بازخوانی کارنامه اسکندر فیروز
مردی بایسته در وانفسای روزگاری نابایست. این میتواند توصیفی موجز از چند دهه زندگی پربار اسکندر فیروز، بنیانگذار سازمان حفاظت محیط زیست باشد که در ۹۳ سالگی درگذشت.
نتشر شده در:
در نابایستی روزگاری که از سر گذراند شاید بهترین مثال ماجرای طرح سازمان برای احیای شیر ایرانی باشد. این پروژه اصطلاحا از نوع "معرفی مجدد" گونه های منقرض شده بود. یعنی گونهای را که در جایی منقرض شده، از جایی دیگر منتقل میکنند و سعی می کنند شرایط احیا و باززایی را برایش فراهم کنند. آن زمان در نیمه دهه پنجاه حدود هفتاد سال از آخرین مشاهده شیر در ایران می گذشت و کارشناسان به یقین رسیده بودند از این گربهسان پرهیبت فلات ایران هر آنچه باقی مانده فقط همان صد قلادهای است که در پارک ملی "گیر" در ایالت پنجاب هند نگهداری میشود. برای معرفی مجدد گوشتخوار بزرگ جثهای همچون شیر پیش شرط های دشواری باید فراهم شود. مثلا تعداد گونه بازگشتی باید حداقل چهل تا باشد، مساحت منطقه مورد حفاظت نباید کمتر از صد هزار هکتار باشد و البته اینکه شرایط عمومی محیطی، همچون زیرساختهای محیطبانی و مراقبت، شمار طعمهها و زیرحلقههای وابسته زیستبومی نیز باید کاملا فراهم باشد. دشت ارژن در فارس را انتخاب کرده بودند و برای محکمکاری به جای صدهزار دویست هزار هکتار را قرق کرده و برای این کار اراضی کشاورزی صدها نفر را با قیمتهایی خیلی بالاتر از قیمت واقعی خریدند تا دشت ارژن کاملا به یک زیستگاه قرق شده شیر ایرانی تبدیل شود. از یک سال قبل کارشناسانی را به هند فرستادند تا در کنار شیرها زندگی کرده، با خلق و خوی آنها آشنا شده و نیز شیوه تغذیه و مراقبت از آنها را بیاموزند. قرار بود اسفند ۵۷ هواپیمایی اختصاصی شیرها را و مراقبان آنها را از هند بیاورد و شاه و کابینه در فارس به استقبالشان بروند. پروازی که هرگز نیامد چون میدانیم یک ماه پیشتر حکومت شاه سرنگون شده بود. چند ماه بعد کشاورزانی که زمینهایشان را فروخته بودند به دستور دستغیب امام جمعه شیراز برگشتند به دشت ارژن و زمینها را پس گرفتند و مدیران آن طرح نیز یک به یک یا از کار برکنار شدند و یا حتی مانند فیروز به زندان رفتند و تا پای چوبه دار هم رسیدند.
در طلایه روزگار نو
اسکندر فیروز در دهه پنجاه میلادی به دولت ایران میپیوندد و با گسترش اختیارات اداره شکاربانی مقدمات تشکیل نهادی برای مراقبت از میراث طبیعی ایران را پی میگیرد که در نهایت در سال ۱۳۵۰ شمسی به نام سازمان حفاظت محیط زیست راهاندازی می شود. در دل نهاد نخست وزیری و با سطح اداری بالاتر از یک وزارتخانه. در آن ایام البته چه در ایران و چه در دیگر نقاط جهان محیط زیست هنوز به یک مسئله عمومی تبدیل نشده بود. در ایران هنوز انفجار جمعیت رخ نداده و جمعیت کمتر از سی میلیون نفر کاملا تناسب داشت با منابع زیستی کشور. در جهان مدرن یک دهه دیرتر با انتشار کتاب "بهار خاموش" راشل کارسون توجه عمومی به موضوع محیط زیست برانگیخته شد و در دهه هفتاد بود که به تدریج معاهدات بینالمللی برای حفاظت محیط زیست شکل گرفتند. تخصیص ذخیرهگاههای زیستی و چشم اندازهای خاص طبیعی در قالب مناطق چهارگانه حفاظت شده (که بعدها تا ده درصد مساحت کشور را در بر گرفت)، برقراری مقررات ویژه برای بهره برداری منابع طبیعی، راهاندازی معاهده جهانی حفاظت تالابها که هنوز نام معاهده رامسر را بر خود دارد، راهاندازی باغ گیاهشناسی ایران با هدف مراقبت از غنای گیاهی ایران از جمله فعالیتهای اسکندر فیروز در حد فاصل دهههای سی تا پنجاه شمسی است که فردی پرنفوذ در دربار شاه بود و میتوانست ایدههایش برای حفاظت محیط زیست ایران را پی بگیرد. دو اقدام او در این مدت جالب توجه است: نخست تربیت نسل اول کارشناسان محیط زیست در ایران. کسانی همچون هوشنگ ضیایی و بیژن فرهنگ دره شوری و اسماعیل کهرم و بهروز دهزاد... که با بورسیه دولت به خارج رفتند و تحصیلات عالیه و مدرن حفاظت محیط زیست فراگرفتند و بعدها به نسل درخشان این حوزه در ایران تبدیل شدند. شیوه انتخاب این فراگیران جالب بوده است: فیروز دنبال طبیعت مردانی میگشته اهل کوه و کمر و صحراگردی. به همین خاطر نسل اول را عمدتا از میان شکارچیان انتخاب کرد. او نمی خواست کارشناسانی که قرار است مراقبت زیستمندانی در دوردست ترین و بکرترین چشم اندازهای طبیعی را به عهده بگیرند "بچه شهری"هایی باشند پشت میزنشین و سرد و گرم طبیعت را ناچشیده. و گذر ایام و خدمات کم نظیر آن نسل، که هرگز تالی پیدا نکردند نشان داد که چقدر شیوه انتخاب فیروز هوشمندانه بوده است. اقدام مهم دیگر فیروز تبدیل ایران به یکی از کشورهای پیشتاز در صحنههای بینالمللی حفاظت محیط زیست و برخوردار از نوترین فناوریها و دستاوردهای علمی در این باره بوده است. برای مثال ایران یکی از ۲۷ کشورعضو کمیته آمادهسازی برنامه محیط زیست سازمان ملل بوده و خود فیروز به عنوان نماینده ایران در نخستین اجلاس این برنامه که در استکهلم سوئد برگزار شد حضور داشت. همچنین گفتنی است که در سال ۱۳۵۷ در آستانه انقلاب اسلامی ایران یکی از ۵ کشور جهان بود که سامانه سنجش از دور (برای پایش و سنجش منابع طبیعی) داشت.
در نابایستگی روزگار
به فیروز و همچنین کارشناسان هم نسل او در سازمان محیط زیست بعضا انتقاد می شود که آنچه نهاد مدیریت محیط زیست مینامیدند به واقع همان شکل گسترش یافته اداره شکاربانی است و عمدتا متمرکز بودهاند بر حفاظت از حیات وحش و چندان تمرکزی بر دیگر ابعاد حفاظت محیط زیست مثلا حوزه محیط زیست انسانی یا اقتصاد محیط زیست یا توسعه پایدار در مفهوم امروزی آن نداشته اند. بر روی کاغذ انتقاد پر بیراهی نیست. البته به شرطی که مولفه زمان را در نظر نگیریم. نخست اینکه توسعه پایدار در ابعاد اقتصادی و جامعه شناسی عمدتا مفاهیمی تازه هستند که از دهه هشتاد میلادی به بعد از جهت نظری بسط یافته اند یعنی زمانی که فیروز و همگنان او خانه نشین بودهاند. از سوی دیگر باید در نظر گرفت که فیروز در سنی که می توان گفت به پختگی در علم و مدیریت رسیده بود یعنی پنجاه سالگی از کار برکنار و مصلوب الاختیار شد و می توان تصور کرد که هر آنچه که از او به یادگار مانده تجربه های اولیه یک ذهن پرتکاپو بوده و قطعا اگر فرصت از او دریغ نمی شد می توانست خدمات و میراث ارزنده تری یادگار بگذارد. برای مقایسه نسل فیروز با آنها که خانهنشینش کردند شاید جالب باشد مرور کنیم آن پروژه احیای شیر ایرانی را با طرحی که سی سال بعد، در اواخر دهه هشتاد برای احیای ببر مازندران در ایران اجرا شد. در این طرح دو ببر سیبریایی را از روسیه وارد ایران کردند، آنها را در باغ وحش نگه داشتند تا بعدها به یک محوطه محصور دو هکتاری در مازندران منتقل کنند. اینکه ببر سیبریایی به صرف سکونت در مازندران ببر مازندران نمی شود و اینکه حیوانی که در باغ وحش یا محوطه محصور دو هکتاری زندگی می کند اساسا حیات وحش تلقی نمی شود به جای خود نکته مهمتر این بود که سازمان محیط زیست به صرافت نیافته بود از روسها بپرسد این ببرها چه عاداتی برای تغذیه دارند و در نتیجه تغذیه نامناسب و بیماری در فرجامی تلخ هر دو در باغ وحش تهران مردند.
فیروز بعدها همیشه حسرتناک می گفت که نگذاشتند کارم را در محیط زیست ایران به سرانجام برسانم. اینکه از کاری به واقع ناتمام و ماموریتی آشکارا منفصل اکنون به عنوان میراثی درخشان یاد می شود نشانه کارنامهای پربار از مردی تمام است. مردی تمام که روزگار هرگز به او فرصت اتمام ایدهها و برنامههایش را نداد.
دریافت رایگان خبرنامهبا خبر-پیامک های ما اخبار را بصورت زنده دریافت کنید
آبونه شوید