دسترسی به محتوای اصلی
نوعی نگاهی

تردیدها و مشاجرات در بارۀ «شناسنامۀ» واکسنِ کوبائی یا ایرانی از کجا مایه می‌گیرد؟

انستیتو فینلای کوبا و انستیتو پاستور ایران، روز جمعه ٩ ژوئیه/ ١٨ تیرماه، بیانیۀ مشترکی منتشر کردند که در آن هیچ اعلان تازه‌ای در آن وجود ندارد  اما همکاری‌های جاری میان دو موسسه را یادآوری می‌کند و آشکارا چنین به نظر می‌رسد که با توجه به مشاجرات روزهای اخیر، برای رفع ابهامات در باره همکاری میان دو طرف در زمینه تولید واکسن مقابله با کوویدـ١٩ به درخواست طرف ایرانی تدارک دیده شده است. همزمان با انتشار این بیانیه، دلارام  درود، معاون تولید انستیتو پاستور در اظهارات مشروح خود پرسش‌ها و یا ایراداتی را که در بارۀ «اُبوّت» این واکسن به میان آمده، «گردابی به نام ایران یا کوبا» خواند و البته بشکلی روشن به تشریح مناسبات میان دو انستیتوی یادشده پرداخت تا «به ابهامات و حواشی» پیش کشیده شده پاسخ گوید. این اظهارات و نیز بیانیه‌های رسمی در بارۀ مناسبات میان دو انستیتو نشان می‌دهد که نمی‌توان واکسن سوبرانا٢ را «محصول مشترک» این دو موسسه یا دو کشور دانست، زیرا مالکیت معنوی آن تنها به انستیتو فینلای کوبا تعلق دارد و انستیتو پاستور ایران با موافقت و تحت شرایطی که مورد موافقت موسسۀ کوبائی قرار گرفته، اجازۀ تولید آن را یافته است.

 پوستر تبلیغاتی در هاوانا برای تمجید از واکسن سوبرانا٢ ساخت انستیتو فینلای کوبا
پوستر تبلیغاتی در هاوانا برای تمجید از واکسن سوبرانا٢ ساخت انستیتو فینلای کوبا AFP - YAMIL LAGE
تبلیغ بازرگانی

انستیتو فینلای کوبا و انستیتو پاستور ایران در بیانیۀ خود به تاریخ ٩ ژوئیه پس از یادآوری «همکاری درازمدت» خود در زمینۀ «بیوتکنولوژی» تاکید کرده‌اند که مناسبات آنها «در بارۀ واکسن کوویدـ ١٩» بر بستر «روابط راهبردی در زمینۀ تحقیق و توسعۀ فناوری‌های واکسن» شکل گرفته است. این بیانیه با این حال بروشنی اعلام می‌دارد که «توسعۀ موفقیت آمیز واکسن سوبرانا٢ علیه کوویدـ١٩ توسط انستیتو فینلای» صورت گرفته و از آنجا که توسعۀ آن بر پایۀ «همان فناوری واکسن پنوموکوک کوبا انجام گرفته که پیش از این در بارۀ آن یک توافقنامه انتقال تکنولوژی بین دو انستیتو به امضاء رسیده است، دو موسسه توافق کرده‌اند که در قرارداد انتقال فناوری واکسن فوق، قرارداد انتقال تکنولوژی تولید واکسن سوبرانا۲ در ایران را نیز لحاظ نمایند».

توافق افزودن انتقال این فناوری به همکاری‌های پیشین میان دو طرف که در این بیانیه به آن اشاره شده در تاریخ ٨ ژانویه ٢٠٢١ به امضاء رسیده بود.

دلارام درود، معاون تولید انستیتو پاستور ایران، نیز در اظهاراتی مشروح که برای رفع «شایعات» و «ابهامات» ابراز شده است به چگونگی همکاری با انستیتوی کوبائی اشاره کرد و پس از یادآوری نتایج بدست آمده از «کارآزمایی‌های بالینی فازهای اول و دوم» که در کوبا انجام گرفته بود «در زمستان سال گذشته بعد از اخذ تائیدیه‌‌های لازم، اقدام به عقد قرارداد انتقال دانش فنی تولید این کاندیدای واکسن کردیم و مقرر شد که فاز سوم کارآزمایی بالینی این واکسن به طور مشترک در کوبا و ایران اجرا شود [...] که در هشت شهر در جمعیتی ۲۴ هزار نفره بر روی گروه سنی ۱۸ تا ۸۰ سال به اجرا در می‌آمد».

دلارام درود تاکید کرد «از زمان شروع مطالعه مشخص بود که محصول مورد استفاده در این کارآزمایی، سوبرانا ۲ و تولید انستیتو فینلای کوبا است و این موضوع در همه پروتکل‌ها و مجوز کارآزمایی بالینی این کاندیدای واکسن در سازمان غذا و دارو و کمیته ملی اخلاق تصریح شده بود». او افزود «با پیشرفت پروژه و انتقال دانش فنی مراحل پایین دستی و انتقال ماده دارویی فعال واکسن (پروتئین کونژوگه RBD) و راه‌اندازی آزمایشات کنترل کیفیت، ضمن احترام به حق مالکیت فکری طرف کوبایی و با اطلاع و تایید ایشان و بر اساس چارچوب های مشخص شده، اقدام به فرمولاسیون، پرکنی، و بسته‌بندی این واکسن در انستیتو پاستور ایران با نام تجاری پاستوکووَک گردید».

حق مالکیت معنوی انستیتو فینلای کوبا

اظهارات دیگر مسئولان انستیتو پاستور ایران نیز پیش از آن از وجود همین مناسبات با انستیتو فینلای حکایت می‌کرد. تاکید دلارام درود بر «حق مالکیت فکری طرف کوبائی» از اهمیت بسیار برخوردار است و بی اساس بودن داعیۀ برخی مقامات سیاسی و مسئولان وزارت بهداشت مبنی بر «توسعۀ مشترک واکسن» را آشکارا بیان می‌کند. روشن است که «تولید مشترک» واکسن در ایران به رغم آنکه نام «پاستوکووَک» بگیرد، واکسن سوبرانا٢ را به «واکسنی ایرانی» بدل نمی‌کند. این واقعیت چیزی از ارزش و اهمیت کار و دانش انستیتو پاستور ایران و مسئولان و کارکنان آن نمی‌کاهد. همۀ ایرادات بر تلاش بیهودۀ مسئولانی است که به دلیل طرد بی دلیل واکسن‌های خارجی و یا مهمترین آنها، ماه هاست بر طبل «واکسن ایرانی» می‌کوبند و از ارائۀ اطلاعات درست و دقیق در این زمینه می‌گریزند.

سعید نمکی، وزیر بهداری جمهوری اسلامی ایران، بارها در توجیه خودداری و تاخیر این کشور در دسترسی به واکسن و توضیح چگونگی دست یافتن بهنگام دیگر کشورها به آن را ، قبول شرکت آنان در انجام تست‌های کارآزمائی دانست و از جمله روز یکشنبه ٢٣ آذر ١٣٩٩ در ستاد کرونای خراسان جنوبی گفت «اجازه نمی‌دهیم هم وطن ما گروه هدف تست واکسن شود [...] نمی‌گذاریم ملت شریف ایران موش آزمایشگاهی هیچ جریانی شود و نمی‌گذاریم غیرت ملی این سرزمین پایمال برخی از فزون خواهی‌های دیگران شود». کمتر از یک ماه پس از این سخنان، توافق نامۀ کارآزمائی مرحلۀ سوم واکسن کوبائی در ایران به امضاء رسید و واکسن آزمایشی ساخت کوبا در مرحلۀ سوم کارآزمائی به حدود ٢٤٠٠٠ نفر در ایران تزریق شد.

علیرضا بیگلری، رئیس انستیتو پاستور ایران در گفتگو با همشهری که در شمارۀ امروز یکشنبه روزنامۀ همشهری زیر هنوان «پاسخ به ابهامات شناسنامۀ واکسن ایرانی ـ کوبائی» انتشار یافته بروشنی اعلام کرده است که «واکسن مورد استفاده در کارآزمائی ایران، تولید انستیتو فینلای کوبا بود» و توضیح داده است که «در تمام کارآزمائی‌هائی که بصورت چند مرکزی انجام می‌شود، معمولا یک منبع و یک محصول استفاده می‌شود تا نتیجۀ کارآزمائی ها قابل جمع کردن و استناد باشد».

احسان مصطفوی، مدیر فاز سوم کارآرمائی بالینی این واکسن در ایران، نیز در همین گزارش تاکید کرده است که «از زمان شروع مطالعه مشخص بود که محصول مورد استفاده در این کارآزمائی سوبرانا٢ و تولید انستیتوی فینلای کوباست».

شبهه در بارۀ شناسنامۀ این واکسن

دلارا درود، معاون تولید انستیتو پاستور ایران، در اظهاراتی که از آن یاد شد با اشاره به همین مشاجرات در بارۀ «شناسنامۀ» واکسن مورد نظر، پس از تاکید بر «پیمودن مسیر پرفراز و نشیبی» که به تولید واکسن سوبرانا٢ در ایران خواهد انجامید، گفت «حالا این شبهه مطرح شده است که این واکسن کوبایی است؟ ایرانی است؟ یا کوبایی-ایرانی؟» و افزود «این چه سیاست مغرضانه‌ای ‌است برای گس نمودن طعم اتفاقات گوارا و شیرینی که قرار است برای مردم ایران رقم بخورد». ریشۀ این شبهات را باید در پنهان کاری، خودداری از ارائۀ آگاهی‌های درست، کوشش در «خودی» جلوه دادن چیزی که از دیگران به وام گرفته شده است، جستجو کرد. ایشان هر چند خود در این زمینه درست و آشکارا سخن گفته‌اند، اما می‌دانند که در این باره رفتارها همواره اینگونه نبوده است. آن ایراد «من» و «او» را که دلارا درود بدرستی از آن انتقاد می‌کند باید بر کسانی گرفت که حتی مقابله با بحران کرونا را نیز بر پایۀ جنگ «خودی» و «دیگری» استوار کرده‌اند و هنگامی که برای نجات خود ناگزیر دست در دست «دیگری» می‌گذارند، بر آن پرده می‌کشند و انکار می‌کنند. 

تکرار «واکسن ایرانی» و «افتخار ملی» در زبان مسئولان کشور کار را به جائی رسانده که حتی برخی نشریات، از جمله همشهری در همان شمارۀ امروز، می‌پرسد «چرا با وجود انتقال تکنولوژی باز هم از این واکسن به عنوان واکسن مشترک ایران و کوبا یاد می‌شود» و ظاهراً خواستار آنست را که «مشترک» و «کوبا» نیز کنار گذاشته شوند! مدیر فاز سوم کارآزمائی بالینی این واکسن در ایران به این روزنامه یادآوری می‌کند که «مادۀ داروئی فعال واکسن» از کوبا آمده است و «دانش فنی مراحل پائین دستی» از این کشور به ایران انتقال یافته است و بر اساس قراردادهای منعقد شده میان دو موسسه «فرمولاسیون، پرکنی و بسته بندی» این واکسن نیز باید «با احترام به حق مالکیت فکری طرف کوبائی و با اطلاع و تائید آنها» انجام گیرد.

شاید اگر مقامات مسئول دولتی هر روز در بارۀ واکسن‌هائی که «مادۀ داروئی فعال» آن از جای دیگری آمده بود، از پیشرفت‌های بدست آمده در زمینه ساخت «واکسن‌های ایرانی» سخن نمی‌گفتند، اگر هنگام صدور مجوز اضطراری با بکار بردن آگاهانه زبان پرابهام بر «واکسنِ تولید انستیتو پاستور» تاکید نمی‌کردند، اگر در بیان ادعاهای بی‌اساس چون «در پایان سال ١٤٠٠ نه تنها در واکسن کرونا بلکه در تولید واکسن‌های دیگر به جرات یکی از واکسن سازهای بزرگ دنیا خواهیم بود» و «ایران قطب و هاب منطقه‌ای تولید واکسن خواهد شد» اندکی حزم و احتیاط بکار می‌رفت، اگر سخنگوی سازمان غذا و دارو نمی‌گفت که «هر هفته پیشنهادهای [...] انتقال فناوری و یا خرید واکسن ایرانی از سوی کشورهای مختلف» را دریافت می‌کند و وعده نمی‌داد که «بعد از رفع نیاز و ضرورت داخلی، [زمان] صادرات و انتقال فناوری و انتقال دانش فنی و تولید مشترک در کشورهای دیگر از واکسن‌های ایرانی» فرا خواهد رسید، ... کشورهائی که «مادۀ داروئی فعال» و «دانش فنی ساخت واکسن» خود را در اختیار موسسات ایرانی گذاشته بودند، برانگیخته و نگران نمی‌شدند و سفارت کوبا در تهران، چنانکه همشهری نقل کرده است، با اشاره به واکسن انستیو فینلای تاکید نمی‌کرد که «این واکسن کوبائی ـ ایرانی نیست، بلکه کاملاً کوبائی است» و «برای انجام تحقیقات به ایران داده شد تا به آن مجوز مصرف اضطراری دهند».

واکنش به اظهارات مینو محرز

مینا محرز، متخصص بیماری‌های عفونی و رئیس مرکز تحقیقات ایدز ایران، که با اشاره به سخنان سفیر کوبا در ایران، در بارۀ آیندۀ تولید واکسن انستیتو فینلای در ایران ابراز تردید کرده بود مورد انتقاد مسئولان انستیتو پاستور و خشم مقامات وزارت بهداری قرار گرفت و کیانوش جهانپور، رئیس مرکز اطلاع رسانی وزارت بهداشت «خانم دکتر مینو محرز را [فاقد هر] سمتی در ستاد کرونا و کمیته‌های کشوری وابسته به این ستاد» دانست و وی را به «اظهارات و موضع گیری‌های غیرعلمی، غیرفنی و بدون پایه و اساس در بارۀ واکسن‌ها اعم از واکسن‌های وارداتی و تولید داخلی» متهم کرد.

خانم مینو محرز عضو پیوستۀ فرهنگستان علوم پزشکی، عضو هیئت ممتحنۀ بُرد و ارزش یابی متخصصین بیماری های عفونی ایران و بویژه محقق اصلی تیم تولید واکسن کوو ایران برکت است که نخستین مجوز اضطراری استفاده در ایران را بدست آورد و مقامات کشور از آن به عنوان «افتخار ملی» یاد می‌کنند. مینو محرز، بر خلاف مقامات دولتی و بویژه مسئولان وزارت بهداشت، اظهار نظر آیت‌الله خامنه‌ای مبنی بر ممنوعیت واکسن‌های آمریکائی و بریتانیانی را مورد انتقاد قرار داد و گفته بود «هر کشوری، هر نوع واکسن تائید شده‌ای که دارد، موثر است و باید تزریق کرد». انتقادات او از عقب ماندن واکسیناسیون در ایران نسبت به بسیاری کشوهای دیگر نیز مقامات وزارت بهداشت را بشدت ناخرسند کرده بود.

دکتر پیام طبرسی، رئیس بخش عفونی بیمارستان مسیح دانشوری، نیز همان هنگام اظهار داشت که «سفارت کوبا [در تهران] صحبت‌های متفاوتی با آنچه مسئولان ایرانی در مورد واکسن پاستوکووک ادعا کرده اند، مطرح می‌کند.

مسئولان انستیتو پاستور با ارجاع به توافق‌های امضاء شده با موسسۀ کوبائی، این برداشت و اظهارات را رد کرده و تاکید نمودند که «واکسن کوبائی تولید مشترک در ایران [بر پایۀ توافق صورت گرفته] روی خط تولید محدود قرار دارد و با تجهیز خط تولید صنعتی، تولید آن افزایش خواند یافت».

بسیاری از کارشناسان سبب اصلی شکست مقابلۀ کارآ با ویروس کرونا در ایران را پنهان کاری و خودداری از ارائۀ آگاهی‌های لازم به شهروندان در این زمینه می‌دانند و ناتوانی از واکسیناسیون بهنگام را، در حالیکه تجربۀ این کشور در مقابله با بیماری‌های همه‌گیر با ایجاد انستیتو پاستور در سال ١٢٩٩ و سپس موسسۀ تحقیقات واکسن و سرم سازی رازی در سال ١٣٠٣ به بیش از یک قرن می‌رسد، به برخورد سیاسی و جزم اندیشی مقامات عالیرتبه و عدم بردباری و ناتوانی مسئولان بهداشتی نسبت می‌دهند. در چنین شرایطی برآمدن مشاجرات در بارۀ «شناسنامۀ» واکسن‌ها که از عدم اعتماد به «سخن رسمی» ناشی می‌شود، پدیدۀ غریبی نیست و برخوردها و واکنش‌های خشن بی تردید کمکی به رفع آنها نمی‌کند.

دریافت رایگان خبرنامهبا خبر-پیامک های ما اخبار را بصورت زنده دریافت کنید

اخبار جهان را با بارگیری اَپ ار.اف.ای دنبال کنید

همرسانی :
این صفحه یافته نشد

صفحۀ مورد توجۀ شما یافته نشد.