"ما سه نفر یا هیچ"، نام نخستین فیلم "کیرون" یک فرانسوی ایرانیتبار است که از نمایش "استند آپ" و شوهای تکنفره وارد دنیای سینما می شود. این فیلم که همه رسانههای فرانسوی با تعریف بسیار به آن پرداختند، داستان زندگی خود وی را به تصویر میکشد.
"بدین معنا که پدر و مادر وی، به هنگامی که او 4 سال داشته، پس از شکنجه و آزار هفت سال و نیمه در زندان شاه و سپس سرکوب عوامل رژیم تازه، با سختیهای بسیار از ایران می گریزند و سر انجام به فرانسه پناهنده میشوند.
آنها در فرانسه ناچار به زندگی در یک حومه فقیر و خارجی نشین میشوند و با تلاش بسیار و سهم گیری در زندگی اجتماعی این محله، جائی برای خود در اجتماع فرانسه باز می کنند.
این فیلم پر از طنز و در عینحال غمگین، در روزهائی به روی پرده سینماها می آید که با رسیدن موج پناهجویان خاورمیانه به اروپا، مسئله مهاجران، هویت آنان، توانائی جذب شدن یا نشدنشان، در جامعه فرانسه بسیار مطرح است.
گفتگو با "کیرون" بازیگر و سازنده فیلم "ما سه نفر یا هیچ""
از "کیرون" پرسیدم چگونه شد که به سینما تمایل پیدا کرد؟ چرا که به گفته خود وی چندان فیلمی در زندگیاش ندیده بود؟
- هنرپیشههای این فیلم اکثرا فرانسوی خارجی تبار هستند وبه جامعه عرب و یهودی فرانسه تعلق دارند؛ از او علت گزینش آنان و این که چرا از هیچ ایرانی استفاده نکرده را پرسیدم؟
- این فیلم پیش از آمدنش به روی پرده سینما ها در روز 4 نوامبر، شمار زیادی پیش نمایش در شماری از حومه های پاریس داشت و "کیرون" خود به همه آنها سر زد. در این نمایش ها از وی استقبال بسیار خوبی به عمل آمد، علتش را پرسیدم ؟
"کیرون" : بدین دلیل که وقتی شما نمایش "استند آّپ" را پیش می گیرید و شمار زیادی را جلب می کنید، توجه تهیه کنندگان به شما بیشتر می شود و از شما می خواهند که متن های بیشتری را بنویسید چون بر این باورند که با سرمایه گذاری کم می توانند جمعیت زیادی را جذب کنند. در این مورد برعکس شد یعنی تهیه کننده از من این را نخواست بلکه به داستان من علاقمند شده بود. و من بدین ترتیب موقعیت وامکان ساختن فیلم را پیدا کردم.
- چرا از هنرپیشگان خارجی تبار، یهودی و عرب استفاده کردید و هنرپیشه های ایرانی را برنگزیدید؟
"کیرون" : این درست نیست. یک این که من هنرپیشگانی را می خواستم که لهجه نداشته باشند و در میان هنرپیشگان ایرانی ساکن فرانسه کمتر کسی پیدا می شود که لهجه نداشته باشد. وقتی که کسی لهجه دارد نشان می دهد که از جائی دیگر به درون یک گروه وارد شده است. شخصیت های فیلم همه از یک جا می آمدند و بنابراین نمی توانستند لهجه داشته باشند. بنابراین من همه مغربیها، تونسیها، الجزایریها و ایرانیها و یا به عبارت دیگر کسانی که لهجه داشتند را کنار گذاشتم. و اما در پیوند با آنچه که شما در مورد هنرپیشگان یهودی و عرب گفتید، من از هنرپیشگانم چیزی درباره مذهبشان نپرسیدم. در میان اعضای گروه، هم یهودی، هم مسلمان، هم بودائی، هم بیمذهب وجود دارد. در عین حال ما 4 هنرپیشه ایرانیتبار هم داریم: نخستین نقش فیلم را من خودم بازی میکنم که ایرانی هستم، کیان خجندی، علی واحدی، توفان منوچهری و چند نفر دیگر هم هستند.
علت گزینش این هنرپیشگان چه بوده ؟
"کیرون" : من بهترین هنرپیشهها را برای هر نقش برگزیدم . برخی ایرانی بودند، برخی مغربی تبار، برخی فرانسوی و برخی از کشورهای دیگر می آمدند.
"کیرون" : برای این که فکر می کردیم این فیلم را باید به همه نشان بدهیم چون فیلمی است که مردم را سبکبار می کند، آنها را به فکر وا میدارد، امید می بخشد، بدین دلیل که فیلم خودش خودش را بهتر معرفی می کند تا آن چه که در انتظارنمایشش گفته میشود؛ کسانی که فیلم را دیده اند آنها میروند و به دیگران میگویند.
این که ما این فیلم را در پاریس، حومه پاریس، لیل، استراسبورگ، نیسف نانسی و شمار دیگری از شهرهای فرانسه نشان دادیم، باعث شد که همه کسانی که فیلم را دیدند شروع کردند به صحبت کردن در مورد آن.
نقش پدر و مادرتان در به سر انجام رساندن این کار چقدر بوده و آیا همیشه در سر صحنه حضور داشتند؟
- "کیرون" : نه، نه، آنها اصلأ حضور نداشتند. آنها در مجموع دو روز بر سر صحنه آمدند که یک بار چون در نزدیکی آن محل بودند، آمدند مرا ببوسند و بار دیگر در مراکش محل فیلمبرداری بود که از آنها دعوت کرده بودیم تعطیلات آخر هفته را با ما بگذرانند و حتا نتوانستند فیلمبرداری را ببینند؛ کمی از دور آن را دنبال کردند، اما از نزدیک همه جزئیات زندگیشان را برایم تعریف کردند و از این دید، نقش و حضور آنان مهم بود؛ نقش آنها در زمان نگارش سناریو مهم بود؛ در آن زمان وقتی که پرسشی داشتم به آنها تلفن میکردم و آنها پاسخ میدادند اما در روند فیلم دخالتی نداشتند و جلوی مرا هم برای گفتن چیزهائی را که میخواستم نگرفتند.
- شما حتمأ خطوط اصلی ماجرای زندگی والدینتان را می شناختید؛ تا چه حد این فیلم زوایا و واقعیتهای دیگر زندگی آنان را برملا کرد؟
"کیرون" : همه آنها را، چون من کلأ یک چیزهائی می دانستم؛ اما درباره شکنجه پدرم و جزئیات آن چیزی نمیدانستم. ناچار بودم از پدرم بپرسم. پرسشهائی دردناک و دشوار؛ چون هیچ کس دلش نمی خواهد جزئیات زمانی را بداند که پدرش را کتک میزنند. من ناچار بودم از او درباره سرما، مهاجرت، تنهائی، خود را تطبیق دادن با محیط تازه بپرسم. برای یک فرزند شنیدن دشواریهائی که مادرش در زمان رسیدن به فرانسه متحمل شدهاند دشوار است، اما اکنون داستان زندگی آنان را میدانم.
- موسیقی این فیلم را چه کسی برگزیده؟
"کیرون" : من و تهیه کننده ام. ما در تمام مدت نگارش سناریو، حتا فیلم برداری و میکس، ویدئوهای یوتیوب را برای یکدیگر میفرستادیم و از این راه موسیقی متن را برگزیدیم.
- با استقبال بینظیری که از این فیلم حتا پیش از اکران شدنش انجام گرفت و انتظار می رود در سطح گستردهتری هم مورد استقبال قرار گیرد، آیا این باعث نخواهد شد که به سوی سینما و فیلم سازی تمایل پیدا کنید و یا به همان شوها و "استند آپ" باز خواهید گشت؟
"کیرون" : من دوست دارم داستانسرائی بکنم . پاره ای از داستانها را می توان به روی صحنه روایت کرد و برخی را با موسیقی. برخی را با گویش سینمائی و شماری دیگر را روی اینترنت. حال اگر دلم بخواهد داستانی را روایت کنم که باید از راه سینما باشد، فیلم خواهم ساخت، اما به عنوان هنرپیشه هم چون به من پیشنهاداتی می شود، خواهم توانست قصههای دیگری را همراهی کنم؛ از این رو، هم صحنه، هم سینما و هم موزیک را پا به پای هم انجام خواهم داد.
گفتنی است که این فیلم چندی پیش جایزه هیأت داوران فستیوال فیلم توکیو را ربود.
"داستان باور نکردنی" از آرمان ها و کشتار ها به نام آنان می گوید
برای نخستین بار، "روبر گدیگیان" کارگردان ارمنی تبار فرانسوی، در فیلم "داستان باور نکردنی" به کشتار ارمنیان توسط ترکها می پردازد.
در این فیلم بسیار آکادمیک و دراز (دو ساعت و چهارده دقیقه 2:14)، گدیگیان با الهام از کتاب "بمب"، نوشته "خوزه آنتونیو گوریاران"، ماجرای پسر جوانی به نام "آران" از یک خانواده ارمنی ساکن مارسی را به تصویر میکشد که در سالهای 1980 به جمع انقلابیون ارمنی می پیوندد تا به گفته آنان بخشهای مصادره شده خاکشان را از ترکیه بگیرند.
در این فیلم "گدیگیان" ما را به آغاز سوءقصدهائی که توسط گروه سازمان یافته "ارتش مخفی ارمنی برای آزاد سازی ارمنستان" در اروپا علیه شخصیتهای ترک انجام می گرفت و به ویژه دادگاه یکی از عاملان آنان در آلمان و تبرئه شدنش می برد. سپس از قهرمانی و آرمان گرائی با نشان دادن سرنوشت قربانیان بی گناه این سوءقصدها و نیز درد خانوادهها، تبدیل آرمانگرائیها را به تروریسم نشان میدهد و آن را زیر سؤال می برد؛ شباهت هائی که در این فیلم با پروسه نسجگیری نفرت و سپس انتقام درتروریستهای پیوسته به داعش دیده می شود، بسیار است.
در سالهای بین 1970 و 1984، "ارتش مخفی ارمنی برای آزاد سازی ارمنستان" که با نام "آسالا" شناخته میشد، دست به عملیات تروریستی میزد و به نسبت هر سوءقصد، نامی ویژه به گروه سوءقصد کننده می داد؛ به عنوان مثال گروه "اورلی" که بمب گذاری در فرودگاه اورلی پاریس را انجام داد ویا گروه "3 اکتبر" ... هدف آنها به رسمیت شناختن کشتار ارمنی ها ( آوریل 1915 تا 1916 ) توسط دولت عثمانی و یگانه کردن سرزمینهای ارمنینشین پیش از کشتار در ترکیه، ایران و شوروی سابق بود.
افزون بر "آرین آسکارید" همسر و هنرپیشه همیشه حاضر در همه فیلم های "گدیگیان"، "سیمون آبکاریان" و "سیروس شهیدی" هنرپیشه ایرانی تبار، نقشهای اصلی فیلم را ایفا می کنند.
سیروس شهیدی که در فرانسه در مدرسه تآتر آموزش دیده، از سال 2013 در چند فیلم نقش هائی داشته است. او پس از بازی در فیلم "یک برخورد" در سال 2014، در فیلم "24 روز، واقعیت پیرامون ماجرای ایلان حلیمی" حاضر شد و اینبار نقش پسر تروریست شده خانواده ارمنی فیلم "روبر گدیگیان" را بازی میکند.
فستیوال فیلم "پساک" و سینمای ایران
در بیست و ششمین فستیوال بینالمللی "فیلمهای تاریخ" در شهر "پساک"، این فستیوال در بخشی که موضوع امسال آن را تشکیل می دهد و "خاورمیانه بسیار نزدیک" نام گرفته، شمار بالائی از فیلم های ایرانی را برگزیده است.
"درباره الی"، "شهر زیبا"، "چهارشنبه سوری"، "جدائی نادر از سیمین"، ساخته اصغر فرهادی، "به امید دیدار"، ساخته محمد رسولف، "بادکنک سفید"، " آفساید"، "آئینه"، "طلای سرخ" ساخته جعفر پناهی، "گربه های ایرانی"، "لاک پشت ها هم پرواز می کنند" ساخته بهمن قبادی، "پستچی"، "گاو"، ساخته داریوش مهرجوئی، "طعم گیلاس"، "خانه دوست کجاست" ساخته عباس کیارستمی، "ناهید" ساخته آیدا پناهنده، "پرسپولیس" ساخته مرجان ساتراپی، "برای یک لحظه، آزادی" ساخته آرش ریاحی، "یک شب" ساخته نیکی کریمی، فیلمهائی هستند که در برنامهای بزرگ گنجانده شدهاند.
فیلمهای بسیار خوب کارگردانان ترک، عرب و اسرائیلی و ازجمله "والس با بشیر" فیلم فوقالعاده "آری فولمان" و "زن گرفتن" ساخته "رونیت و اشلومو ال کابتس" هم در کنار آنها دیده میشوند.
میز گردهائی نیز پیرامون این برنامه تشکیل می شود که "محمد علی امیرمعزی" اسلام شناس، "عسل باقری" کارشناس سینما و نشانهشناس و "محمد حقیقت" کارشناس سینما از سخنرانان آنها هستند.
عسل باقری پیرامون خانواده، عشق و سکس و آنچه سینما از جامعه ایران می گوید سخن خواهد گفت. محمد حقیقت نیز به مقوله سینمای ایران خواهد پرداخت. داریوش مهرجوئی هم به مناسبت نمایش فیلمش حضور خواهد داشت.
نمایشگاههائی در کنار نمایش فیلم برگزار خواهد بود؛ یکی از آنها بخشی از آثار "علی قطبی" هنرمند ایرانی را در بر میگیرد که آثارش "پلی برای رسیدن به اصفهان"، "شهری هم دور و هم نزدیک"، توصیف شده است.
سه تابلوئی که رکورد فروش را در سالهای اخیر شکستند
چه می توان دربرابر رقم های نجومی که برای خریدن آثار هنری پرداخت می شوند گفت؟
با فروش یک تابلوی نقاشی "برهنه خوابیده" یکی از اثار مهم "آمدئو مودیلیانی" نقاش ایتالیائی، به مبلغ 170.4 میلیون دلار در حراج "کریستیز" روز 9 نوامبر در نیویورک، این تابلو همراه با دو تابلوی دیگر رکورد فروش را می شکنند.
گفتنی است که این تابلو، که همراه با شماری تابلوی "برهنه" دیگر بین سالهای 1917- 1918 توسط این نقاش به هنگام اقامتش در پاریس آفریده شد، به هنگام نمایشش ماجرا آفرید.
در ماه مه 2015 ، تابلوی "زنان الجزیره" اثر "پیکاسو"، پس از رقابت چهار خریدار به مدت 11 دقیقه، به مبلغ 160 میلیون یورو به فروش رسید. گفتنی است که این رقم فروش برای دارنده تابلو سود بزرگی به بار آورد چرا که او این تابلو را درسال 1997 به مبلغ 29.9 میلیون یورو خریده بود !! 6 برابر چنین رقمی آن هم پس از 18 سال رقم بسیار بالائی به شمار می آید و طبیعتأ سرمایهگذاری سودمندی است.
سومین تابلو، "سه اتود برای لوسین فروید" اثر "فرانسیس بیکن" است که درسال 2013 توسط همین "کریستیز" به مبلغ 105.9 میلیون یورو فروخته شد و تا امسال بالاترین رکورد را در اختیار داشت.
این سهگانه هرگز همراه با یکدیگر در جائی به فروش گذاشته نشده بود و چنین رخدادی در تاریخ هنر نادر است.
به هر رو چنین فروشهائی نشان می دهد که بازار فروش آثار هنری همچنان ثابت و پردرآمد است. چرا که تقاضا به ویژه از سوی چینی ها، به نسبت عرضه بالاست .
پیکاسو و نمایشگاهی برای سی وامین سال گشایش موزهاش
از پیکاسو و تابلوی پر بهایش سخن رفت.
در ماه اکتبر، از روز 20 تا 25 به مناسبت سی وامین سال گشایش موزه پیکاسو، همراه با آغاز کار نمایشگاه "پیکاسو! سالروز"، نه تنها چیدهمان تازه ای به مهمترین مجموعه آثار این هنرمند در جهان داده شد، بلکه آرشیو نادیده این مجموعه هم که حکایت از فرایند هنری وی می کند، از تاریکی به روشنائی راه یافت.
این نمایشگاه که در 5 طبقه گسترده شده، همه دوران آفرینندگی این هنرمند و تحول هنری وی را ترسیم میکند.
بازدید کننده از جمله فرایند آفرینش هنری وی را از نخستین اقامتش در پاریس در کوچه "گابریل" در سال 1900 و 20 محل دیگر زندگی و کار وی تا سال 1973 از نزدیک دنبال می کند.
تاریخچه موزه نیز فراموش نشده است؛ موزه ای که از سال 1987 تا کنون صدها نمایشگاه موقتی را همراهی کرده و هماکنون نیز در برون از دیوارهای موزه، با نمایشگاهای برگزار در "گران پاله" و در مرکز "پمپیدو"، همراه شده است.
نمایشگاه "گران پاله" که زیر عنوان "پیکاسو مانیا" یا "علاقه وافر به پیکاسو" تشکیل شده، هم به شکل موضوعی و هم تاریخی پیش می رود. در این نمایشگاه بی نظیر نقش سازنده ای که آثار پیکاسو بر نقاشان معاصر از سال 1960 به این سو ایفا کرده، دیده می شود.
از این رو مراحل گونه گون سبک وی ، از جمله از ورای "دوشیزگان آوینیون" و "گرنیکا"، به موازات کارهای هنرمندان معاصری چون "دیوید هاکنی"، "لیختن اشتاین"، "وارهل"، "بسکیا" و شماری دیگر نشان داده می شود.
این نمایشگاه تا روز 26 فوریه 2016 ادامه خواهد داشت.
دریافت رایگان خبرنامهبا خبر-پیامک های ما اخبار را بصورت زنده دریافت کنید
آبونه شوید