دسترسی به محتوای اصلی
برنامه دو زبانه

نخستین فیلسوف اسلامی چه می‌گفت؟ Que disait Al-Kindi, le premier philosophe musulman

نتشر شده در:

چرا نخستین فیلسوف اسلامی با همۀ کوششی که در حوزۀ فلسفه کرد، همچنان در چهارچوب دین باقی ماند و هرجا که اندیشه‌های فلسفی را با باورهای دینی‌اش ناسازگار یافت، به انکار آن‌ها برخاست؟

تبلیغ بازرگانی

شنوندگان عزیز، سلام !
Chers auditeurs bonsoir

هفتۀ گذشته بحثی را دربارۀ فلسفۀ اسلامی آغاز کردم و در پایان، گریزی به دیدگاه‌های الکندی، نخستین فیلسوف اسلامی، زدم. در برنامۀ این هفته آن بحث را ادامه می‌دهم. دیدگاه‌های الکندی در زمینۀ فلسفه بر دو اصل استوار است. از اصل اول پیش از این سخن گفتم. اصل دوم را می‌توان چنین خلاصه کرد: عناصر حقیقت، که همه از فیلسوفان به ما رسیده است، تضادی با دین ندارند. زیرا فلسفه در اصل از علم حاکمیت الهی، وحدت الهی و شناخت خیر و شر سخن می‌گوید. این‌ایده‌ها را بی‌هیچ تردیدی الکندی از نوافلاطونیان گرفته است. زیرا، چنان که ژان ژُلیوه، پژوهشگر فلسفۀ قرون وسطا، نشان داده است، به موضوع‌‌هایی مانند «حاکمیت الهی» و «وحدت الهی» در نوشته‌های فیلسوفان نوافلاطونی مانند فُرفُریوس از شاگردان فلوطین در قرن سوم میلادی و جان فیلوپونوس از نوافلاطونیان قرن ششم میلادی برمی‌خوریم.

La semaine dernière, je vous ai parlé de l’arrivée de la philosophie en terre d’islam en évoquant brièvement les idées du premier philosophe musulman, Al-Kindi. Ses idées s’articulent selon deux principes dont l’un consiste à dire qu’aucun homme ne peut tout seul atteindre le vrai en sa totalité, et que donc ce que nous connaissons du vrai a été atteint par l’ensemble des hommes. Je vous ai rappelé les corollaires de ce principe. Ce soir je m’attarderai sur le deuxième principe selon lequel les éléments de la vérité contenus dans les œuvres philosophiques ne s’opposent pas à la religion, car la philosophie contient essentiellement la science de la souveraineté divine et de l’unité divine, la connaissance des vertus à suivre et du mal à éviter. Selon Jean Jolivet, spécialiste de philosophie médiévale, tous ces thèmes ont été repris des philosophes néo-platoniciens comme Proclus, Porphyre et Jean Philopon

الکندی از خدای یگانه که سبب‌ساز وحدت مخلوقات و از همین رو، علت هستی آن‌هاست، سخن می‌گوید. او خدا را تنها عامل واقعی در آفرینش هستی می‌داند که عامل‌های دیگر را نیز شامل می‌شود. موضوع دوم در فلسفۀ او، عُروج جان بر اثر کسب فضایل از عالم محسوس به عالم معقول در آن سوی آسمان‌ها و ستاره‌هاست. جان در آنجا به نور خدا می‌پیوندد. عُروج جان و رسیدنش به عالم معقول و پیوستنش به نور خدا از نظرپردازی‌های نوافلاطونیان است. این موضوع از مضمون‌های شعر عرفانی ما نیز هست. موضوع سوم، فرمان بردن آسمان از آفریدگار است. در سورۀ سَجده آمده است که خداوند بر عرش استیلا یافت. الکندی با تفسیر آیۀ هیجدهم سورۀ حج که در آن گفته شده است: خورشید و ماه و ستارگان بر خدا سَجده می‌برند، نتیجه می‌گیرد که خداوند عالم را، چنان که هست، آفریده است. این نتیجه‌گیری سازگار با کیهان‌شناسی یونانی است.

Al-Kindi déclare que Dieu, n’étant qu’un, est la cause de l’unité des créatures et donc de leur existence. Il est par conséquent Créateur au sens précis du mot et en dernière analyse le seul agent véritable. C’est le premier thème dont il traite. Le deuxième thème est l’ascension de l’âme par l’acquisition des vertus depuis le monde sensible jusqu’au monde de l’intellect, au-delà des sphères des planètes et des étoiles, où elle s’unit à la lumière du Créateur. La destinée ascendante de l’âme, que l’on trouve également chez les mystiques persans est essentiellement un thème néo-platonicien, présent, par exemple, chez Porphyre. Le troisième thème s’apparente à la cosmologie grecque. Al-Kindi commente un verset du Coran où il est dit que le soleil, la lune et les étoiles se prosternent devant Dieu. Cela signifie, selon son commentaire, que les cieux sont gouvernés par Dieu et que le monde entier est constitué tel qu’il est par Dieu. Cette représentation de l’univers est celle des Grecs : une Terre centrale autour de laquelle gravitent harmonieusement différentes sphères, tels le soleil et les planètes

چهارمین موضوعی که الکندی در یکی از نامه‌های فلسفی‌اش به آن می‌پردازد، علم نبوت است. در آنجا با تفسیر آیاتی از قرآن، از مرگ و زندگی و تناوب هستی و نیستی سخن می‌گوید و نشان می‌دهد که آن‌آیات به صورتی بسیار کوتاه و مختصر دربردارندۀ همۀ تعالیمی هستند که فیلسوفان با رنج فراوان و در طی زمانی دراز توانسته‌اند بیندیشند. اگر پیامبر اسلام آن‌ها را به این صورت به ما رسانده است، از آن روست که همه را خداوند در دل او افکنده بود. الکندی نخستین اندیشه‌گرمسلمان است که در نظرپردازی‌هایش از فلسفه یونان الهام می‌گیرد و در عین حال به دین خود وفادار می‌ماند. او حتی هرجا لازم می‌بیند به نقد دیدگاه‌های فیلسوفان یونانی می‌پردازد. برای مثال، می‌کوشد نشان دهد که عالم، برخلاف دیدگاه ارسطو، بی‌پایان و قدیم نیست، بلکه در یک زمان معینی آغاز شده است. بدین‌سان، اندیشه‌های فلسفی را هرجا که با فراداده‌های وحی سازگار نمی‌آیند، رد می‌کند.

Le quatrième thème dont traite Al-Kindi, est la prophétologie. Dans une épitre où il parle d’Aristote et de ce qui est nécessaire pour parvenir à la connaissance philosophique, il commente plusieurs versets coraniques sur la vie et la mort ainsi que sur l’alternance de l’inexistence et de l’existence. Il essaie de montrer que ces versets contiennent sous forme très concise les enseignements que les philosophes ont développés en un temps très long. Si le prophète nous les a transmis d’un seul coup, c’est parce que Dieu les lui avait inspirés. En fait, tout en méditant à l’aide de la pensée grecque, Al-Kindi ne s’affranchit jamais du cadre de la pensée islamique, d’autant plus que dans l’héritage philosophique dont il dispose, il rejette toutes les idées contredisant les données révélées. Par exemple, contrairement à Aristote, il ne pense pas que le monde soit infini et éternel

الکندی نخستین اندیشه‌گر مسلمان بود که کوشید فلسفه یونانی را تا جایی که ممکن بود، بیاموزد و در اندیشه‌ورزی‌هایش از آن استفاده کند. او را نخستین فیلسوف مسلمان می‌دانند. اما باید پذیرفت که فلسفۀ یونانی برای او در درجۀ نخست ابزاری برای استوار کردن عقاید دینی‌اش بود. اما همین را نیز زمانه‌اش بر نمی‌تابید. او در زمان مأمون و معتصِم و متوکل زیست. کتاب فی الفسلفة الاولی را به معتصِم تقدیم کرده است. خطاط متوکل بود، اما نظرپردازی‌های فلسفی‌اش خوشایند این خلیفه نبود، چنان که مدتی کتاب‌هایش را مصادره کردند و کمی پیش از مرگش به او بازگرداندند. او را نویسندۀ دویست و هفتاد اثر می‌دانند که البته بیشترشان رساله‌های کوتاه هستند و بخش بزرگی از آن‌ها از میان رفته است. الکندی در پایان بخش اول کتاب فی الفسلفة الاولی نسبت دادن هرگونه صفتی را به خدا الحاد می‌داند و این از عقاید معتزله است.

Al-Kindi s’est volontiers inspiré des philosophes grecs, se réclamant notamment de Platon et d’Aristote qu’il croyait avoir la même doctrine. Mais l’étude de son œuvre montre qu’il a été plutôt influencé par divers courants néo-platoniciens desquels provenait la plupart de ses concepts. Son « Livre de la philosophie première » qu’il a dédié au calife Al-Mu’tasim contient également certains éléments théoriques du mutazilisme, école théologique en vigueur à cette époque, elle aussi influencée par la philosophie grecque. Les mutazilites déclaraient comme hérétiques ceux qui prêtaient à Dieu des attributs distincts de son essence. Dans sa démonstration de l’unité divine, Al-Kindi énumère tous les attributs qu’il faut en nier et qui sont tous des termes issus de la philosophie grecque comme matière, genre, espèce, forme, intellect et autres. Mais à part la philosophie, domaine où la foi d’Al-Kindi l’empêchait d’aller plus loin, son esprit avait suffisamment d’ampleur pour embrasser divers domaines de la connaissance de son temps

الکندی جدا از فلسفه در بیشتر علوم زمانه‌اش نیز استاد بود. در علم ریاضی چهار کتاب در بارۀ دستگاه اعداد عربی نوشت. درست است که این دستگاه را خوارزمی کامل کرد، اما الکندی نیز در پیشرفت آن سهم بزرگ داشت. او در هندسۀ کروی، در شیمی، در اُپتیکِ هندسی، در پزشکی و در موسیقی نیز به نتایج ارزشمندی رسید که مورخان علم از آن‌ها یاد کرده‌و نشان داده‌اند که چگونه در پیشرفت علوم در جهان اثرگذار بوده‌اند. اما چرا الکندی با همۀ کوششی که در حوزۀ فلسفه کرد، همچنان در چهارچوب دین باقی ماند و هرجا که اندیشه‌های فلسفی را با باورهای دینی‌اش ناسازگار یافت، به انکار آن‌ها برخاست؟ در این باره در برنامه‌های آینده سخن خواهم گفت.

Al-Kindi se voulait philosophe, mais il fut aussi un grand savant. Il a écrit quatre livres sur le système du nombre, participant ainsi de façon significative au développement du système arabe de chiffres qui sera plus tard développé par Al-Khawarizmi. Comme le reconnaissent les historiens des sciences, ses contributions en géométrie sphérique pour les études astronomiques, en chimie, en optique géométrique et aussi en musique, ont été importantes. La question qui se pose est de savoir pourquoi malgré tous ses efforts pour être philosophe, il n’a pu s’affranchir du cadre de la religion islamique. Pourquoi a-t-il rejeté les idées philosophiques là où elles contredisaient les données révélées ? Je vous en parlerai davantage dans une prochaine émission

شاد و خرم باشید!
Je vous souhaite santé, bonheur et prospérité
Et j’espère vous retrouver dans la prochaine émission

دریافت رایگان خبرنامهبا خبر-پیامک های ما اخبار را بصورت زنده دریافت کنید

اخبار جهان را با بارگیری اَپ ار.اف.ای دنبال کنید

این صفحه یافته نشد

صفحۀ مورد توجۀ شما یافته نشد.