درک ما از زمان بستگی به وضع روحی ما نیز دارد. زمان هنگامی که دلگیر هستیم، آرام میگذرد. اما وقتی خوشحالیم شتابان سپری میشود. آزمایشها نشان میدهند که نسل جوان امروز درک دیگری از زمان دارد که با درک پیشینیان فرق میکند. در ایران باستان، پیش از حاکم شدن دین زرتشت، زُروان، خدای زمان، هم خدای آفریننده بود و هم خدای ویرانگر.
شنوندگان عزیز، سلام !
Chers auditeurs bonsoir
زمان چیست؟ مفاهیمی مانند گذشته، حال و آینده، یا دیروز، امروز و فردا چه معناهایی دارند؟ از هنگامی که بشر گذر زمان را به گونهای حس کرده، با این پرسشها درگیر بوده و کوشیده است پاسخی برای آنها بیابد. فیلسوفان از روزگار هراکلیت یعنی از قرن ششم پیش از میلاد تاکنون هرگز از اندیشیدن به زمان بازنایستاده اند. در اساطیر یونان، خْرونوس (که خیلیها آن را با کرونوس اشتباه میکنند) نمودگار زمان است. ایرانیان باستان نیز پیش از رواج دینِ زرتشت به خدایی به نام زُروان که خدای زمانِ پایانپذیر و بی پایان بود، اعتقاد داشتند.
Comment peut-on appréhender le temps ? Cette question qui n’a jamais cessé depuis l’Antiquité de hanter l’esprit des philosophes et plus récemment des physiciens est une question récurrente. La raison pour laquelle aucune réponse définitive ne lui a pas été apportée réside dans le fait que la perception que l’on a de l’écoulement du temps est une perception entièrement subjective. Nous n’avons pas de récepteurs sensoriels dédiés à sa perception
برای درک زمان، دستگاه حسی خاصی در تن انسان کار نگذاشتهاند. بنابراین، درک انسان از زمان، یکسره ذهنی است و چند و چون آن به اوضاع و احوال کلی جامعههای انسانی بستگی دارد. برای مثال، با افزایش طول عمر و پیشرفت تکنولوژی، انسانها توانستند چند صد سالِ گذشته را در ذهن خود مجسم کنند، اما هنوز درکی از هزاران یا میلیونها سال پیش ندارند. آزمایشها نشان میدهند که نسل جوان امروز درک دیگری از زمان دارد که با درک پیشینیان فرق میکند. با این حال، هنوز مفاهیم تازهای برای بیان این درک جدید ساخته نشده است. بعضی از فیلسوفان اوضاع و احوال امروز را با رنسانس مقایسه میکنند که نگاه انسان را به جهان بهکل عوض کرد.
Selon Michel Serres, philosophe français, la «quantité » de temps ne peut s’imaginer qu’à l’intérieur d’une fenêtre, à la manière de notre œil qui ne peut voir qu’entre l’ultraviolet et l’infrarouge. Autrement dit, nous ne pouvons pas appréhender les durées très longues comme des milliers ou des millions d’années ni des durées extrêmement courtes de l’ordre du millionième de seconde par exemple
آیا زمان برگشت ناپذیر است؟ هم آری، هم نه! زمانِ چرخان یا دایرهوار، برگشت پذیر است. میگوییم اکنون ساعت 19 و بیست دقیقه است، چنان که دیروز نیز چنین بود و در دوهزار سال آینده نیز چنین خواهد بود. این زمان، زمان اجتماعی یا، به گفتۀ فیلسوفان، زمان «بازگشت ابدی» است. البته فیلسوفان این اصطلاح را از ستارهشناسان بابلی گرفتهاند که معتقد بودند زندگانی عالم دورهای است و تاریخ جهان به گونهای دایره وار جریان دارد چنان که رویدادهای آن پس از چندین هزار سال، به همان صورت پیشین تکرار میشوند. اما زمان فردی، یعنی زمانی که به یکایک ما مربوط میشود، زمان برگشت ناپذیر است.
Nous avons tous entendu parler du temps linéaire et du temps cyclique. Voyons comment ces deux temps sont perçus et mesurés. Le temps cyclique est réversible. C’est le temps de l’éternel retour, une notion dont l’origine remonte aux Mésopotamiens pour qui l’histoire du monde se déroule de façon cyclique. Après plusieurs milliers d’années une même suite d’événements se répète. Dans la vie quotidienne, ce temps est perçu par l’alternance du jour et de la nuit sur un cycle de 24 heures
زمان فردی، زمانی است که با زایش هر آدمی آغاز میشود و با مرگ او پایان میگیرد. این زمان به گفتۀ میشل سِر، سرانجام متلاشی میشود. به عبارت دیگر، از نظم به سوی بینظمی میگراید. با انرژی آغاز میشود و به سوی محو شدن آن پیش میرود. این زمان، زمان برگشت ناپذیر اما نزولی است. زمان دیگری نیز هست که ما را درمینوردد که برگْسون به آن « l’élan vital » یعنی «شور حیاتی» میگفت. این زمان، همان زمان انواع در نظریۀ تکامل داروین است که در طی آن ارگانیسمهای تک سلولی به ارگانیسمهای چند سلولی تبدیل میشوند. این زمان ما را از نطفه به سوی پیچیدگیِ هرچه عالیتر میبرد. بنابراین، زمانی صعودی اما برگشت ناپذیر است.
La perception du temps cyclique dans la vie quotidienne s’explique simplement par le fait que la Terre tourne sur elle-même en 24 heures. Ce temps est contradictoire avec le temps individuel qui va de notre naissance à notre mort. Car celui-ci est non seulement irréversible, mais aussi descendant. Il se délite passant de l’énergie à sa dissipation. Le temps cyclique est également contradictoire avec le temps qui nous traverse nous conduisant de simple embryon vers la complexité croissante. Celui-ci est comme le temps individuel irréversible mais ascendant
درست است که درک ما از زمان تابعی است از اوضاع و احوال عمومی روزگار و جامعهای که در آن زندگی میکنیم، با این حال، بستگی به وضع روحی ما نیز دارد. زمان هنگامی که گرفته- خاطر و دلگیر هستیم، آرام میگذرد. اما وقتی خوشحالیم شتابان سپری میشود. در ایران باستان، پیش از حاکم شدن دین زرتشت، زمان را دارای قدرتی بیهمتا میدانستند. زُروان، هم خدای آفریننده بود و هم ویران کننده.
Quoi qu’il en soit, la perception que nous avons du temps ne nous permet pas de dire que l’avenir nous appartient. Croire en un avenir meilleur est une pensée dont l’origine se trouve dans l’enseignement des prophètes juifs que les chrétiens comme saint Augustin ou Pascal avaient reprise. Au 18e siècle, avec l’avènement de la science moderne, elle avait gagné les esprits. Mais le 20e siècle avec ses évènements tragiques a mis fin à cette pensée
شاد و خرم باشید!
Je vous souhaite santé, bonheur et prospérité
Et j’espère vous retrouver dans la prochaine émission
دریافت رایگان خبرنامهبا خبر-پیامک های ما اخبار را بصورت زنده دریافت کنید
آبونه شوید