تا چه اندازه تاریخ روابط ایران و آمریکا بر دشمنی سیاستگذاران آمریکایی با ایران گواهی میدهد؟ از انقلاب تاکنون رهبران ایران لحظهای از یادآوری دشمنی آمریکا با ایران کوتاهی نکردهاند. با این حال، بسیاری از ایرانیان از خود میپرسند که آخر این چه دشمنی است که تاکنون به یک رویارویی جدی نینجامیده است؟
ااز آغاز سال نو ایرانی رهبر جمهوری اسلامی به مناسبتهای گوناگون چندین بار در گفتارهایش به آمریکا تاخته است. از نظر او و برخی دیگر از مسئولان بلند پایۀ رژیم، دشمنی آمریکا با ایران ریشه دار و آشتی ناپذیر است. گروههایی از مردم و بعضی از جریانهای سیاسیِ مخالف جمهوری اسلامی نیز چنین میاندیشند. تا چه اندازه تاریخ روابط ایران و آمریکا بر اعتبار یا بیاعتباری این اعتقاد گواهی میدهد؟
نخستین دیپلمات رسمی آمریکا به نام ساموئل گرین بنجامین در ژوئن 1883 به تهران آمد و با او کنسولگری آمریکا در ایران آغاز به کار کرد. نخستین نمایندۀ رسمی ایران نیز به نام حاج حسینقلیخان صدرالسلطنه، فرزند میرزا آقاخان نوری، دومین صدراعظم ناصرالدین شاه، در اکتبر 1888 به آمریکا رفت. از او در تاریخ ایران زیر عنوان «حاجی واشنگتن» یاد کردهاند. وزارت مختار ایران در آمریکا در دسامبر 1900 گشوده شد و نخستین وزیر مختار ایران در آن کشور اسحاق خان مُفَخَّمالدوله بود.
از زمان برقراری نخستین روابط سیاسی میان آمریکا و ایران تا سال 1944 که دو کشور مناسبات دوجانبۀ عالیتری در حد مبادلۀ سفیر برقرار کردند، مشکلاتی برای بعضی از فرستادگان سیاسی ایران در آمریکا پیش آمد که بیشتر جنبۀ شخصی داشت و به رفتار غریب و نامأنوس آن فرستادگان مربوط میشد. در ایران نیز در طی این سالها چندین میسیونر آمریکایی را متعصبان مسلمان کشتند.
با این حال، آمریکاییها خدمات سودمندی به ایرانیان کردند. نخستین دانشگاه علوم پزشکی نوین ایران را چند پزشک آمریکایی در سال 1878 در ارومیه تأسیس کردند. این دانشگاه قدیمیترین مرکز آموزش عالی به سبک جدید در ایران است. آمریکاییها در سال 1883 نیز مدرسه ای ابتدایی در تهران بنیان گذاشتند که در سال 1887 به کالج آمریکاییها تبدیل شد. این کالج سپس دبیرستان البرز نام گرفت.
در آوریل 1909، در جنبش مشروطهخواهی، هُوارد باس۫کِرویل، معلم آمریکایی مدرسۀ مموریال تبریز، در جریان نبرد برای شکستن محاصرۀ آن شهر کشته شد و «شهید جنبش مشروطۀ ایران» نام گرفت.
در سال 1911، مورگان شوستر و چهار مستشار آمریکایی با اصلاحات مالی گستردهای که در مالیۀ ایران انجام دادند، خشم روسیه و بریتانیا را که در آن زمان بر گمرک ایران حکم میراندند برانگیختند، چنان که دولت روسیه به ایران اولتیماتوم داد که شوستر را تا 48 ساعت دیگر از ایران اخراج کند. مجلس شورای ملی در دسامبر 1911 رأی به برکناری او داد و شوستر در اوایل 1912 ایران را ترک کرد. در کنفرانس صلح ورسای در ژوئن 1919، هیئت نمایندگی آمریکا به رغم مخالفت شدید بریتانیا از حضور نمایندگان ایران در کنفرانس پشتیبانی کرد. پس از انقلاب اکتبر 1917، دولت ایران به کارشناسان مالی آمریکایی روی آورد و در سال 1922 آرتور میلس۫پو را در مقام رئیس مالیه استخدام کرد که تا سال 1927 در این مقام باقی ماند.
در جنگ جهانی اول، آمریکاییان برای کمک به مردم آسیب دیدۀ ایران، سازمانی به نام «کمیتۀ اعانۀ ایران» تشکیل دادند. در سال 1921 شرکت آمریکایی «استاندارد اویل» قراردادی نفتی با دولت ایران بست، اما ایران زیر فشار شورویها و بریتانیاییها آن را لغو کرد. در سال 1924، متعصبان مسلمان، نایب کنسول سفارت آمریکا و یک آمریکایی دیگر را هنگام گرفتن عکس از «سقاخانه معجزهگر آشیخ هادی» در تهران کشتند.
در زمان رضاشاه، از 1936 تا 1939 روابط دیپلماتیک ایران با آمریکا قطع شد. علت آن، بازداشت وزیر مختار ایران به سبب رعایت نکردن قوانین رانندگی بود. هرچند او را پس از روشن شدن هویتش آزاد کردند.
در کنفرانس تهران در سال 1943، در گرماگرم جنگ جهانی دوم، آمریکاییها استقلال ایران را به رسمیت شناختند. پس از پایان جنگ، هنگامی که استالین از خروج ارتش سرخ از شمال کشور خودداری کرد، رئیس جمهوری آمریکا با تهدید نظامی، ارتش سرخ را مجبور به ترک ایران کرد.
در جنبش ملی شدن صنعت نفت ایران، آمریکاییها نخست از آن جنبش پشتیبانی کردند، اما سپس، هنگامی که احساسات ملیگرایانه در کشورهای خاور میانه زیر تأثیر آن جنبش برانگیخته شد، به مخالفت با آن برخاستند. علت اصلی همراهی آمریکا با بریتانیا در آن جنبش، نیرومند شدن روزافزون حزب توده و خطر افتادن ایران به دامان شوروی بود. چنین بود که آمریکاییها به لزوم سرنگونی دولت مصدق و بازگشت شاه معتقد شدند.
با کودتای 28 مرداد 1332، این ایده که آمریکا دشمن آشتیناپذیر ایران است، در ذهن بسیاری از ایرانیان جایگیر شد. ولی گویا مشکل اصلی آمریکا در روابطش با ایران، اساساً روسیه بوده است. فراموش نکنیم که انقلاب ۱۹۷۹ نیز در گرماگرم جنگ سرد میان شوروی و غرب روی داد. آمریکاییان، هنگامی که مطمئن شدند رهبری انقلاب را نیروهای مذهبی در دست دارند، دیگر از شاه پشتیبانی نکردند.
باری، از انقلاب تاکنون رهبران ایران لحظهای از یادآوری دشمنی آمریکا با ایران کوتاهی نکردهاند. با این حال، بسیاری از ایرانیان از خود میپرسند که آخر این چه دشمنی است که تاکنون به یک رویارویی جدی نینجامیده است؟ چرا آمریکاییها به رغم حادثه جوییهای جمهوری اسلامی مانند گروگانگیری و ماجراجوییهای دیگر، کاری را که با عراق و افغانستان و دیگر کشورها کردند با ایران نکردند؟
دریافت رایگان خبرنامهبا خبر-پیامک های ما اخبار را بصورت زنده دریافت کنید
آبونه شوید