قانونِ «دولت- ملتِ یهود»، سرانجامِ تاریخ پر فراز و نشیب صهیونیسم
نتشر شده در:
گوش کنید - ۰۹:۲۰
تئودور هِرتْسِل، آغازگر جنبش صهیونیسم، در سال ۱۹۰۱ با سلطان عبدالحمید دوم، امپراتور عثمانی، دیدار کرد و به او گفت که اگر فلسطین را به یهودیان واگذار کند میتواند از شر بدهیهایِ امپراتوری رها شود. اما عبدالحمید زیر بار نرفت. هِرتْسِل معتقد بود که دولت- ملتِ یهود را یهودیانِ اروپایی باید رهبری کنند. میگفت: با بازگشت یهودیانِ نیمهآسیایی به فلسطین زیر فرمانِ یهودیانِ اروپایی تندرستی به این گوشه از شرق فاسد و طاعونزده باز خواهد گشت. قانون پایهگذارِ* ۱۹ ژوئیه میخواهد به این رؤیای هرتسِل نیز جامۀ عمل بپوشاند.
روز پنجشنبه ۱۹ ژوئیه کنِسِت، پارلمان اسرائیل، با ۶۲ رأی موافق و ۵۵ رأی مخالف قانونی پایهگذار به تصویب رساند که به موجبِ آن اسرائیل به عنوانِ «زادبوم ملیِ یهودیان» و، به عبارت بهتر، «دولتِ ملیِ مردم یهود» شناخته شد. فرقِ قانون پایهگذار با قانون متعارَف یا کلاسیک این است که وقتی پارلمانِ اسرائیل چنین قانونی را به تصویب میرساند، نمیتواند آن را به آسانی تغییر دهد مگر آنکه قانونِ پایهگذار دیگری را جایگزینِ آن کند.
یکی از مهمترین ویژگیهای نظام سیاسیِ اسرائیل بی بهره بودنِ آن کشور از کُنستیتوسیون یا قانون اساسی است. در سال ۱۹۴۸ هنگام تأسیسِ اسرائیل اختلاف نظر دربارۀ تدوین قانون اساسی و پیامدهایِ آن سبب شد که آن کشور از قانون اساسی محروم بماند. گروهی قانون اساسی اسرائیل را همان «شریعتِ یهود» میدانستند و گروهی دیگر میگفتند قانونِ اساسی میتواند دست و پای رهبران کشور را در پیشبرد برنامههاشان ببندد. برای مثال، داوید بِن گوریون معتقد بود: نباید پیش از مهاجرتِ همۀ یهودیانِ جهان به اسرائیل و روشن شدن وضع نهاییِ این کشور قانون اساسی تدوین کرد.
کشاکشهایِ نظری دربارۀ این موضوع در ۱۳ ژانویۀ ۱۹۵۰ پایان یافت، زیرا کنِسِت اعلام کرد: اسرائیل باید قانون اساسی داشته باشد. اما تدوین آن را به آیندهای نامعلوم موکول کرد. هنوز آن کشور قانون اساسی ندارد. در قانون پایهگذارِ ۱۹ ژوئیه برخی از خواستههای اصلیِ بنیانگذارانِ اسرائیل آمده است. در سال ۱۸۹۶ تئودور هِرتْسِل، از یهودیان بوداپست و آغازگرِ جنبش صِهیونیسم، در کتابِ «دولت یهودیان» برای نخستین بار از «دولت- ملتِ یهود» و «سرزمینِ ملیِ یهودیان» سخن گفت. او در ژوئیۀ ۱۹۰۴ درگذشت، اما جنبشی که به راه انداخت در سال ۱۹۴۸ به تشکیل اسرائیل انجامید.
هِرتْسِل جنبش صِهیونیستی را زیر تأثیرِ ماجرایِ ننگینِ دریفوس به راه انداخت. محافلِ ضد یهود در دولت و دستگاه قضاییِ فرانسه آلفرِد دریفوس، افسر یهودیِ فرانسوی، را در سال ۱۸۹۴ به اتهام خیانت به حبس ابد محکوم کردند، اما در سال ۱۹۰۶ بیگناهیِ او ثابت شد و او به ارتش بازگشت، در جنگ جهانی اول شرکت کرد و در سال ۱۹۳۵ از جهان رفت. هرتسل در زمان محاکمۀ دریفوس خبرنگار روزنامهای آلمانی زبان در پاریس بود و در همان زمان به این نتیجه رسید که یهودیان جهان باید کشوری از آنِ خود داشته باشند. از همین رو، آنان را به خرید زمین های فلسطین تشویق کرد. او در سال ۱۹۰۱ با سلطان عبدالحمید دوم، امپراتور عثمانی، دیدار کرد و به او گفت که اگر فلسطین را به یهودیان واگذار کند میتواند از شر بدهیهایِ امپراتوری رها شود. اما عبدالحمید زیر بار نرفت.
پس از تشکیل دولت اسرائیل، صهیونیسم در کل دو شاخه شد. شاخۀ «مابعدصهیونیستی» یا «پساصهیونیستی» کوشید دولتی لائیک در اسرائیل تشکیل دهد و روابط آن کشور را با فلسطینیها عادی کند. اما شاخۀ «نوصهیونیستی» خواهان مهاجرتِ فلسطینیان و عربهای اسرائیل به کشورهای عربی است و اسرائیل را «زادبوم یهودیان» میداند. همین شاخۀ نوصهیونیستی است که قانون پایهگذارِ ۱۹ ژوئیه را تنظیم و به تصویب رسانده است.
بر پایۀ این قانون، دولت اسرائیل باید جماعتهای یهودی را که «ارزش ملی» شمرده میشوند، از سراسر جهان فراخواند و در اسرائیل جایگیر کند. در حالی که نزدیک به ۲۱ درصد جمعیت اسرائیل را عربها تشکیل میدهند. از این عربها یا فلسطینیان زیر عنوانِ عربهای ۱۹۴۸ یاد میکنند، زیرا پس از تشکیل اسرائیل و نخستین جنگ آن کشور با کشورهای عربی خانه و کاشانۀ خود را رها نکردند. قانون پایهگذارِ ۱۹ ژوئیه اورشلیم یا بیتالمقدس را «پایتخت سراسری و یکپارچۀ» اسرائیل میشناسد. در حالی که همرأیی بینالمللی یا اجماع جهانی دربارۀ وضع کنونی آن شهر این است که اسرائیل حق تصرف آن را ندارد و شهر باید شهری بینالمللی بماند و تکلیف آن در پایان مذاکراتِ نهاییِ صلح میان فلسطینیان و اسرائیل تعیین شود.
این قانون «حق تعیین سرنوشت» را تنها برای یهودیان به رسمیت میشناسد. با تصویب آن، زبان عربی نیز جایگاه زبان رسمی را از دست میدهد و تنها زبان رسمی کشور زبان عبری باقی میماند. تاکنون هر دو زبان جایگاه رسمی داشتند. قانون پایهگذارِ ۱۹ ژوئیه دیگر نشانههای ملی اسرائیل را نیز به یهودیان یادآور میشود. مانند پرچم ملی، تقویم عبری، سرود ملی، جشنها و یادبودهایِ رسمی مانند جشن استقلال و سالگرد هولوکاست (نسلکُشیِ یهودیان). اما نکتهای که بیش از همه بر آن تأکید میکند، پیوند اسرائیل با یهودیان سراسرِ جهان است که یکی از اصولِ اساسیِ جنبش صهیونیسم از همان آغاز بوده است. برپایۀ این قانون دولت اسرائیل باید مراقبِ امنیت همۀ یهودیانی باشد که جانشان در خطر است یا به دلیل یهودیت و تابعیتشان دستگیر شدهاند.
نکتۀ مهم دیگری که در قانون پایهگذارِ ۱۹ ژوئیه آمده است این است که دولت اسرائیل باید ارتباط فرهنگی و نزدیکیِ فکری و حسیاش را با جماعتهای یهودی در کشورهای گوناگون جهان استوارتر کند و در حفظ میراث فرهنگی، تاریخی و دینی مردم یهود در میان آنان بکوشد. این ایده یکی از ایدههای اساسیِ صهیونیسم دینی است که معتقد است پدید آوردنِ اسرائیل بزرگ خواست و فرمان خداوندی است و برای این کار همۀ یهودیان جهان باید بسیج شوند. البته هِرتْسِل معتقد بود که دولت- ملتِ یهود را یهودیانِ اروپایی باید رهبری کنند. میگفت: با بازگشت یهودیانِ نیمهآسیایی به فلسطین با چیرگیِ یهودیانِ اروپایی تندرستی به این گوشه از شرق فاسد و طاعونزده باز خواهد گشت. قانون پایهگذارِ ۱۹ ژوئیه میخواهد به این رؤیای بنیانگذار صهیونیسم نیز جامۀ عمل بپوشاند.
* This Basic Law shall not be amended, unless by another Basic Law passed by a majority of Knesset members.
دریافت رایگان خبرنامهبا خبر-پیامک های ما اخبار را بصورت زنده دریافت کنید
آبونه شوید