دسترسی به محتوای اصلی
دنیای اقتصاد

وزن اقتصادی کره جنوبی ٤٠ برابر کره شمالی است

نتشر شده در:

در پایان هفته ای که گذشت، دو کشور کره شمالی و کره جنوبی شصتمین سالگرد آتش‌بس بین خود را جشن گرفتند. تسلیم ژاپن در دهم اوت ١٩٤٥، با دو پارچه شدن شبه جزیره کره به وسیله آمریکا و اتحاد جماهیر شوری سابق همراه بود. از دو پارچه شدن شبه جزیره کره، کره جنوبی تحت اشغال آمریکا و کره شمالی تحت اشغال اتحاد جماهیر شوری(سابق) متولد گردید. این مجله رادیویی (دنیای اقتصاد) به معرفی دو مدل توسعه اقتصادی مختلف در دو کره و فرآیند توسعه اقتصادی ناهماهنگ و شدیداً متفاوت دو کشور کره جنوبی و کره شمالی اختصاص یافته است.

تبلیغ بازرگانی

حدود شصت و سه سال پیش، وضعیت اقتصادی دو کره بسیار نزدیک و مشابه هم بوده است. هر دو، اقتصاد های نسبتاً ضعیفی داشتند و در تقسیم بندی های اقتصادی، کشورهای به اصطلاح جهان سومی محسوب می شدند. در سال 1950 در آمد سرانه در دو کره جنوبی و شمالی مشابه یکدیگر بوده است و در حدود 854 دلاربوده است. در سال 2013 در حالی که درآمد سرانه در کره شمالی از 1100 دلار تجاوز نمی کند، در آمد سرانه در کره جنوبی از مرز 23 هزار دلار فراتر رفته است. هر یک از اهالی کره جنوبی به طور متوسط 20 برابر بیشر از هم وطن سابقش در کره شمالی درآمد دارد. تولید ناخالص ملی کره جنوبی که در آمدهای اقتصادی داخلی و خارجی این کشور را در بر میگیرد(PNB)، بیش از 40 برابر در آمد ناخالص ملی کره شمالی است.

در حالی که هنوز کره شمالی یک اقتصاد جهان سومی محسوب میگردد، کشور 49 میلیونی کره جنوبی یکی از اقتصادهای شکو فای جهان را دارد و هم اکنون یک کشور پیشرفته صنعتی و به عنوان دوازدهمین قدرت اقتصادی جهان شناخته می شود.

همانطور که قبلاً اشاره کردیم اقتصاد دو کره مبتنی بر مدل های توسعه کاملاً متفاوت می باشد. مدل توسعه کره جنوبی، مدل توسعه اقتصادی کاپیتالیستی و مدل کره شمالی مبتنی بر مدل اقتصادی کمونیستی است که هم اکنون در بسیاری از کشورهای سابق کمونیستی جهان جای خود را به مدل توسعه کاپیتالیستی داده اند. مانند روسیه کشورهای اروپای شرقی و حتی چین.

مختصات و شرایط اقتصادی کره شمالی را می توان اجمالاً به شرح زیر بیان کرد:

هم اکنون، کشور کره شمالی در شرایط عمومی بسیار بد اقتصادی قرار دارد. اوضاع بد اقتصادی کره شمالی با تحریم های جهانی علیه این کشور باز هم بدتر شده است. تلاش برای آزادسازی اقتصادی در کره شمالی در سال 2009 میلادی به لحاظ تقابل رهبران کره شمالی با غرب و جامعه جهانی و اصرار بر توسعه برنامه های هسته ای با شکست روبرو گردید. اقتصاد کره شمالی از سه سال پیش تا کنون در رکود عمیق به سر می برد. تخریب اقتصادی عمومی در کره شمالی کاملاً مشهود است.

کره شمالی به کمک های بین المللی نیازمند است و بدون این کمک ها نمی تواند بر روی پای خود بایستد.
توافق سال 2005 میلادی بین آمریکا، چین، ژاپن، روسیه و دو کره ، کره شمالی را ملزم میکرد تا برای اعطای کمک های اقتصادی جهانی برنامه هسته ای خود را رها سازد. اما، کره شمالی این توافق مشترک را زیر پا گذاشت و اقدام به آزمایش های هسته ای در سال های 2006 و 2009 کرده است. اقدام کره شمالی تحریم های تازه غرب و جامعه جهانی را برای اقتصاد کره شمالی به ارمغان آورده است.

انزوای سیاسی کره شمالی مانع از گسترش برنامه های اقتصادی و مبادلات اقتصادی این کشور میگردد. از سال 2005 میلادی اقتصاد کره شمالی عموماً در حال رکود بوده است( به استثنای سال 2008) .

تخریب اقتصادی در این کشور، یعنی کره شمالی تا آنجا پیش رفته است که این کشور از چندی پیش نیازمند کمک های غذایی جهانی است. برنامه خوارو بار جهانی سازمان ملل متحد به این نتیجه رسیده است که بیش از 6 میلیون نفر از مردم کره شمالی در حالت سوء تغذیه به سر می برند و باید به آنها در زمینه غذایی کمک اضطرای کرد. در باره خوار وبارو تولیدات کشاورزی، باید گفت که تولید محصولات کشاورزی در این کشور به نسبت نرم های جهانی بسیار پائین است. به عنوان مثال راندمان تولید برنج در کره شمالی فقط 60 در صد راندمان تولید در کره جنوبی است.

باری، این رشته سر داراز دارد و بررسی جزئیات و مشکلات اقتصادی کره شمالی نیازمند وقت بیشتری است که در چهارچوب وقت این برنامه رادیویی نمی گنجد. بررسی مدل اقتصادی کره شمالی و مقایسه آن با افتصاد پیشرفته کره جنوبی ما را به این واقعیت راهنمایی می کند که مدل های حکومتی ایدئولوژیک همراه با انزوای سیاسی-اقتصادی ناشی از تقابل با کشورهای جهان، می تواند ملتی را که از نقطه نظر تاریخی، تمدنی چند هزار ساله دارد، به سوی فقر و سرشکستگی و محرومیت سوق دهد. همانند آنچه تا کنون در کره شمالی شاهد آن بوده ایم. در جنوب شبه جزیره کره، کره جنوبی لابراتور دیگری است که راه پیشرفت و دمکراسی را تجربه کرده و یکی از شکوفاترین اقتصاد های جهان را دارد. توسعه اقتصادی و دمکراتیک و نفی حکومت دیکتاتوری و عقیدتی در جنوب شبه جزیره کره، مدل دیگری را معرفی می کند که بر اساس فرآیند توسعه به مفهوم وسیع آن( توسعه اقتصادی، اجتماعی و سیاسی هماهنگ) بنیان گذاشته شده است.

مروری کوتاه در تاریخ شبه جزیره کره و پیدایش دو کره شمالی و جنوبی نشان میدهد که شبه جزیره کره تا شامگاه دهم ماه اوت سال 1945-یعنی تاریخ تسلیم ژاپن در جنگ دوم جهانی، کشور واحدی بوده است-هرچند از سال 1910 میلادی تحت اشغال و استعمار ژاپن بوده، اما، ملتی یکپارچه و با تمدنی چند هزار ساله بوده است.

شبه جزیره دو پارچه شده کره، درسال 1948 مبدل به دو دولت تحت حمایت آمریکا و اتحاد جماهیر شوروی شد و در همان حال نقطه بر خورد بین منافع استراتژیک و ژئوپلتیک دو ابر قدرت بر خاسته پس از دومین جنگ جهانی گردید.
در سحر گاه روز 25 ژوئن سال 1950 جمهوری دموکراتیک خلق کره در شمال با دریافت چراغ سبز استالین، رهبر اتحاد جماهیر شوری(سابق) به کره جنوبی حمله کرد و ظرف فقط چند هفته عملاً تمامی کره جنوبی را تحت اشغال خود درآورد. شورای امنیت سازمان ملل متحد در 7 ژوئیه همان سال این تجاوز را محکوم کرد و به کشورهای عضو توصیه کرد که به کره جنوبی در برابر این تجاوز کره شمالی مدد رسانند و دولت آمریکا را مأمور سازمان دهی و اجرای قطعنامه شورای امنیت نمود.

دیری نپائید، ضد حمله آمریکا و متحدانش بلافاصله تحت عنوان "عملیات پلیس" آغاز گردید. آمریکا فرصت پیش آمده را مغتنم شمرده و پس از پس راندن نیروهای کره شمالی به ماورای مرز بین دوکره در 38 مین مدار جغرافیایی، تصمیم گرفت که برای همیشه متحد خود، یعنی کره جنوبی را از تهدید حکومت کمونیست کره شمالی، با عقب راندن آنها تا رودخانه استراتژیک "یالو" در مرز چین آسوده نماید.

اقدام آمریکا دخالت چین را برای کمک به نیروهای کره شمالی در دسامبر سال 1951 به دنبال داشت. اجماع نیروهای کره شمالی و چینی و حمایت غیر مستقیم اتحاد جماهیر شوروی توانستند که نیروهای آمریکایی و متحدانش را دوباره عقب رانده و به پشت مرزهای گذشته در 38 مین مدار جغرافیایی بر گردانند.

از آن هنگام، آمریکا بمباران های گسترده ای را با بمب های ویرانگر ناپالم در خاک کره شمالی سازمان داد.

آمریکا که با مقاومت شدید نیروهای کره شمالی و متحدین چینی اش روبرو گردیده بود، در دو نوبت، نخست، در آوریل سال 1951، سپس در آخرین ماه های جنگ، تهدید کرد که از بمب اتمی استفاده خواهد کرد.

بالاخره جنگ کره پس از سه سال با آتش بس پایان یافت. آتش بس در 27 ژوئیه سال 1953 به وسیله سه طرف از چهار طرف در گیر در جنگ، یعنی کره شمالی، چین و آمریکا (به نمایندگی از سوی سازمان مللل متحد) به امضا رسید و تنها کره جنوبی از امضای آتش بس امتناع ورزید.

جنگ کره ، یکی از خونبار ترین جنگ های منطقه ای جهان به شمار می رود. در طی سه سال جنگ، بیش از سه میلیون نظامی و غیر نظامی از دو کره کشته شدند. یک میلیون چینی، 54 هزار سرباز آمریکایی و سه هزار سرباز متعلق به کشورهای هم پیمان با آمریکا در این جنگ جان باختند.

امضای آتش بس در 27 ژوئیه سال 1953، یعنی شصت سال پیش هیچگاه به یک پیمان صلح مبدل نگردید. از آن تاریح تا کنون هرچند جنگ تازه ای بین دو کره در نگرفته است، اما بین این دو، همواره دوره های متناوب و متعدد تنش وجود داشته است.

پس از پایان جنگ، قدرت سیاسی در هر دو کره در دست دیکتاتورهای نظامی بود. دیکتاتور نظامی-عقیدتی در کره شمالی و دیکتاتور نظامی وابسته به غرب و آمریکا در کره جنوبی. دوران دیکتاتوری نظامی در کره جنوبی تا پایان سال های 1980 میلادی به درازا کشید و در دهه 1980 به یکباره، اقتصاد کره جنوبی با جهش های فوق العاده ای همراه شد. رشد اقتصادی شتابان همراه با توسعه و پیشرفت علمی و صنعتی در کره جنوبی، زمینه های توسعه اجتماعی و سیاسی را در این کشور به وجود آورد. دیکتاتوری نظامیان جای خودرا به دولتی غیر نظامی داد . به تدریج در ابتدای سال های 1990 فرآیند توسعه سیاسی در کره جنوبی به پیدایش و ایجاد یک دولت دمکراتیک در این کشورانجامید. اما، در همین حال فرپاشی دیوار برلن نتوانست تغییری در ماهیت حکومت نظامی-عقیدتی کره شمالی پدید آورد. تداوم یک حکومت متمرکز و ایدئولوژیک در کره شمالی و تنش دائمی این حکومت با جهان غرب و جامعه بین المللی، راه های توسعه اقتصادی در این کشور را مسدود کرد.
 

دریافت رایگان خبرنامهبا خبر-پیامک های ما اخبار را بصورت زنده دریافت کنید

اخبار جهان را با بارگیری اَپ ار.اف.ای دنبال کنید

این صفحه یافته نشد

صفحۀ مورد توجۀ شما یافته نشد.