سکوت احمدینژاد در برابر خیزش مردمی ایران اجباری است یا اختیاری؟
به نظر بسیاری از شهروندان و تحلیلگران سیاسی، پرداختن به موضوع احمدینژاد در شرایط کشتار، اعدام و سرکوب حکومتی اهمیتی ندارد. اما روز گذشته یکی از نزدیکان پیشین او مصاحبهای را با یکی از رسانههای ایران انجام داد که تا حدود زیادی «راز» سکوت احمدینژاد را روشن کرده است.
نتشر شده در:
از آغاز پیدایش موج بزرگ خیزش مردمی در بیش از صد روز پیش، تاکنون از محمود احمدینژاد رئیس جمهوری پیشین ایران و انتقادات همیشگیاش خبری نیست.
احمدینژاد از زمان پایان ریاستش در تابستان ۱۳۹۲ تا همین چند ماه پیش، مرتبا از شرایط سیاسی و اقتصادی ایران انتقاد کرده و حتی گاهی در قامت اپوزیسیون ظاهر میشد.
رئیس پیشین جمهوری اسلامی پس از پایان دوران ریاستش بار دیگر تلاش کرد تا با انجام سخنرانیها، مصاحبهها و پیامهای مناسبتی، جایگاه خود را دوباره به دست آورد.
او در پایگاه اینترنتی وابسته به خودش به نام «دولت بهار» با لحن شناخته شده و عوامگرایانه، به مسئولان جمهوری اسلامی و حتی به شخص خامنهای بدون نام بردن از او انتقاد کرده و چنین وانمود میکرد که این انتقادها را از طرف شهروندان مطرح میکند.
پس از انتشار خبر عضویت مجدد محمود احمدینژاد در مجمع تشخیص مصلحت نظام در روز ۲۹ شهریور، یعنی حدود دو هفته پس از کشته شدن مهسا امینی، تنها عکسی از این سیاستمدار در حال حرف زدن در گوش غلامحسین محسنی اژهای، رئیس قوه قضاییه، در رسانههای ایران منتشر شد.
در توییتر دولت بهار نیز عکسهایی از احمدینژاد در روز اعلام عضویتش در مجمع تشخیص مصلحت همرسان شد.
بعد از آن دیگر حتی روی سایت دولت بهار نیز اثری از احمدینژاد دیده نشد و آخرین ویدیوی او در این وبسایت مربوط به سفرش به رشت در روز ۲۴ شهریور است.
🔴 #روز_جهانی_دختر بر تمامی دختران آزاده ایران مبارک باد#احمدی_نژاد pic.twitter.com/yQiBvqNLj5
— دولت بهار (@dolatebahar) October 11, 2022
آخرین مطلب منتشر شده در این پایگاه اینترنتی نیز متن مصاحبهای با علیرضا بیگی، نماینده تبریز و از نزدیکان احمدینژاد است که در آن انتقاد کمرنگی از نقش حکومت در به وجود آمدن اعتراضات جاری مطرح شده است.
سکوت اجباری یا اختیاری؟
آیا احمدینژاد در هنگامه اعتراضات و سرکوبهای حکومتی، سکوت را به عنوان راهبرد سیاسی «اختیار» کرده یا از سوی حکومت یا شخص خامنهای «وادار» به سکوت شده است؟
به نظر بسیاری از شهروندان و تحلیلگران سیاسی، پرداختن به موضوع احمدینژاد در شرایط کشتار، اعدام و سرکوب حکومتی اهمیتی ندارد. اما روز گذشته یکی از نزدیکان پیشین او مصاحبهای را با یکی از رسانههای ایران انجام داد که تا حدود زیادی «راز» سکوت احمدینژاد را روشن کرده است. پایگاه اینترنتی انصافنیوز متن این مصاحبه با عباس امیریفر با عنوان «احمدینژادیها حس خطر کردهاند» را روز دوشنبه ۵ دی منتشر کرد.
امیریفر، اصولگرای پیشین و مشاور فرهنگی احمدینژاد در دوران صدارت اوست که به نوشته این رسانه «مورد جفای احمدینژاد و تیمش» قرار گرفته است.
او در این مصاحبه میگوید احمدینژاد تا پیش از این بیم «حصر» شدن داشته و تا زمان دریافت حکم عضویتش در مجمع تشخیص مصلحت، با نیروهایش صحبت کرده که درباره خیزش جاری «نه به نفع نظام و نه علیه آن به هیچ وجه موضعگیری نکنند».
وی گفته احمدینژادیها فکر میکنند در دوره بعدی ریاست جمهوری یا در مقدمه آن یعنی مجلس، «فضا برای آنها مناسب است» که به عرصه انتخابات بیایند.
امیریفر با اشاره به این راهبرد تیم احمدینژاد گفته که آنها در واقع برای این موضوع «برنامه دارند»، «و الا که کلا اعتقادی به نظام و رهبری ندارند» و افزوده است:
آنها برای انتخابات مجلس چراغ خاموش برنامه دارند و برای ریاست جمهوری هم میخواهند با تمام قوا وارد شوند. تحلیلشان این است که این دولت شکست خواهد خورد.
وی در پاسخ به این پرسش که چرا احمدینژادیها با حمایت از اعتراضات تلاشی برای جذب طرفداران بیشتر نکردهاند، گفت که در آن صورت «اغتشاشگران (معترضان) هم به آنها حمله میکردند» چون «کم و بیش آقای احمدینژاد را هم باعث وضع فعلی میدانند».
عباس امیریفر که زمانی امام جماعت مسجد نهاد ریاست جمهوری بوده و زمانی هم به دلیل رویکرد انتقادی به زندان رفته است میگوید:
دولت بهار و افراد مربوطش چون بیشتر در دسترس هستند و هیچ حمایتی هم از جانب نظام ندارند از اینکه در این شرایط ورود کنند احساس خطر کردهاند که مبادا سراغ اینها بیایند، اینها را ترور کنند و با اینها برخورد کنند. این احساس خطر را کردهاند که شاید به محل کار اینها در ولنجک یا منزل ایشان در نارمک هجوم بیاورند [...] بنابراین خیر، (حمایت آنها از جنبش مردمی) باعث جذب طرفدار نمیشده و چه بسا علیه اینها موضع میگرفتند و به ضررشان تمام میشد.
برخی تحلیلگران با اشاره به روحیه فرصتطلبی احمدینژاد بعید نمیدانند که او برای روزهای پس از بحران برای خود و تیمش نقشه کشیده باشد تا متعاقبا به عنوان ناجی و منقد جدی سرکوبها بار دیگر به میدان بیاید.
امیریفر در این مورد و در پاسخ به پرسش دیگری درباره موضع احمدینژادیها در برابر سرکوب فراگیر حکومتی گفته است:
اینها منتظرند این «آشوبها» تمام شود تا مواضعشان را اعلام کنند و روی موج سوار شوند. بخشی از اصلاحطلبان هم کاری شبیه به این میکنند. از آنجا که انتخابات مجلس نزدیک است هرکسی حرفی میزند یا انتقادی میکند تا بخشی از معترضین را به خود جذب کند و بتواند در انتخابات نقشآفرینی کند. آقای احمدینژاد و تیمشان هم [...] دنبال چنین مفری هستند.
نگاهی به شعارهای مردم در جریان خیزش جاری در ایران نشان میدهد که این معترضان به چیزی جز سرنگونی رژیم حاکم رضایت نمیدهند. اما مشاور پیشین احمدینژاد درباره ارزیابی احمدینژاد به انصافنیوز گفته است:
تصور درون گروهی آقای احمدی نژاد و اطرافیانش این است که مردم دیگر نه به اصلاحطلب و نه به اصولگرا گرایش پیدا نمیکنند و یک گروه سومی میخواهند؛ به این معنی که ما همان گروه سوم هستیم، لذا مردم سراغ ما میآیند.
او البته گفته «بعید» میداند که این گروه «اقبالی» داشته باشند و در مورد فرضیه «منع» اظهارنظر احمدینژاد نیز میگوید:
منع خاص ایشان فقط قبل از انتخاب اعضای مجمع (تشخیص مصلحت نظام) بود که مقداری سکوت کرد. وقتی افرادی مثل آقای روحانی یا ناطق نوری حذف شدند این خود یک پیام برای احمدینژاد بود که اگر در نظام باشی، ما کاری به شما نداریم.
عباس امیریفر همچنین افزوده است:
احمدینژاد از آنهایی نیست که حرفگوشکن باشد. او فقط برای منافعش است که سکوت کرده و میکند. در غیر این صورت حذف میشدند و حتی حذف الی الابد میشدند. فلذا گفتند برای حفظ این کورسوی امید و آینده انتخاباتیشان سکوت کنند. اینها البته تحلیلهای آبکی خودشان است.
این سخنان اشاره به روحیات احمدینژاد و سرسختی، قدرتطلبی و جاهطلبی شخصی او دارد. احمدینژاد هم در طول دوره اول و هم در دوره جنجالی دوم که به گمان غالب، با تقلب به پیروزی رسید، به شدت از برخی مسئولان دیگر و به ویژه هاشمی رفسنجانی و خانوادهاش انتقاد میکرد. وی با استفاده از بدنامی این خانواده نزد مردم و با تکیه بر اخبار درست و نادرست مبنی بر تشکیل مافیا و دزدی اموال مردم به دست خانواده رفسنجانی، از این موضوع برای محبوبیت هر چه بیشتر خود بهره میبرد.
او همچنین با انتقاد شدید از سپاه پاسداران و «برادران قاچاقچی» نامیدن آنان، بارها تهدید کرد که سیاهه مفسدان اقتصادی را منتشر میکند و حتی یک بار هم گفت که فهرست این افراد در جیبش است و به موقعش آن را بیرون میآورد؛ کاری که هرگز نکرد.
محمود احمدینژاد در سال ۱۳۸۸ مردم معترض به تقلب در انتخابات را «خس و خاشاک» نامید. حکومت هم به خاطر شخص او و حفظ بقای خود در سال ۸۸ و سالهای بعد از آن راهپیمایان را با کشتار، حبس و شکنجه سرکوب کرد، اما با این حال احمدینژاد هرگز به نقش خود در این رویدادهای خونین اشاره نکرد و برعکس، به انتقاد از حکومت در سرکوب مردم ادامه داد.
دریافت رایگان خبرنامهبا خبر-پیامک های ما اخبار را بصورت زنده دریافت کنید
آبونه شوید