به جای پیشنهاد سازش اتمی، ایران علاقهمند به چانهزنی است
ابراز امیدواری سعید جلیلی دبیر شورای امنیت ملی جمهوری اسلامی در دهلی در مورد دور بعدی مذاکرات اتمی و آمادگی ایران برای آغاز سریع گفتگو با گروه 1+5 ، از یک سو حاکی از نگرانی تهران در قبال نتایج غیرقابل پیشبینی ادامۀ وضع موجود کشور، و از سوی دیگر نشانه ادامه تعلل و تردید در درون حاکمیت پیرامون شرایط دست یافتن به یک توافق اتمی پایه با غرب است.
نتشر شده در:
رهبران جمهوری اسلامی با انکار نتایج ضربههایی که طی یک سال گذشته متحمل شدهاند همچنان خود را در موقعیت پیش از اعمال تحریمهای یک جانبه آمریکا و اروپا قرار داده و با تکرار شعار کهنۀ "غنی سازی اتمی حق ملی است" همچنان به انجام "معامله بزرگ " با غرب فکر میکنند. حال آنکه طی یک سال گذشته وضعیت داخلی و محیطی ایران به زیان جمهوری اسلامی تغییرات محسوسی داشته است.
جمهوری اسلامی طی دو سال گذشته در منطقه منزویتر شده و مناسبات کاری دوجانبه مابین تهران با کشورهای همسایه یا به سردی گراییده (ترکیه، قطر، امارات) و یا به روابط خصمانه تبدیل شده است (عربستان سعودی و بحرین). بعد از اسد که حفظ حکومت او با هیچ معیار عقلی امکانپذیر نیست، جمهوری اسلامی علاوه بر از دست دادن یک متحد راهبردی، حماس را در غزه و حزبالله را در جنوب لبنان نیز از دست خواهد داد. با سقوط قابل پیشبینی اسد در دمشق، سیاست داخلی عراق تغییر خواهد کرد و شیعیان عراق برای حفظ تمامیت کنونی و پرهیز از جدایی نهایی اقلیم کردستان، نیازمند همکاریهای نزدیکتر با گروههای سنی میشوند.
این تحول محتمل در عراق به نوبه خود به انزوای بیشتر جمهوری اسلامی در منطقه و تضعیف آن کمک خواهد کرد. در رابطه با مناسبات خارجی، زمان به زیان جمهوری اسلامی است و طراحان سیاسی و امنیتی تهران با این واقعیت بیگانه نیستند. افزایش اقدامات تخریبی و تحریکآمیز جمهوری اسلامی در منطقه، منجمله ارسال اسلحه از راههای آبی خلیج فارس و دریای سرخ به نقاط بحرانزده که گزارش اخیر عربستان سعودی مبنی بر دستگیری 21 ایرانی در آبهای ساحلی آن کشور تازه ترین نمونه آنها است، نتیجه جمعبندی های امنیتی ناشی از این تغییر موقعیت منطقه ای است.
وضعیت داخلی
در داخل، بحران اقتصادی ناشی از افزایش لجام گسیخته قیمتها، کند شدن تولید و رشد بیکاری و نارضایتیهای عمومی را افزایش داده است. دولت کنونی در اداره امور اجرایی به بنبست رسیده و بجای تاثیرگذاری و مدیریت بحران، تشدید شرایط بحرانی را با مبادرت به تحریکات سیاسی و متهم ساختن جناحهای رقیب هدف قرار میدهد. اظهارات دو هفته گذشته رییس دولت مبنی بر "ضرورت کنترل امور اقتصادی در دست دولت" که یکشبه بازار بحرانزده ارز ایران را متشنجتر از پیش ساخت و به کاهش تا 13 در صد نرخ مبادله ریال انجامید، نمونه ای است از این دست اقدامات.
انتقاد هفته گذشته علی اکبر رفسنجانی از رهبر جمهوری اسلامی مبنی بر اینکه "از یک جریان (احمدی نژاد و دولت او) به گونهای حمایت شد که اینک طلبکار است" نشان میدهد که رییس مجمع تشخیص مصلحت جمهوری اسلامی مخالفان خود را (گروههای دست راستی، دولت کنونی، و اطرافیان رهبر جمهوری اسلامی بعلاوه شاخههایی از فرماندهی سپاه) اینک ضعیفتر از آن میبیند که قادر به وارد آوردن ضربهای متقابل علیه او باشند.
رفسنجانی طی دو هفته گذشته در یک پیروزی تاکتیکی موفق شد یکی از دو فرزند خود را از زندان خارج سازد و ظاهراً در صدد است که از موضوع به بند کشیدن آنها در جهت بازگشت مؤثرتر به صحنه سیاست داخلی ایران بهره بگیرد. اما مهمتر از مصالح شخصی وی، از دست رفتن انسجام در سیاست داخلی کشور است که توجه ناظران خارجی را بخود جلب کرده است.
رهبری جمهوری اسلامی در وضعیت کنونی قادر به تدوین نقشۀ راه برای شش ماه آینده نیست. در صورت وجود چنین نقشۀ راهبردی مدیریت بحران اقتصادی میباید با دارا بودن بالاترین قابلیتهای تخریبی از جایگاه خاص برخوردار میشد حال آنکه تاکنون کمترین توجه عملی مسئولان نظام را بخود معطوف داشته است.
دومین عامل تاثیرگذار، تعیین ترکیب و ماهیت دولت بعدی است که تکلیف آن باید طی ماههای آینده روشن شود. عوارض ناسازگاریهای دولت کنونی با رهبر جمهوری اسلامی طی یک یا دو سال اخیر به میزان آسیبپذیریهای داخلی نظام را آشکار ساخت. دولت بعدی ایران در صورت باقی بودن وقت کافی و شانس تشکیل شدن، بیتردید آینده جمهوری اسلامی را رقم خواهد زد.
عامل دیگری که ذهن رهبران جمهوری اسلامی را بخود معطوف داشته جنگ است که در صورت به نتیجه نرسیدن مذاکرات اتمی، خطر بروز آن بیش از هر زمان دیگری تقویت خواهد شد. اسرائیل در ماه جاری دولت تازهای خواهد داشت و بعد از شکل گرفتن مجلس نو و ترکیب تازۀ دولت ائتلافی در آن کشور، موضوع ایران اتمی و تهدید آن علیه "موجودیت و بقای اسرائیل" بار دیگر به روز میشود.
انتظارات متقابل
ناظران خارجی بیاعتنا به انکارهای تهران، موقعیت داخلی و خارجی جمهوری اسلامی را رصد میکنند و به نقاط قوت از دست رفته (ظرفیت صادرات نفت، قابلیت تحمل مخاطرات ناشی از اقدام احتمالی برای مسدود ساختن تنگه هرمز، استفاده از ظرفیتهای تلافیجویانه اسد از سویه، و حزب الله لبنان) و همچنین از نقاط ضعف تشدید شده آن شناخت کافی دارند.
در وضعیت کنونی، آمریکا و غرب برای از سر گرفتن مذاکرات بینتیجه با جمهوری اسلامی رغبتی نشان نمیدهند. انجام چهار دور مذاکرات ایران با گروه 1+5 در استانبول و بغداد و مسکو طی یک سال گذشته نشان داد که در صورت عدم تغییر دیپلماسی اتمی جمهوری اسلامی و ادامه اصرار تهران برای رسیدن به یک توافق جامع به جای دست یافتن به یک توافق پایه، مذاکرات بعدی نیز بینتیجه خواهد ماند.
به این دلیل غرب تنها مایل به داخل شدن در مذاکراتی است که پیرامون هدفهای آن توافق اصولی مابین طرفین مذاکره بدست آمده باشد. در صورتی که بیانیههای رسمی و غیررسمی مسئولان ایران ملاک قضاوت قرار بگیرد، در خواستههای جمهوری اسلامی از غرب پیرامون نقش منطقهای و حق ادامه فعالیتهای اتمی آن تغییری داده نشده است.
غرب نه علاقهمند به تغییر خواستههای اعلامشده از سوی ایران است و نه قادر به تجدید نظر در آنها. غرب و متحدان منطقهای آن مصمم هستند که از تبدیل شدن ایران به یک نیروی نظامی اتمی پیشگیری کنند. به منظور رسیدن به این هدف، خارج ساختن ذخیره اورانیوم 20 درصد غنیشده از اختیار ایران، و همچنین تعطیل مرکز غنیسازی فردو از جمله شرطهای پایه اعلام شده است. شرط کافی، تعطیل غنیسازی اورانیوم در ایران تا بازگشت اعتماد به فعالیتهای اتمی ایران است.
در مقابل این درخواستهای پایه، جمهوری اسلامی به توافق جامعی فکر میکند که در آن علاوه بر ملاحظات امنیتی خاص خود و نقش منطقهای مورد ادعا، و تایید حق ادامه غنیسازی اورانیوم، مسائلی مانند خلع سلاح اتمی، مدیریت اقتصاد جهانی، عدالت برای بشریت و حق بازگشت مردم فلسطین به سرزمینهای اشغالی هم منظور شده باشد.
در میان دو سطح از خواستههای متقابل ایران و جامعه جهانی، فاصلهای محسوس دیده میشود. فاصله ای که چهار دور گفتگوهای یک سال گذشته ایران با گروه 1+5 را به شکست کشانده و در صورت انعطافناپذیر ماندن هر یک از دو طرف، گفتگوهای بعدی را نیز به سرنوشتی مشابه دچار خواهد ساخت.
دریافت رایگان خبرنامهبا خبر-پیامک های ما اخبار را بصورت زنده دریافت کنید
آبونه شوید