والدین دو تن از جانباختگان پرواز «پی اس ٧۵٢»: سردار سلامی گفت اگر این هواپیما سرنگون نمیشد «جنگ رخ میداد و ١٠ میلیون نفر کشته میشدند»
محسن اسدی لاری و زهرا مجد، که دو فرزند خود را بر اثر سرنگون کردن پرواز «پی اس ٧۵٢» هواپیمائی بینالمللی اوکراین از سوی سپاه پاسداران از دست دادهاند، در دومین گفتگوی خود با یک رسانه داخلی، فاش ساختند که پس از این رویداد سردار حسین سلامی، فرماندۀ سپاه پاسداران، مخفیانه به دیدار آنان رفته و تاکید کرده است که «این واقعه باعث شد جنگ رخ ندهد» و «١٠ میلیون جمعیت» کشته نشوند. محسن اسدی لاری و زهرا مجد در این گفتگو که در شمارۀ امروز دوشنبه ٢٠ دی ماه روزنامۀ شرق به چاپ رسیده، یکبار دیگر بر نسبت به نتایج دادخواهی در این زمینه ابراز تردید کرده، اما تاکید کردهاند که تا نفس دارند پیگیر کشف حقیقت خواهند بود.
نتشر شده در:
محسن اسدی لاری و زهرا مجد، والدین زینب و محمد حسین اسدی لاری، دو تن از جانباختگان پرواز «پی اس ٧۵٢»، در گفتگو با روزنامۀ شرق آگاهیهای بیشتری در بارۀ روند رویدادها و رفتارها و اظهارات مقامات جمهوری اسلامی ایران پس از سرنگونی هواپیما ارائه کردهاند. محسن اسدی لاری که هنگام وقوع این رویداد مدیریت کل امور بینالملل وزارت بهداشت را برعهده داشت و همسر او، زهرا مجد، اینک هر دو استاد دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی درمانی ایران هستند و در نخستین گفتگوی رسانهای خود که در«انصاف نیوز» منتشر شد، بر باور خود در سرنگون ساختن هواپیمای اوکراینی از سوی سپاه برای «انداختن آن به گردن آمریکا» تاکید کرده بودند.
خانم زهرا مجد در گفتگوی تازه خود با روزنامۀ شرق فاش کرده است که «نزدیکهای چهلم [سرنگون کردن هواپیما و درگذشت فرزندان] بود که از طرف سپاه خیلی اصرار شد که به دیدن ما بیایند. ما هم قبول نمیکردیم. بههرصورت یکی دیگر از اعضای خانواده را واسطه کرده بودند و به اصرار او، آقای سلامی آمد. [...] و البته گفت خیلی مخفی باشد [...]. ایشان با معاونش آمد و چقدر گریه و زاری و [...] که کاش من در آن هواپیما بودم و کاش من رفته بودم و... گفتم اینها کافی نیست [...] صدبرابر هر روز من و پدرش میگوییم کاش ما بهجای بچهها رفته بودیم. بعد گفتند شما میدانید بچههای شما چه جایگاهی دارند و از شهید وسط جبهه جنگ هم نقششان بیشتر است. [...] میدانید اگر اینها نبودند، چه جنگی میشد؟ گفت اگر که این اتفاق نمیافتاد، ١٠ میلیون جمعیت کشته میشدند و این واقعه باعث شد که این جنگ رخ ندهد.» محسن اسدی لاری، پیش از این در گفتگو با انصاف نیوز بدون نام بردن از حسین سلامی به این سخنان اشاره کرده بود. او در آن گفتگو با اشاره به رویدادهای پیش از سرنگونی هواپیما، یعنی موشک اندازی بسوی پایگاه عین الأسد، مقر سربازان آمریکائی در عراق، تصریح کرده بود که «فرماندهان ارشد مملکت» در انتظار «اقدام شدیدتری از آمریکا» بودند و افزوده بود «ترامپ همان اول میفهمد. [...] هواپیماهای F35 [آمریکا] بلند شده بودند و بعد دستور گرفتهاند که بنشینند! اینکه ترامپ مصاحبهاش را در روز سهشنبه شب، که میشد چهارشنبه نزدیک ظهر ما، لغو کرد، پیام بسیار مهمی بود که فرماندهان ارشد ممکلت گرفتند [...] اینها را کنارهم بذاریم به آن سناریو و چیزی که خدمتتان گفتم میرسیم، یعنی سپر انسانی و اینکه بیاندازند گردن امریکا».
خانم زهرا مجد در گفتگو با روزنامۀ شرق یادآوری کرده که پس از این رویداد شماری از مسئولان کشور از جمله «آقای شمخانی در مراسم ختم آمده بود [...] آن زمانی بود که ما واقعا هنوز گیج بودیم و نمیدانستیم جریان چیست. [...] ما الان یکی از متهمهای اصلی را خود ایشان میدانیم». او تصریح میکند که در پی شکایات خانوادهها، سردار امیرعلی حاجی زاده، فرماندۀ نیروی هوافضای سپاه پاسداران که سامانۀ ضدهوائی شلیک کننده تحت فرماندهی او قرار دارد، «تفهیم اتهام شده، اما [برای او قرار] منع تعقیب [صادر] شده» است. محسن اسدی لاری تاکید می کند که صدور قرار منع تعقیب به اطلاع آنان نرسیده بوده و تنها در جلسۀ خصوصی با قاضی دادگاه «متوجه شدیم که بله، ایشان منع تعقیب شدند».
محسن اسدی لاری در این گفتگو در بارۀ روند قضائی رسیدگی به شکایات خانوادهها میگوید «شکایتهای متعددی از افراد و طبقههای مختلفی از سوی خانوادهها انجام شد که در یک چیزی مشترکاند؛ در اینکه بههرحال به هیچکدام رسیدگی نمیشود» و همسر او میافزاید «متهمان اصلی کسان دیگری هستند. آنها ۱۰ متهمی را جلوی دادگاه مینشانند که حتی احراز هویت نشدهاند. آن کسی را که آنجا نشسته و میگویند اپراتور پدافند بوده هم ما نمیدانیم واقعا خودش است یا نه».
اشارۀ وی به مهدی خسروی است که مقامات قضائی از او به عنوان اُپراتور سامانۀ ضدهوائی یاد میکنند، در حالیکه بگفتۀ محسن اسدی لاری، چنین فردی «فرماندۀ گردان و متخصص ترین فرد در این زمینه است».
خانم زهرا مجد با اشاره به محدودیتهای ایجاد شده حتی برای برگزاری مراسم سوگواری میگوید «خیلی دردناک است که [...] ما درد فقدان را میکشیم، قدرت بیان مسائلمان را هم نداشته باشیم. این خیلی دردناک است. [...] گرفتن مراسم امسال خیلی سختتر از پارسال است. [...] از کلانتری محل آمدند دم خانه و گفتند که شما مراسم دارید؟ کِی دارید؟ چطوری است؟ چه برنامهای دارید؟ [...] خانم سرایدار ترسیده بود و میگفت آمده بودند اطلاعات آقای دکتر را میخواستند که واحد چند مینشیند که حتی برنامههای ما را کنترل کنند. [...] ما آزاد نیستیم که هر کاری و هر صحبتی که خواستیم بکنیم.» بگفتۀ او «حتی [...] روی سنگ بچهها هم میخواستیم چیزی بنویسیم، همه با نظارت بوده و کلی رفتوآمد داشتیم و آخر هم خیلی محدودشده توانستیم روی سنگ بنویسیم».
از گفتگوی این دو استاد پزشکی چنین بر میآید که امید خود را در بارۀ دست یافتن به حقیقت در بارۀ چگونگی وقوع این رویداد از دست دادهاند و چنانکه خود میگویند برای ثبت «در تاریخ» تصمیم به سخن گفتن گرفتهاند. زهرا مجد میگوید «وقتی فرزند آدم را بگیرند، زندگی برایش هیچ جا هیچ ارزشی نخواهد داشت. گذشت زمان هیچ مسئلهای را حل نمیکند. هیچ لذت زندگی دیگر برایت لذت نخواهد بود. هیچ چیزی برای خودت دیگر نمیخواهی. هیچ چیزی... هر کاری که ما میکنیم [...] فقط برای یادبود بچههایمان است».
وی در بارۀ رسانهای کردن دشواریها برای بیان واقعیت این رویداد میگوید «صداوسیما که اصلا این جریان را بایکوت کرده است و اگر هم بخواهد با ما صحبت بکند، آن چیزی را که مدنظر خودشان است از کل مصاحبه درمیآورند [...] اعتمادی به رسانههای خارجی فارسیزبان هم نداریم چون آنها هم براساس منافع خودشان میخواهند به نفع خودشان تغییر دهند. فکر میکنم حداقل امیدمان به یکسری رسانههایی باشد که آنها هم باز آزادی کامل ندارند اما شاید در یک حدی خودشان را به خطر بیندازند و بعضی از صحبتهای ما را بگویند».
دریافت رایگان خبرنامهبا خبر-پیامک های ما اخبار را بصورت زنده دریافت کنید
آبونه شوید