دسترسی به محتوای اصلی
گزارش ازفستیوال کن

تصویر گمشده: روایتی از فاجعۀ خمرهای سرخ

بارانهای سیل آسای دیروز و دیشب مانع از هجوم جمعیت برای دیدن فیلم های فستیوال نشد و امروز هوای نسبتأ آفتابی و تعطیل پایان هفته به موج درخواست کنندگان دعوتنامه برای به ویژه فیلم "برادران کوهن" افزود.

تصویر گمشده، روایتی از فاجعۀ خمرهای سرخ
تصویر گمشده، روایتی از فاجعۀ خمرهای سرخ dr
تبلیغ بازرگانی

فیلم "در درون لووین دیویس"، که ماجرای یک جوان گیتار نواز و خواننده سبک "کانتری" را به تصویر می کشد که بخت یارش نیست، کاری پیدا نمی کند و جا و مکانی هم ندارد، گر چه، چون دیگر فیلم های برادران کوهن، از طنز بسیاری برخوردار است، بسیار غمگین کننده است و حرف تازه ای هم نمی زند. باید واقعأ هوادار این برادران بود تا بتوان به این فیلم نمره ای داد.

فیلم دیگر بخش مسابقه ای، فیلمی بود به نام "بورگمن"، ساخته "آلکس فان وارمردام"، کارگردان هلندی که بسیار خوب آغاز می شد اما سرانجام نفهمیدیم به کجا می خواهد برود. اوکه با هشتمین فیلم خود توانسته برگ برنده شرکت در بخش مسابقه ای فستیوال کن را به دست آورد، از زوج خوشبختی سخن می گوید که همراه با سه فرزند خود در خانه ای زیبا زندگی می کنند. تا روزی که یک بی سرپناه از راه می رسد و همچون یک شیطان این هارمونی را در هم می ریزد. آن شمار اندکی که باور دارند این فیلم را فهمیده اند می گویند نقدی است بر جامعه امروزی...

انقلاب یک سینماست و فیلم ها هستند که فاجعه های آن را بر ملا می کنند

گر چه زمان تنگ است، اما نمی توانم از فیلم تکان دهنده و متأثر کننده "تصویر گمشده"، ساخته "ریتی پان"، کارگردان کامبوجی صحبت نکنم که در بخش نوعی نگاه، بخشی که در آن بیشتر می توان فیلم های ناب را پیداکرد، به نمایش در آمد.

"ریتی پان" که متولد سال 1964 است و پدرو مادر و بردارش را در دوران حکومت خمر های سرخ از دست داده، پس از کار سخت در اردوگاهها و مزارع کامبوج، توانسته خود را به اردوگاه "میروت" در تایلند برساند و سپس در سال 1980 به فرانسه پناهنده شود، هرگز نتوانسته زخم درون خود را التیام بخشد و از این رو فیلم هایش همگی از دوران خشونت بار ترین و بی منطق ترین انقلاب های قرن بیستم سخن می گویند.
"ریتی پان"درسال 2003، با فیلم "اس 21 : چرخ کشتار خمر های سرخ" به کن آمد، در سالهای 2005 با "هنرمندان تآتر سوخته" و در سال 2011 با "دوچ: همه کاره کوره آتش جهنم" به این فستیوال بازگشت.
"تصویر گمشده" که نسبت به کارهای پیشین او از پختگی بیشتری برخوردار است ، به دلیل ساختار خوب آن، که مخلوطی است از عروسک های چوبی بی حرکت و تصاویر آرشیوی از فاجعه کامبوج، بسیار تأثیر گذار تر از "اس 21 : چرخ کشتار خمر های سرخ" می شود که تنها سوژه اش مهم بود و به دلیل ضعف تکنیکی، آن تأثیری را که می بایست نمی گذاشت.
برعکس، این عروسک های چوبی بیجان که سمبلی می شوند از جامعه ای که در آن ایدئولوژی نفس انسانها را بریده آنها را به موجوداتی گرسنه و مسخ شده تبدیل کرده که جانورانی مخوف شیره شان را می کشیدند، نقشی مهم در بر انگیختن احساسات تما شاگر ایفا می کنند.
خمرهای سرخ که سالها با دولت کامبوج در مبارزه بودند و بمبارانهای آمریکا راه را برای حکومت آنها در سال 1974 گشود، تا سال 1979 ، هزاران نفر را کشتند، دو میلیون نفر را به اردوگاههای کار اجباری در روستا ها فرستادند و شهر "پنوم پن" را برای بورژوا زدائی، از جمعیت خود خالی کردند. آنها فهمیده بودند که فتح یک شهر خالی بی نهایت آسان است.
خمر های سرخ، به گفته "ریتی پان" در میان شادی و استقبال مردم وارد نشدند بلکه به انتظار مردم آشوب زده پایان دادند.
سپس آنها چرخ سرکوب و اختناق را به راه انداختند، همه افراد خانواده را از یکدیگر جدا ساختند، گرسنگی و قحطی به وجود آوردند. از مردم همه اشیاو یادگارهای شخصی شان را گرفتند.
دیگر نه ساعتی وجود داشت و نه کتابی نه حتا قابلمه ای که وسیله فرد گرائی به شمار می آمد. تنها یک قاشق برای هر نفر بس بود.لباسها همه یکسان و سیاه شدند. نام افراد هم تغییر داده شد. این خواست ساختن جامعه ای بدون طبقه که در آن همه دارائی باید از آن همه باشد و برای رسیدن به آن مردم، به گفته رژیم، می بایست از خود فداکاری نشان دهند، تبدیل به حربه آزار آنان توسط مشتی بی سرو بی پا وبی فرهنگ شد که خود بسیار ازآن انقلاب ترسناک بهره بردند.آنها شکمشان سیر بود چرا که پا برهنگان را ساعتها به کار بیهوده و کشنده مشغول می کردند. دیگر این انسانها چهره ای نداشتند. از عشق و احساسات هم خبری نبود. فرزند مادرش را لو می داد و نوجوانان برای هیچ و پوچ هم وطن خود را اعدام صحرائی می کردند. آنها تصویر را گرفتند اما نتوانستند اندیشه را بدزندند.
خمرهای سرخ فهمیده بودند که گرسنگی کارآ ترین سلاح هاست و با آن می توان همه را در اسارت نگهداشت. با ندادن خوراک به بیماران و سالمندان هم کار خود را آسان تر کرده بودند.
به هر رو دادن 50 گرم برنج در روز به پنج نفر و سپس تقسیم آن بین 7 نفر و در نهایت 15 نفر، چندان امید زنده ماندن برای بسیاری به جا نمی گذاشت.

مدارس تبدیل به مراکز نسل کشی شدند، فیلم ها سوزانده شد و کارگردانان کشته و سینما ها بسته شدند. تنها هنرپیشه ای که بر جاماند خود پل پت ، رهبر خمر های سرخ بود.
"ریتی پان" می گوید : انقلاب یک سینماست ، برای بزرگداشت از فیلمبرداری از خود خمر های سرخ این فیلم را ساخته که افزون بر صحنه های تبلیغاتی، از کار سخت، کودکان به کار گرفته شده در مزارع و کشتار آنهائی که به گفته "پل پوت" درست نشدنی بودندفیلم گرفته بود. کاری که سبب شد دستگیر و شکنجه و اعدام شود اما فیلمش از بین نرفت...
 

دریافت رایگان خبرنامهبا خبر-پیامک های ما اخبار را بصورت زنده دریافت کنید

اخبار جهان را با بارگیری اَپ ار.اف.ای دنبال کنید

همرسانی :
این صفحه یافته نشد

صفحۀ مورد توجۀ شما یافته نشد.