دسترسی به محتوای اصلی
برنامه دو زبانه

آیا ایران قدرتی منطقه‌ای است؟ Iran, puissance régionale

نتشر شده در:

به عقیدۀ دو کارشناس برجستۀ خاورمیانه، ایران قدرت تصمیم گیرنده در خاورمیانه نیست. امپراتوری ایران اسلامی که مدتی است برخی رسانه‌ها و مدافعان رژیم از آن سخن می‌گویند، در واقع، امپراتوری کاغذی است. جمهوری اسلامی به گروه‌های گسترده‌ای از مردمان فقیر منطقه کمک‌های نقدی می‌کند تا آنان را به طرفداری از نیروهای موافق خود برانگیزد.

MEHR
تبلیغ بازرگانی

شنوندگان عزیز، سلام!
Chers auditeurs bonsoir

مدتی است در رسانه‌های بین‌المللی از قدرت گرفتن روزافزون ایران در منطقۀ خاور میانه سخن می‌گویند. برخی محافل بانفوذ سیاسی در کشورهای بزرگ غربی بازگرداندن آرامش به آن منطقه را بدون حضور فعال ایران دشوار و حتی ناممکن می‌دانند. رهبران جمهوری اسلامی نیز هیچ فرصتی را برای به رخ کشیدن قدرت ایران در منطقه از دست نمی‌دهند. آیا ایران، چنان که مسئولان رژیم آن مدعی‌اند و رسانه‌های غربی به ما می‌گویند، به راستی قدرتی بالنده و گسترش یابنده است؟ بر پایۀ چه داده‌های واقعی این فکر به وجود آمده است؟ جمهوری اسلامی ایران برای تبدیل شدن به یک قدرت پایدار منطقه‌ای از چه امکاناتی برخوردار است و محدودیت‌های آن کدامند؟ به این پرسش‌ها دو کارشناس برجستۀ خاورمیانه پاسخ داده‌اند.

La montée en puissance de l’Iran au Moyen-Orient dont les médias internationaux font état depuis quelque temps est-elle un constat établi ou un discours médiatique infondé ? De quels atouts dispose la République islamique pour prétendre à un tel statut ? L’expansionnisme iranien est-il une réalité ? Pour pouvoir mener une telle politique au Moyen-Orient, quelles sont les possibilités et les limites du régime ? Dans un article qu’a récemment publié Libération, Mohammad Reza Djalili et Thierry Kellner, deux spécialistes reconnus de l’Iran et du Moyen-Orient, qui ont déjà signé en commun plusieurs ouvrages et articles sur les problèmes liés à la géopolitique de cette région et sur l’histoire contemporaine de l’Iran, ont essayé d’établir la vérité sur la puissance réelle de ce pays

محمدرضا جلیلی، استاد روابط بین‌الملل در ژنو، و تی‌یری کِلنر، استاد روابط بین‌الملل در ژنو و بروکسل، در مقاله‌ای که چندی پیش در روزنامۀ لیبراسیون چاپ کرده‌اند، کوشیده‌اند بلندپروازی‌های منطقه‌ای جمهوری اسلامی را نسبت به توانایی‌ها و تنگناهای آن بسنجند. این دو کارشناسِ مسائل خاور میانه و ایران، برخلاف نظر برخی ناظران خارجی و خوش‌باوریِ گروهی از ایرانیان در داخل و خارج کشور، معتقدند که جاه‌طلبی‌های منطقه‌ای جمهوری اسلامی تناسبی با توانایی‌های واقعی آن ندارد. به عقیدۀ آنان، درست است که در اوضاع و احوال کنونیِ خاور میانه، ایران نسبت به برخی از کشورها از یک ثَبات نسبی برخوردار است، اما این ثَبات را نباید نتیجۀ خویشتن‌داریِ ذاتی ایرانیان یا قدرت سرکوب رژیم اسلامی دانست.

Selon Djalili et Kellner, dans un contexte régional marqué par une déstabilisation chronique en conséquence des «printemps arabes», l’Iran paraît jouir d’une situation relativement stable. Cette stabilité relative ne s’explique pas par une tendance innée des Iraniens à la retenue ni par la capacité de répression du régime. Elle repose, selon les deux analystes, sur une tradition étatique ancienne et l’existence d’un Etat moderne et centralisé depuis Reza Shah (1925-1941). Mais elle s’explique aussi par les moyens d’action dont dispose la République islamique comme les Gardiens de la révolution, une armée idéologique étroitement liée au pouvoir qui a pour mission la sauvegarde du régime, et également l’exportation de la révolution. Elle a contribué à la consolidation du Hezbollah, et à l’encadrement des forces pro-Bachar al-Assad et des milices chiites en Irak et en Syrie

به عقیدۀ این دو کارشناس، ثَبات نسبی ایران در اوضاع و احوال کنونیِ منطقه چندین علت دارد. نخست آن که ایران دارای سنت کهن دولت است. دوم، جمهوری اسلامی وارثِ دولتی مدرن و متمرکز است که از زمان رضاشاه، مایۀ وحدت و سبب‌ساز بقای کشور بوده است. از سوی دیگر، جمهوری اسلامی از زمان بنیان‌گذاری‌اش در سال 1979 میلادی، تکیه ‌گاهِ نظامی نیرومندی به نام سپاه پاسداران دارد که وظیفۀ اصلی‌اش پاسداری از رژیم و صدور انقلاب است. فعالیت‌های سپاه در عراق، سوریه، لبنان و فلسطین بر کسی پوشیده نیست. همۀ نیروهایی که در بیرون از مرزهای ایران از کمک‌های این دستگاه عظیم نظامی بهره ‌مند می‌شوند، خدمت‌گزاران بالفعل یا بالقوۀ سیاست‌ها و خواسته‌های رژیم ایران اند.

Selon ces deux analystes, pour mener à bien sa politique expansionniste dans la région, l’Iran s’appuie aussi sur des exécutants extérieurs comme le Hezbollah au Liban ou sur les milices chiites en Irak et en Syrie, ainsi que sur des relais comme le Jihad islamique et, dans une moindre mesure, sur le Hamas en Palestine. En outre, à travers ses «fondations religieuses», l’Iran fournit une aide matérielle aux populations démunies du Moyen-Orient pour les encourager à soutenir les mouvements politiques qui lui sont favorables. Les réseaux cléricaux chiites transnationaux qui relient le clergé iranien aux clercs irakiens, libanais, afghans et à ceux d’autres pays de la région, sont aussi de redoutables moyens de propagande au service de la République islamique. À tout cela, il faut ajouter les chaînes de télévision et de radio en langue étrangère qui contribuent efficacement à la diplomatie culturelle du régime

به گفتۀ جلیلی و کِلنِر، جمهوری اسلامی به گروه‌های گسترده‌ای از مردمان فقیر منطقه کمک‌های نقدی می‌کند تا آنان را به طرفداری از نیروهای موافق خود برانگیزد. شبکه های برون مرزی روحانیان شیعه نیز، در اصل، خدمت‌گزار رژیم ایران اند. پیوندهای سببی و نسبی روحانیان شیعی ایران با روحانیان شیعی لبنان، عراق و حتی افغانستان، راه نفوذ سیاسی و ایدئولوژیکی ایران را در آن کشورها هموار می‌کند. به همۀ این‌ها باید کانال‌های تلویزیونی و ایستگاه‌های رادیویی را نیز افزود که به زبان‌های گوناگون دیپلماسی فرهنگی رژیم را پیش می‌برند.

Mais les deux analystes estiment qu’en y regardant de près, l’influence qu’exerce aujourd’hui l’Iran au-delà de son espace géographique national est rarement le fait de sa volonté propre. La République islamique, nous disent-ils, est plus une puissance «réactive» qu’active, qui ne fait que tirer un profit d’événements imprévus. Bien qu’elle ait contribué à la création du Hezbollah, elle n’est pas pour autant à l’origine de la faiblesse de l’Etat libanais. Elle n’est pas non plus impliquée dans le déclenchement des printemps arabes contrairement à ce que laissent entendre certains Iraniens. Elle est engagée en Syrie pour défendre le régime d’Assad, son seul allié arabe. La seule situation qui lui ait profité, selon les deux spécialistes, c’est la mise en place d’un pouvoir chiite à Bagdad lui permettant de devenir un acteur important dans les affaires irakiennes

اما دو تحلیلگر ما معتقدند که به رغم همۀ این امکانات، جمهوری اسلامی در نهایت قدرتی واکنشگر است تا کنشگر. این رژیم می‌کوشد از اوضاع و احوالی که هربار برخلاف میل او در منطقه به وجود می‌آید، سود جوید. برای مثال، درست است که در ظهور حزب‌الله در لبنان نقش اساسی داشته، اما عامل ضعف و نااستواری دولت آن کشور نبوده است. درگیر شدنش در سوریه به منظور پشتیبانی از رژیم اسد، یگانه متحد عرب ایران در منطقه، بوده است. تنها رویدادی که از آن سود برده است، سقوط صدام و به روی کار آمدن دولتی شیعی در عراق است. در رویدادهای یمن و بحرین نیز نقش ناچیزی داشته است. به عقیدۀ جلیلی و کِلنِر، ایران قدرت تصمیم گیرنده در خاور میانه نیست. امپراتوری ایران اسلامی که مدتی است برخی رسانه‌ها و مدافعان رژیم از آن سخن می‌گویند، درواقع، امپراتوری کاغذی است.

Selon les deux analystes, malgré sa capacité à projeter sa puissance à l’extérieur à travers les communautés chiites et ses bras armés, l’Iran reste un Etat isolé incapable de réunir autour de lui une coalition internationale. En s’appuyant sur des Etats en difficulté, comme l’Irak, la Syrie, le Yémen ou même le Liban, il pêche en eaux troubles. Le nouvel « empire » dont parlent certains médias internationaux et que vantent les dirigeants et les partisans du régime, n’est qu’un empire en carton pâte

شاد و خرم باشید!

Je vous souhaite santé, bonheur et prospérité
Et j’espère vous retrouver dans la prochaine émission

دریافت رایگان خبرنامهبا خبر-پیامک های ما اخبار را بصورت زنده دریافت کنید

اخبار جهان را با بارگیری اَپ ار.اف.ای دنبال کنید

این صفحه یافته نشد

صفحۀ مورد توجۀ شما یافته نشد.