمان را دوباره بگذاریم، می‌بینیم که در بامداد گوش‌هایمان با صدای بوق بیدار می شوند؛ در مترو صدای موسیقی تکنوئی را می شنویم که از گوشی های جوانان به گوش می رسد؛ در محل کار در جنگل "اوپن اسپیس" (فضای بدون دیوار) رها می شویم؛ به هنگام ناهار ناچاریم در بیشتر اوقات همراه با غذا یک سوپ موزیکال هم بخوریم. از این روست که گله از سرو صدا، پس از گله از سرویس بد، در رده دوم و پیش از گرانی خوراک قرار می گیرد. یکی از دلایل آن این است که این سرو صدا و موسیقی، ریتم غذا خوردن را تند تر می کند و مشتریان زودتر جای خود را به مشتریان دیگر می‌دهند؛ بنا براین برای صاحب رستوران صرف دارد. پس از کار هم اگر به خواهیم سری به یک مرکز خرید بزنیم باید همه گونه صدا و از جمله موسیقی پاپ تند برخی از مغازه ها را تحمل کنیم. تنها زمان آرامش شب هنگام و زمان خوابیدن است که آن هم در پاره‌ای از ساختمان‌ها، صدای تلویزیون همسایه امکانش را نمی‌دهد.. به گفته یک جامعه شناس به نام "داوید لو بروتون" : «در فرهنگ کنونی که با استبداد ارتباطات جمعی روبرو هستیم، سر وصدا به گونه ای موجودیتمان را تضمین می‌کند».

"آلن کوربن" در گفتگو با اکسپرس، پس از تعریف انواع سکوت در قرن‌های گذشته می گوید : سکوت بسیار مهم است چرا که امکان تمرکز، مدیتیشن، بازگشت به درون، به زبان درون را می دهد که آرامش بخش است. اگر یک دقیقه سکوت کنیم می بینیم که سکوت هم مانند خنده مسری است. من در کتابم به بودیست ها اشاره نمی کنم اما یکی از آنها به من گفت که هر بامداد 10 دقیقه را در سکوت می گذراند تا بتواند با خود آشتی کند.
آلن کوربن" می گوید: «امروزه می بایست از ترس از سکوت، و یا به عبارت دیکر ترس از تنهائی رها شویم.»

دو سه کلمه هم درباره "کیان خجندی"، هنرمند سریال کمیک "کوتاه" در تلویزیون "کانال+" بگوئیم که هم اکنون یک شوی تک نفره در تآتر "اوروپئین" دارد و فیلمی که در آن بازی کرده به نام "روزالی بلوم"، در روز 23 مارس به روی پرده سینماها آمد. هفته نامه "ابس"، در معرفی وی می گوید که او فرزند یک ایرانی زمین شناس است که درزمان انقلاب از ایران می گریزد و سپس با یک حقوقدان فرانسوی ازدواج می کند. کیان و کیوان ثمره این ازدواج هستند. پدر این هنرمند برای امرار معاش یک مفازه فرش فروشی باز می کند. کیان بعدها نمی‌خواهد کار پدر را ادامه دهد، از این رو پس از پانزده سال آموختن ویلن آلتو در کنسرواتوار و دادن شماری کنسرت، به مدرسه تآتر "سیمون" در پاریس رومی آورد و هم اکنون فراگیری پیانو را آغاز کرده است.
پس از مدتی کار در یک بانک برای تأمین هزینه آموزشش در مدرسه تآتر "سیمون"، کیان خجندی با اجرای "استند آپ" در صحنه های پاریس، همراه با شماری جوان دیگر و از جمله یک ایرانی تبار به نام "کیرون" که با فیلمش "ماسه نفر، یا هیچکدام" در ماه‌های گذشته بسیار مطرح شد، کار صحنه ای خود را آغاز کرد.
کیان خجندی هم اکنون سرگرم بازی در فیلمی به کارگردانی "آلبر دوپونتل" است و زندگیش راه خود را یافته است.

دریافت رایگان خبرنامهبا خبر-پیامک های ما اخبار را بصورت زنده دریافت کنید

اخبار جهان را با بارگیری اَپ ار.اف.ای دنبال کنید

همرسانی :
این صفحه یافته نشد

صفحۀ مورد توجۀ شما یافته نشد.