دسترسی به محتوای اصلی
زمینه ها و دیدگاه ها

نسخه یکسان استراتژی اسلام گرایان برای قبضه کردن قدرت

نتشر شده در:

آیا انقلاب بهارعربی به زمستان اسلامی فرو نشسته است؟آیا مقایسه روند اسلامی کردن کشورهای تونس، مصر، لیبی ودیگر کشورهای منطقه با آنچه ٣٣ سال پیش در ایران روی داد ما را به نسخه یکسانی از نظر استراتژی اسلام گرایان در این کشور ها راهنمایی نمی کند؟برای بحث و گفتگو پیرامون این موضوع میهمانان میز گرد رادیویی برنامه زمینه ها و زمانه عبارتند از آقایان مهرداد خوانساری- دیپلمات سابق ایران در آمریکا و سازمان ملل متحد، علیرضا مناف زاده- پژوهشگر تاریخی و سیاسی در پاریس و آقای علی مهتدی- روزنامه نگار و تحلیلگر مسایل سیاسی ایران و خاورمیانه.  

تبلیغ بازرگانی

انقلابی که با شکوفه های گل یاسمن در تونس آغاز گردید، دیری نپائید که همچون خورشید بر دل سرد و جسم خسته میلیون‌ها انسان در تمامی منطقه گرمی و پویائی بخشید. نسیم طوفان‌زای انقلاب پس از تونس، دیگر کشورهای عربی، همچون مصر، لیبی، مراکش سوریه و بسیاری دیگر را فرا گرفت و بسیاری براین عقیده بودند که پرتو و نسیم طوفان زای این انقلابات، رشته کوه‌های البرز و هندوکش را نیز در می نوردد.

اگر نیک بنگریم ودر برابر قضاوت تاریخ، آنچه را که روی داده صادقه بازگو کنیم، باید بگوئیم که پیشگامان انقلاب بهار عربی جوانانی بودند که در این کشورها، شکوفه‌های امید را بر شاخه‌های خشک و پوسیده جوامعی که سالیان دراز تحت تسلط دیکتاتورها بودند، نمودار ساختند؛ دیکتاتور‌هایی که در منجلاب فساد غرق بودند و بعضاً به خارج وابسته بودند و بر نیروهای امنیتی و سرکوبگر خود متکی بوده و برای ماندن بر سریر قدرت از انجام هیچ کاری که در چهارچوب اخلاقی و انسانی نمی گنجد، فرو گزار نبودند.
در آن هنگام، بسیاری از اندیشمندان و متفکران، در غرب و شرق بر این باور بودند که این انقلابات میتوانند آغاز گر عصری نوین همراه با گشایش فضایی دموکراتیک در این جوامع باشند. فضایی که بتواند نیروهای دارای بنیان‌های متضاد را به همزیستی و هماهنگی با یکدیگر برساند و زمینه‌های یک مدل بومی دموکراسی در این کشورها را بارور گرداند. آنان این پرسش را مطرح میکردند و بسیاری خوش بینانه باور میکردند که نیروهای سکولار، ترقی خواه و لیبرال از یک سوی و اسلام گرایان و سنت گرایان از سوی دیگر قادر خواهند بود که در این راه به تفاهمی دست یابند و طرحی نو دراندازند.

دیری نپائید که در این جوامع، نیروهای سنتی و اسلام گرایان ناپیدا، یا در پشت جبهه، در هفته ها وماه‌های نخستین انقلاب که منجر به سقوط دیکتاتورهایی همچون بن علی در تونس و مبارک در مصر شد، به ناگهان در فضای سیاسی آشکارشده و با اتکا به استراتژی از پیش تدارک دیده شده خود و به کمک مالی برخی از کشورهای عربی مشوق بنیاد گرایی اسلامی همچون عربستان سعودی، توانستند نیروهای انقلابی روزهای نخستین را به انزوا کشانند.

در این راستا، همانطور که میدانیم در تونس حزب اسلامی النهضه و در مصر اخوان المسلمین توانستند با کمک دیگر گروه های بنیاد گرای اسلامی همچون سلفی ها، در انتخابات بر پا شده، در کشورهایی که در دوران طولانی دیکتاتوری را در پشت سر داشتند واکثریت مردمانشان با فرهنگ دموکراسی و انتخابات آزاد بیگانه بودند، پیروز گردیده و به آرامی نخستین مرحله اساسی از طرح اسلامی کردن و استفرار یک اسلام سیاسی دراین جوامع را جامعه عمل بپوشانند.

باری، فرآیند اسلامی کردن این جوامع در جریان است و وجود نیروهای لیبرال، سکولار و ترقی خواه در این کشورها هنوز در برابر نیروهای غلبه کننده و بنیاد گرا مقاومت می کنند. با این وجود اسلام گرایان تازه به قدرت رسیده، محدودیت های تازه‌ای را از نقطه نظر فرهنگی، اجتماعی و سیاسی بر این جوامع تحمیل می کنند.

در تونس و مصر این روزها شاهد تهاجم گسترده به رویدادهای فرهنگی، حقوق زنان و محدودیت‌های اجتماعی و محدودیت‌ها در جهت آزادی رسانه‌ها هستیم. این نخستین باری نیست که اسلام گرایان نهال‌های هنوز جان نگرفته جامعه مدنی در این کشورها راهدف قرار داده اند.
هنگامی که می شنویم که سلفی ها در حضور نیروهای انتظامی وابسته به دولت اسلام گرای تونس به مراکز تجمع فرهنگی حمله می کنند و یا در مصر محمد مرسی- رئیس جمهوری تازه این کشور، روزنامه نگاران منتقد به وی را به دادگاه می کشاند، به ناگهان جرقه‌ای در ذهن ما، ایرانیان، ما را به یاد روزها وسال‌های نخستین انقلاب در ایران می اندازد.

نگاهی، هرچند گذرا به گذشته و روند اسلامی کردن جامعه ایرانی و مقابله نیروهای لیبرال، سکولار و ترقی خواه و سرکوب تدریجی آنان و ممانعت از شکل گیری یک جامعه مدنی ، همانطور که همه شاهد آن بودیم با سرکوب‌های سیاسی، اجتماهی و فرهنگی مردم به وسیله نظام تازه به دوران رسیده اسلامی در ایران همراه بود.

نسخه هایی که اسلامگرایان پیرواسلام سیاسی در ایران و دیگر کشورهای عربی انقلاب زده برای تسلط بر جوامع تدارک دیده و یا می بینند، از بین بردن پایه‌های جامعه مدنی را هدف قرار داده است. آنان به دنبال ایجاد یک مدل بومی اسلامی- اجتماعی هستند که اصولاً نمی تواند با واقعیات تطابق داشته و صرفاً در آرمان‌های مذهبی آنها جای دارد. بدین خاطر، این مدل اجتماعی آنان هیچگاه نمی تواند مدلی برای یک جامعه پویا باشد، همانگونه که ژان- پل سارتر- فیلسوف فرانسوی، در باره مدل‌های مذهبی در جامعه نوین می گوید، مصداق عینی "نیهلیسم" می باشد.
 

دریافت رایگان خبرنامهبا خبر-پیامک های ما اخبار را بصورت زنده دریافت کنید

اخبار جهان را با بارگیری اَپ ار.اف.ای دنبال کنید

بخش‌های دیگر را ببینید
این صفحه یافته نشد

صفحۀ مورد توجۀ شما یافته نشد.