دسترسی به محتوای اصلی
افغانستان/ امنیتی

چرا "قندوز" بار دیگر سقوط کرد؟

 دلایل اصلی بی‌امنیتی در قندوز چسیت؟ این اوضاع چه ارتباطی با حضور پشتون‌ها در این ولایت شمالی دارد و چرا سخنان والی قندوز به حرف‌های طالبان شباهت دارد؟ برای بررسی این موضوع گفتگویی داریم با "عبدالکبیر وطندار" تحلیلگر مسایل سیاسی.

"عبدالکبیر وطندار"، تحلیلگر مسایل سیاسی
"عبدالکبیر وطندار"، تحلیلگر مسایل سیاسی
تبلیغ بازرگانی

بی امنیتی در "قندوز" چیز جدیدی نیست، سال گذشته در همین فصل سال هم قندوز به دست طالبان سقوط کرد و در گذشتۀ دور یعنی در زمان جنگ علیه اتحاد شوروی هم قندوز موقعیت خاصی داشت و حزب اسلامی که در آنجا نفوذ داشت، میخواست از قندوز برای خود یک پایگاه بسازد.

یکی از خصوصیات ولایت قندوز، حضور پشتون‌ها است. با در نظر داشت اینکه طالبان بیشتر پشتون‌ها هستند و بی‌امنیتی هم بیشتر در ولایات پشتون‌نشین است، این فرضیه وجود دارد که ناامنی این ولایت با ترکیب قومی مردمان آن در ارتباط باشد.

آقای عبدالکبیر وطندار میگوید که در شهر قندوز، اقوام مختلف با هم زندگی میکنند، ولی در حومه و اطرف شهر بیشتر پشتون‌ها هستند؛ از آنان که به نام "ناقلین" یاد میشود و در دوره‌های اخیر از مناطق جنوبی به شمال افغانستان منتقل شده‌اند. این پشتون ها در حال حاضر با طالبان نزداصلییکی دارند و افراد و گروه‌های طالبان را در بین خود جا داده‌اند. در زمان جهاد بر علیه قشون سرخ اتحاد شوروی هم، قندوز محلی بود که در آن در میان قوماندان‌های جهادی، اختلافاتی وجود داشت. گلبدین حکمتیار، رهبر "حزب اسلامی"، متولد دهکدۀ "امام صاحب" در همین ولایت قندوز است. قوماندان‌های "حزب اسلامی" هنوز هم در آنجا حضور دارند ولی آنان امروز زیر سایۀ طالبان مشغول فعالیت می‌باشند.

آقای وطندار اضافه میکند که یکی از دلایل بی امنیتی میتواند این هم باشد که حکومت کابل از فعال شدن مجدد "حزب اسلامی" در این ولایت پشتیبانی کرد. از سوی دیگر، متنفذین قندوز هم کسانی هستند که اگر در این ولایت، حکومت‌داری خوب بوجود بیاید آنان متضرر میشوند. وضع نابسامان کنونی برای یک عده ای مفید است، چون از این حالت بهرۀ اقتصادی میبرند و زمین‌های مردمان را غصب میکنند. آنان به شکل مافیایی عمل میکنند و به همین دلیل نمیخواهند که یک والی مقتدر بر سر کار بیاید.

از آقای وطندار در بارۀ "اسدالله عمر خیل"، والی فعلی قندوز میپرسم که در این اواخر سخنان او بسیار باعث تعجب شد. والی قندوز با اشاره به اینکه مرگ و زندگی مربوط به مشیت الهی است، گفته است که مردم این ولایت اگر در قفس‌های آهنین هم باشند کشته می‌شوند.

آقای وطن دار در این‌باره میگوید که از نقطۀ نظر فقه اسلامی، این سخنان درست است. اینکه هر کاری به شمول مرگ و زندگی تنها به رضایت خداوند صورت میگیرد، جزئی از عقاید اسلامی است. قضا و قدر وجود دارد، ولی انسان عقل دارد و برخورد با خطر را باید بر اساس عقل انجام بدهد. والی قندوز شاید برای به دست آوردن رضایت طالبان و مردم این حرف را زده باشد.

تفاوت میان طالبان و مجاهدینی که در گذشته علیه روس‌ها میجنگیدند، به گفتۀ آقای وطندار، در تشدد است. مجاهدین خواهان تشدد نبودند، آنان توجه میکردند که درعملیاتشان  ضرری متوجه مردم نشود، ولی طالبان متشدد هستند؛ اسلامی که آنان بوجود آورده اند، نه در صدر اسلام وجود داشت و نه در زمان‌های دیگر.

د ر مورد جوانب سیاسی موضوع و تحقیقاتی که سال گذشته توسط کمیسیون حقیقت‌یاب صورت گرفت، آقای وطندار میگوید که آنان به هیچ حقیقت شناخته شده ای نرسیده اند. کمیسیون های حکومتی اگر هم به حقایقی برسند، زمانی که به کابل برمیگردند، دیگر حقایق مهم نمیباشند و حتی مصالح علیای مملکت هم مطرح نمیباشد؛ تنها مصالح علیای خود آنان و تعدادی از احزاب سیاسی مطرح میباشند. حقیقتی که برای همه روشن است این است که طالبان در اطراف شهر قندوز حضور دارند و از طرف اهالی محل که پشتون ها هستند کمک و پشتیبانی میشوند.

در نهایت از آقای وطندار راه حل این مشکل را میپرسم؟ او میگوید که در افغانستان یک زعیم واقعی وجود ندارد. حل این مشکل ایجاب میکند که یک زعیم درست وجود داشته باشد که بتواند والی و اشخاص با صلاحیت را از میان کسانی انتخاب کند که خواهان حل مسئله هستند و آنان در خودِ محل، سران و متنفذین را دور هم جمع کرده، برای صلح کار کنند. آنگاه میشود تصور کرد که در اطراف شهر، کمربندهای امنیتی ایجاد گردد و از تمویل شدن طالبان هم باید جلوگیری صورت گیرد.

دریافت رایگان خبرنامهبا خبر-پیامک های ما اخبار را بصورت زنده دریافت کنید

اخبار جهان را با بارگیری اَپ ار.اف.ای دنبال کنید

همرسانی :
این صفحه یافته نشد

صفحۀ مورد توجۀ شما یافته نشد.