جلیقه زردها: مسئله راست و چپ نیست، مسئله پوپولیست و غیرپوپولیست است
در حالی که تظاهرات "جلیقه زردها" در سراسر فرانسه همچنان ادامه دارد، هفتهنامههای چاپ پاریس نیز مثل هفتههای اخیر به این موضوع پرداختهاند.
نتشر شده در:
گوش کنید - ۰۵:۰۶
هفتهنامه لوپوئن، با انتشار مطالبی در این باره، گفتوگویی با "یاشا مونک"، محقق آلمانی-آمریکایی علوم سیاسی در دانشگاه هاروارد را به چاپ رسانده که در آن این پژوهشگر به بررسی ابعاد مختلف جنبش "جلیقه زردها" در فرانسه میپردازد.
یاشا مونک، در ابتدا در پاسخ به این که آیا میتوان جنبش "جلیقه زردها" را یک جنبش مردمی درنظر گرفت یا خیر، میگوید: «یکی از نقاط قوت و در عین حال ضعف این جنبش، نبود سازماندهی در آن است. این جنبش به شیوهای خودجوش، بدون رهبر و بدون برنامه مشخص ایجاد شد. این امر به بسیاری از فرانسویها اجازه میدهد بدون آنکه برچسب جریان سیاسی خاصی روی آنها بخورد به این جنبش بپیوندند. همچنین به خود جنبش نیز اجازه می دهد که در معنایی که برای خود در نظر میگیرد بسیار انعطافپذیر باشد».
اما به نظر این پژوهشگر علوم سیاسی، «این ویژگی بارز جنبش "جلیقه زردها"، یک نتیجه دیگر نیز دارد؛ اینکه هنوز متوجه نشده ایم که ماهیت اصلی "جلیقه زردها" چیست. هنوز سؤالاتی درباره چشم انداز و تحولات پیش روی آنها باقی مانده است. با این حال من این جنبش را «مردمی» درنظر میگیرم، زیرا از نظر این جنبش، مشکلات کشور ناشی از طبقه حاکم است. بسیاری از "جلیقه زردها" واقعاً معتقدند که اگر ماکرون بخواهد، می تواند یکشبه زندگی آنان را تغییر دهد. من اضافه میکنم که در میان آنان، بسیاری خواهان مالیات کمتر و گروهی نیز خواستار کمکهای دولتی بیشتر هستند».
یاشا مونک تأکید میکند که سخت این دو گروه را با یکدیگر آشتی داد. این نظر که راهحلهای سادهای برای مشکلات وجود دارد و همینطور اینکه دموکراسی فاسد شده و راه حلی جز یک رهبر اقتدارگرا وجود ندارد، وجه «مردمی» به این جنبش میدهد. همانطور که یکی از سخنگویان "جلیقه زردها" گفته بود که باید "ژنرال ویلیه"، رئیس پیشین ستاد مشترک نیروهای مسلح فرانسه، جایگزین امانوئل ماکرون شود.
در ادامه این گفتوگو، "یاشا مونک" به فرصت کوتاه یکسال و نیمه پس از انتخابات ریاست جمهوری فرانسه اشاره میکند و میگوید که مردم بیش از گذشته صبر خود را از دست داده اند و دولتها خیلی زود محبوبیت خود را از دست میدهند. مثلا در آمریکا مردم اعتماد بیشتری به فروشندگان خودروهای دست دوم دارند تا نمایندگان کنگره! در فرانسه هم سه رئیس جمهوری اخیر، در مدت کوتاهی پس از انتخابشان محبوبیت خود را از دست دادند. در مورد ماکرون که یک جنبشی را تأسیس کرده بود میشد فکر کرد که منحنی محبوبیت او طور دیگری شود، اما این طور نشد. از این به بعد، آنچه ما زندگی میکنیم به یک سنت تبدیل میشود. این امر ارتباط کمی به ضعفهای ماکرون دارد و بیشتر به مشکلات ساختاری مربوط است. نکته جدید این است که انتخابات دموکراتیک مشروعیت خود را از دست داده است. در زمان نیکلا سارکوزی معترضان میگفتند که با سیاست او موافق نیستند و خواستار عقب نشینی سارکوزی از اصلاحاتش بودند. اما جلیقه زردها فقط عقب نشینی دولت از سیاست افزایش عوارض بر سوخت را نمیخواهند، بلکه تصور میکنند که ماکرون مشروعیت خود را از دست داده است.
این پژوهشگر علوم سیاسی همچنین با اشاره به خواستهها و اعتراضات درباره ساختارهای سیاسی در فرانسه میگوید که فکر نمی کند که مبارزه علیه نابرابری در یک ساختار سیاسی نسبت به یک ساختار سیاسی دیگر سادهتر باشد. مثلاً در بریتانیا یا آمریکا، بسیاری فکر میکنند که اگر نظام سهمیهای حاکم شود بسیاری از مشکلات حل میشود، اما در ایتالیا یا لهستان که چنین نظامی اکنون وجود دارد، مردم فکر میکنند که باید نظامشان به یک نظام اکثریتی تغییر کند. بنابراین عمق خشم مردم مربوط به نوع نظام سیاسی نیست.
در ادامه لوپوئن میپرسد که آیا این واقعیت که احزاب سیاسی مثل سندیکاها با مشکل روبرو هستند در تمام غرب وجود دارد؟
یاشا مونک پاسخ میدهد که تمامی احزاب سنتی تلاش میکنند که انرژی جنبشهای مردمی را از آن خود کنند. مثلا در فرانسه تلاش "لوران وُکیه" رهبر حزب راست میانه، "فرانسوا هولاند" از حزب سوسیالیست، "ژان لوک ملانشون" رهبر چپ رادیکال و همچنین حزب راست افراطی را میبینید. این نشان می دهد که چه میزان این احزاب سنتی ناامید هستند و در تلاش هستند از خشم مردم سرمایه جمع کنند. اکنون این یک چالش مقابل جلیقه زردهاست که مشخص نیست یک جنبش راستگراست یا چپگرا. از یک سو برخی از آنها خواستار مداخله کمتر دولت و از سوی دیگر برخی دیگرشان خواستار مداخله بیشتر دولت هستند. با این حال آنان دور محور نفرت از نظام سیاسی و همچنین سیاستهای کنونی جمع شدهاند. دولت ایتالیا را در نظر بگیرید. یک حزب به نام "لیگ" وجود دارد که به طور واضح راستگراست. حزب دیگری هم هست به نام "جنبش پنج ستاره" که بر اصول نسبتاً چپ بنا شده است. این دو امروز تقریباً با یک هماهنگی کشور را اداره می کنند. به نظر من، وجه تمایز میان احزاب پوپولیست و غیرپوپولیست بسیار بیشتر از تفاوت میان احزاب چپ و راست است.
اما در شرایطی که بحران سیاسی در فرانسه همچنان ادامه دارد، در روزهای اخیر دو چهره سیاسی دولت پیشین، یعنی "فرانسوا هولاند" و "سگولن رویال"، از بازگشت خود به عرصه سیاست فرانسه خبر دادند.
نشریه اکسپرس در شماره این هفته خود، در این باره مطلبی منتشر کرده و نوشته که "هولاند" به دلیل استقبالی که از کتاب اخیرش در فرانسه شد، «به اشتباه» تصور میکند که فرانسویها او را دوست دارند و رهبر کنونی حزب سوسیالیست است. این نشریه با اشاره به موضعگیری اخیر "اولیویه فور" دبیر اول حزب سوسیالیست فرانسه، مینویسد که آیا فرانسوا هولاند همچنان قربانی عنوان «نامحبوبترین رئیس جمهوری فرانسه» است که در دوران ریاست جمهوریاش به او داده شد؟
رهبر کنونی حزب سوسیالیست به تازگی گفته که هولاند در زمینه بازسازی تصویر خود دچار مشکل است. به عقیده "اولیویه فور"، هولاند به خاطر موفقیت کتابش فکر میکند که فرانسویها او را دوست دارند؛ اما یک کتاب برای بازگشت به سیاست کافی نیست.
تاکنون بیش از ١١٠ هزار نسخه از کتاب "درسهایی از قدرت" نوشتن رئیس جمهوری پیشین فرانسه، در این کشور به فروش رفته است. هفتهنامه اکسپرس نوشته که فروش بالای این کتاب، به نوعی تسلی برای رئیس جمهوری است که نتوانست دوباره انتخاب شود.
دریافت رایگان خبرنامهبا خبر-پیامک های ما اخبار را بصورت زنده دریافت کنید
آبونه شوید