مرگ نوذر آزادی: شخصیت "قاطبه"، کاریکاتوری از فرومایگیهای روزمره
نوذر آزادی، بازیگر ایرانی در ٨۲ سالگی، در آلمان از دنیا رفت. او که در کمال پختگی از هیاهو و مخاطرات سالهای بعد از انقلاب کناره گرفت و به نقاشی مشغول شد، در مجموعۀ تلویزیونی "اختاپوس" به شخصیتی جان داد که نمایندۀ همۀ سستیها، حقارتها و خوشیهای روزمرۀ آدمهای عادی بود. انتخاب عنوان "آقای قاطبه" و شهرت ماندنی آن، حاکی از آگاهی و ظرافت نویسندگان و تیزبینی بازیگر است.
نتشر شده در:
این جملۀ جهانگیرخان صوراسرافیل مشهور است که "امروز قاطبۀ مردم ایران تنها یک چیز میخواهند و آن هم کلمۀ طیبۀ آزادی است"...
فرمان مشروطیت نیز با این جملۀ مظفرالدینشاه آغاز میشود که خداوند "سررشتۀ ترقی و سعادت ممالک محروسۀ ایران را بکف کفایت ما سپرده و شخص همایون ما را حافظ حقوق قاطبۀ اهالی و رعایای صدیق خودمان قرار داده"...
در قانون اساسی دوران سلطنتی هم آمده بود که "مجلس شورای ملی نماینده قاطبۀ اهالی مملکت ایران است".
کلمۀ "قاطبه" که امروزه کمتر استفاده میشود، از دوران مشروطه تا انقلاب اسلامی، از جمله واژگان سیاسی بود که مدام از دهان مقامات دولتی و بخصوص نمایندگان مجلس شنیده میشد.
خالق شخصیت "قاطبه" هم این کلمه را با ظرافت و نکتهسنجی از دهان همان نوع شخصیتها و یا شاید از مطالب سفارشی روزنامههای زمانۀ خود قاپیده بود.
به درستی معلوم نیست که شخصیت "قاطبه" توسط پرویز صیاد خلق شد یا نوذر آزادی. اما در هر صورت سریال اختاپوس مطمئناً یکی از بهترین آثار پرویز صیاد به شمار میآید و شخصیت "قاطبه" نیز بدون تردید مدیون خلاقیت و کار و فرهنگ نوذر آزادی است. او بود که به لطف لهجۀ کرمانشاهی و تکرار عبارت "شخص بنده به عنوان قاطبۀ اهالی مملکت..."، این شخصیت تلویزیونی را به نشانهای گویا از زمانۀ خود تبدیل کرد.
سریال اختاپوس: استثنایی در تاریخ تلویزیون ایران
امروزه بیشتر تصویرهای ویدئویی که از نوذر آزادی باقی مانده متعلق به برخی فیلمهای سینمایی و به ویژه سریال "ایتالیا، ایتالیا" است که برنامۀ نوروزی بود و برای مدت کوتاهی در چند قسمت پخش شد. اما شخصیت قاطبه که در این برنامه دیده میشود فقط جنبۀ کمیک و سطحی شخصیتی است که قبلاً در سریال "اختاپوس" شکل گرفته بود. متأسفانه ظاهراً چیز زیادی از این مجموعه باقی نمانده است.(یا شاید هنوز به اینترنت وارد نشده).
مجموعۀ اختاپوس شاید یکی از غیرعادیترین برنامههای تاریخ تلویزیون ایران باشد: تعدادی آدم که در دورۀ هفتگی (یا دورهمی) در منزل ادیبی سنتی (و کمی پوسیده) مشهور به استاد صادقالدوله جمع میشوند و از هر دری سخن میگویند. چای و میوه میخورند و گهگاه نقشهها یا برنامههایی را برای خود تصور میکنند که هیچگاه از مرحلۀ حرافی فراتر نمیرود. فقدان داستان (و احتمالاً تا اندازهای بداههسازی) باعث میشد که برنامۀ اختاپوس بعضی جمعهها به شدت خندهآور و سرگرمکننده و برخی هفتهها کمی کسالتآور شود. اما به هرحال ادامۀ یک سریال تلویزیونی بدون خط داستانی مشخص، چالشی بود که پرویز صیاد و همکارانش به خوبی از عهدۀ آن برآمدند.
گالری شخصیتها
ساختار این مجموعه به طور کلی متکی به شخصیتها بود که همگی قوی، جذاب و نو بودند: حسن بلژیکی (پرویز صیاد) که از سایرین حرّافتر و زرنگتر بود، دکتر (سیروس ابراهیمزاده) که با پیپ و عینک کنایهای به روشنفکران داشت اما با دغلی فراوان، مستر کاف (جهانگیر فروهر) که شخصیتی مرموز و شاید وابسته به جاهای نامعلوم (شاید ساواک یا بیگانگان؟) بود و میتوانست از نظر سایرین خطرناک باشد و البته استاد صادقالدوله (صادق بهرامی) که تمام مشغلهاش ادب فارسی و شعرای قدیم و بحثهای بیهودۀ ملانقطی بود. در این جمع مردانه، سامانتا یا رقیّه (شهناز تهرانی) که پس از مدتی به مجموعه وارد شد و کم و بیش نقش منشی را به عهده گرفت، تمامی شخصیتها را سخت شیفتۀ خود کرده بود. رفتارهای بسیار حقیرانه و گاه وقیحانۀ شخصیتهای مرد که همگی گوشه چشمی از سامانتا گدایی میکردند، یکی از موضوعات دائمی مجموعه بود.
آقای قاطبه
اما در این جمع عجیب که هیچگاه همتایی در سینما و تلویزیون ایران نداشته، آقای قاطبه را شاید بتوان شکل دیگری از شخصیت "ملت" در کاریکاتورهای روزنامۀ توفیق دانست: نمایندهای برای مردم بینام و نشان. با این تفاوت که شخصیت "ملت"، با آن کلاه و ریش سفیدش، مناعت طبعی داشت و مظلوم و خوشجنس بود. اما نوذر آزادی شخصیت "قاطبه" را تا جایی که میتوانست نان به نرخروزخور، کاسهلیس، ضعیفالنفس و بندۀ کیف و لذت ترسیم کرده بود. "قاطبه" از هر سو که امید منفعتی یا درآمد مختصری یا رشوهای و یا حداقل دعوت به مجلس بزمی میدید بلافاصله چاکر و دست بهسینه و مجیزگوی طرف میشد: ساده و در عین حال متقلب، زیادهخواه و در عین حال فرومایه، تنگنظر و در عین حال با معرفت، بخصوص اگر فرصت دسترسی به "یک استکان عرق کرمانشاهی" را نیز مییافت.
"قاطبه" نمایندۀ آدمهایی بود که خوشگذرانی و خنده و "دورهمی" در کنار آنان بسیار دلپذیر است، اما هرلحظه میتوانند از روی بخل یا نادانی یا منفعت ناچیز و یا فقط بیمسئولیتی، رفیق بزم را در مهلکه رها کنند.
تمامی اصطلاحات و تکیه کلامهای نوذر آزادی که بخشی از آن در فرهنگ کرمانشاهی او ریشه داشت، در خدمت نمایش چنین شخصیت هرز و در عین حال بسیار عادی و مبتذل بود.
گذشته از "قاطبه"، هر یک از بازیگران رنگ و لحن خاصی را به مجموعه اختاپوس داده بود که تکرار آن هیچگاه امکان نخواهد داشت. در واقع هر یک از این شخصیتها به نحوی متفاوت همان صفات منفی "قاطبه" را تکرار میکردند. کمتر مجموعۀ تلویزیونی دغلی، منفعتجویی، حسادت و نادانیهای روزمره را به عنوان محور اصلی حرف خود انتخاب کرده است، آنهم بدون قهرمان و بدون شخصیت مثبت.
نوذر آزادی در کار نمایش و بازیگری خبره بود و درسخوانده. رفتار متین او طی سالهای بعد از انقلاب نیز گواهی بر آگاهی عمیق وی بر واقعیات جامعه و زمانۀ خود بود. پردازش شخصیت "قاطبه"، در نخستین سالهای دهۀ ۱۳۵٠ بدون شک از همین تیزبینی و آگاهی اجتماعی هنرمند سرچشمه گرفته بود.
دریافت رایگان خبرنامهبا خبر-پیامک های ما اخبار را بصورت زنده دریافت کنید
آبونه شوید