شلومو ساند، مورخ اسرائیلی: آیا باید به گذشته افتخار کنیم؟
نتشر شده در:
گوش کنید - ۱۰:۱۷
«غروب تاریخ» عنوان کتاب تازۀ شلومو ساند1، مورخ اسرائیلی است که قبلاً با آثاری بحثانگیز در انتقاد از دولت اسرائیل و در نقد تاریخ یهود شهرت یافته بود. او در تحقیق اخیر خود، اهمیت تاریخنگاری را در شکلگیری دولت-ملتهای مدرن میشکافد و میگوید: «ساخته شدن هویت ملی به زبان، دشمن و گذشتۀ مشترک نیاز دارد». اما وظیفۀ تاریخ در ساختن هویت و غرور ملی اینک پایان یافته است.
شلومو ساند، بخصوص بعد از نوشتن کتاب «ملت یهود چگونه اختراع شد2» (٢٠٠٨)، به عنوان یکی از منتقدان جدی دولت اسرائیل و ایدئولوژی صهیونیسم شهرت یافت. اما اتهام «ضداسرائیلی» بودن به آسانی به شلومو ساند نمیچسبد. او که در اتریش به دنیا آمده، استاد تاریخ دانشگاه تلآویو است و در جنگ شش روزه علیه اعراب به عنوان سرباز ساده برای اسرائیل خدمت کرده است.
با اینهمه، روایت تاریخی او از شکلگیری مفهوم «ملت یهود»، شالودههای ایدئولوژیک کشور اسرائیل را هدف میگیرد.
وی معتقد است که باور به منشاء یگانۀ قوم یهود که در نهایت در سرزمین باستانی اسرائیل ریشه میگیرد، افسانه یا اسطورهای است که در عین حال در بنیانگذاری کشور اسرائیل جایگاه اساسی دارد.
شاید همین بحثبرانگیز بودن نظریات ساند و حساسیت شدیدی که در میان برخی روشنفکران فرانسوی ایجاد میکند، باعث شده که رسانههای فرانسوی تاکنون رغبتی به آثار وی نشان نداده باشند.
اما کتاب تازۀ شلومو ساند تحت عنوان «غروب تاریخ»1، با توجه بیشتری از سوی رسانههای فرانسوی مواجه شده است. کتاب اخیر، اسرائیل و ملت یهود را رها کرده و به طور کلی به تاریخنگاری و نقش آن در شکلگیری هویت ملی میپردازد.
تاریخ به چه درد میخورد؟
شلومو ساند میگوید: «تاریخ را برای قشنگی نساختهاند. تاریخ به عنوان رشتۀ دانشگاهی و حرفۀ آموزشی که در فرانسه و خیلی جاهای دیگر، از قرن نوزدهم به مدارس راه پیدا کرد، قبل از هر چیز یک وظیفۀ مهم را به عهده گرفت: ساختن دولت-ملت. تاریخ کمک کرد تا چارچوب ملی به معنای مدرن، قوام بگیرد. امروزه هرکجا دولت-ملتی میبینید، رشتۀ تاریخ و تدریس آن را هم در مدرسهها میبینید».
اما به عقیدۀ نویسنده، حداقل در دنیای غرب، وظیفۀ تاریخ در شکل دادن به ملیتها پایان یافته است. به گفتۀ وی امروزه "ملت" آلمان یا "ملت" فرانسه ساخته شده و حقیقتاً وجود دارند... پس تاریخ در ساختن هویت ملی موفق بوده است.
به گفتۀ ساند: «شکلگیری هویت ملی لوازمی دارد: باید زبان مشترک داشت، باید دشمن مشترک داشت و بالاخره باید گذشتۀ مشترک داشت. این گذشتۀ مشترک میتواند واقعی باشد یا خیالی. ولی در هر صورت باید آن را ثبت کرد... هر عضو ملت باید در ذهن خود مطمئن باشد که با سایر اعضا، گذشتهای مشترک دارد. اینجاست که به نقش یا وظیفۀ تاریخ باز میگردیم. در قرن نوزدهم، مثلاً در فرانسه، کسانی مثل میشله3، اوگوستن تیری4 یا لاویس5، این کار بزرگ را انجام دادند و با تاریخنگاری، روند شکلگیری دولت-ملت فرانسوی را به پختگی رساندند»…
تاریخ: علم یا ایدئولوژی
… به باور شلومو ساند، این مرحله اینک به پایان رسیده است و به همین دلیل «در فرانسه و سایر کشورهای غربی، آموزگارها به درستی نمیدانند که در کلاس تاریخ از چه حرف بزنند... تکلیف خودشان را درست نمیفهمند. چرا که امروزه، معلم تاریخ نمیتواند همان هدفهای زمان میشله را دنبال کند. تاریخنگاری به معنای قرن نوزدهم به آخر رسیده است».
در ادامۀ استدلالاتش، شلومو ساند به نکتهای میرسد که از نظر او اساسی است. او مینویسد که در تاریخنگاری سدۀ نوزدهم و پس از آن، «تخیل، سهم بزرگی دارد… در واقع تاریخ، نوعی ایدئولوژی است و نه علم... ایدئولوژیی که در قالب "روایت" ریخته میشود. یعنی میتوان آن را مثل یک داستان،"تعریف" کرد».
شلومو ساند در مصاحبهای با رادیوی دولتی فرانسه گفته است: «تاریخ عینی یا بیطرف وجود ندارد. تاریخ، زاییدۀ ذهن ماست. لویاستراوس که در انتقاد از تاریخ بسیار تیزبین بود، به خوبی میدانست که تاریخنگاری تا چه حد تحت تأثیر افسانهها، باورها و اعتقادات ملی است».
تاریخ و آینده
شلومو ساند که ادامۀ تاریخنگاری را در چارچوب "ملی" بیهوده میداند، معتقد است که برای شکستن این چارچوب و رهایی از آن باید به آینده نگریست.
او میگوید: «میخواهم بر این اصل مهم تأکید کنم که تاریخ، همیشه با نگاه به آینده نوشته میشود. ولی امروزه مشکلی پیش آمده و آن اینست که ما تصوری از آینده نداریم، آرمانی برای آینده نداریم... من در فرانسه و اسرائیل زندگی میکنم و میبینم که این دو جامعه به شکلی حاد دچار این مشکلند. جامعۀ فرانسوی و اسرائیلی در حال حاضر از تجسم آیندۀ خود عاجز ماندهاند. این فقدان دید، مستقیماً بر تاریخنگاری اثر میگذارد».
تاریخ و غرور ملی
پرسشهایی که شلومو ساند در کتاب «غروب تاریخ» طرح میکند، منحصر به فرانسه یا اسرائیل نیست و با تعمیم آنها میتوان به عنوان مثال سؤال کرد که آیا کشورگشاییهای پادشاهان بزرگ ایران باید مایۀ غرور ملی باشد یا خیر؟ آیا باید به کودکان و نوجوانان بیاموزیم که به چنان رویدادهای تاریخی مباهات کنند یا نگاه انتقادی داشته باشند؟
شلومو ساند میگوید: «در قدیم، معلم فرانسوی، سر کلاس از «گل6»ها به عنوان نیاکان فرانسویان سخن میگفت و به آن میبالید، یا وقتی از جنگهای ناپلئون صحبت میکرد، در لابلای حرفهایش غرور ملی احساس میشد. ولی امروزه این حرفها بیمعنی به نظر میرسد. پس معلم تاریخ چه باید بگوید؟ اگر بخواهد از ناپلئون تمجید کند، همه خواهند گفت که حرفهایش "ضداروپایی" است... بنابراین تدریس تاریخ بلاتکلیف مانده، چون تاریخ "ملی" یا ناسیونالیست معنای خود را از دست داده و ما درست نمیدانیم که چه چیزهایی را باید به نسل بعد منتقل کنیم».
آیندۀ تاریخ
شلومو ساند پاسخی برای پرسشهای خود ندارد. او چندین بار تأکید میکند که «همه چیز به تصور ما از آینده بستگی دارد: آینده را چطور میبینیم؟ جهان آینده را چطور میخواهیم؟ اگر جوابی برای این سؤال پیدا کنیم، بسیاری از مسائل روشن خواهد شد».
تنها امید این مورخ اسرائیلی، رهایی از قیود و تفکر "ملی" است. او میگوید: «باید تلاش کنیم تا یک تاریخ جهانی یا جامع برای نسلهای بعدی به ارث بگذاریم. تاریخی که دغدغۀ ملیت نداشته باشد و بتواند داستان دگرگونی جهان را روایت کند. در این راه، باید آموزش را نیز تغییر دهیم. باید در مدارس، بیش از تاریخ، فلسفه درس بدهیم... باید به جوانترها یاد داد که چطور فکر کنند. باید به آنها "چگونه اندیشیدن" را آموخت و نه "به چه اندیشیدن" را»...
1- Crépuscule de l'Histoire – Shlomo Sand – Ed. Flammarion
2- Comment le peuple Juif fut inventé – Shlomo Sand - Ed. Fayard
3-Jules Michelet
4-Augustin Thierry
5- Ernest Lavisse
6-Les Gaulois
دریافت رایگان خبرنامهبا خبر-پیامک های ما اخبار را بصورت زنده دریافت کنید
آبونه شوید