دسترسی به محتوای اصلی
راهِ ابریشم

چرا بیشتر مناطق تهران زشت هستند؟

نتشر شده در:

چندی است که سخن پیرامون زشتی های شهر تهران، مبلمان ناکافی و نامناسب شهری و نیز ویران کردن وربودن سردرها و تندیس های این شهر به کرات شنیده می شود.از جمله در مطلبی پیرامون زشتی بیشتر مناطق تهران، یک طراح صنعتی در حوزه مبلمان شهری به نام مهران هاشمی می گوید : " از هر جای تهران که عکسی گرفته شود، 99 درصد عکس‌ها زشت خواهد بود، زیرا هیچ‌کدام از ساختمان‌های کنار هم، متناسب با دیگری طراحی نشده است ".

تبلیغ بازرگانی

برگزاری سخنرانی "ترانه یلدا"، آرشیتکت و شهر ساز، در پاریس، پیرامون گنجینه معماری ایران، این فرصت را به دست داد تا پرسش هائی را با وی پیرامون این مقوله مطرح سازم.

از جمله این که چرا این گنجینه، به جز نادر موارد چندان شامل ایران باستان نمی شود ؟

چرا شماری از آثار معماری گذشته این شهر در سالهای اخیر به دلیل بی تفاوتی، توجهی و بی مسئولیتی بسیار صدمه خورده اند ؟
گر چه شهر تهران باستانی نیست اما چگونه می توان این زشتی و بی منطقی مد های معماری را با آن گنجینه سراسری و توانائی تطبیق دادن بنا ها با ویژگیهای آب وهوائی توجیه کرد؟

چگونه شد که به هنگام پایه ریزی تهران، از تجربیاتی چون ساختن شهرهائی چون سن پترزبورگ در قرن هفدهم ، که از خاک برخاست، با آینده نگری پایه های آن ریخته نشد ؟

در آغاز از ترانه یلدا، که در طرح هادی تهران همکاری داشته، پرسیدم ویژگیهای معماری ایرانی چیست و حسن ها و معایبش در کجاست؟

ترانه یلدا در سخنان خود به همان مطلبی اشاره می کند که مهران هاشمی عنوان کرده بود : نبودن یک طرح جامع و سلیقه ای عمل کردن شهرداری.
مهران هاشمی گفته بود که " گاهی مهندسان مشاور یا دانشگاه آکسفورد، تلاش‌هایی در این زمینه داشته‌اند، اما پروتکل‌های آن‌ها هیچ‌گاه به نتیجه نرسیده است. از سویی سیستم مناقصه‌ای شهرداری و خریدن طرح‌ها به پایین‌ترین قیمت، از جمله دلایل زشت‌ شدن منظر شهری است که باعث می‌شود کم‌فروش‌ترین افراد، کم‌کیفیت‌ترین طرح ممکن‌ را به شهرداری بفروشند."

10:47

گفتگو با ترانه یلدا، آرشیتکت و شهر ساز

او در زمینه مبلمان شهری می گوید : طراحی صنعتی و معماری، نگاهی جدی به مبلمان شهری داشته و از شاگردان خود خواسته‌اند در این زمینه کار کنند. به همین علت، شمار پروژه‌ها در پیوند با عناصر مبلمان شهری کم نیست، اما به علت نداشتن طرح جامع توافقی برای تهران، آنها به سر انجام نرسیده اند . دیگر این که شهرداری با کیفیت ترین طرح را نمی خواهد بلکه به ارزانترین روی می آورد.
او می گوید : نزدیک به 40 سال پیش، شهرداری تهران از دانشگاه آکسفورد و طراحان آن خواست تا برای این شهر، طرح جامع شهری‌ تهیه کنند. این طرح به شهرداری تهران تحویل داده شد و خلاصه آن به کتاب تبدیل شد. گرچه ما 40‌ سال وقت داشتیم تا این طرح را عملی کنیم، اما به‌خاطر برخی منفعت‌طلبی‌ها تا کنون عملی نشده است.

به هر رو طرح پایه ای مشخصی از آغاز به وجود آمدن تهران هم پیش بینی نشده بوده است چرا که در تاریخ پدیدار شدن تهران می خوانیم که در سال 1164، یعنی دوران حکومت آغامحمدخان قاجار، تهران، این شهر به پایتختی برگزیده شد.
سپس در زمان رضا شاه پهلوی، در دهه 1920 و 1930 در این شهر، که نیاز به گسترش داشت، تغییراتی به وجود آمد. در این دوره برخی بناهای قدیمی با یک اسلوب معین ویران شدند و ساختمان‌های مدرن با سبک‌های ایرانی پیش از اسلام، از جمله بانک ملی، ساختمان امنیّه، ساختمان تلگراف و تلفن و دانشکدهٔ نظامی در آن ساخته شدند. بازار تهران نیز در راستای این روش به دو نیم تقسیم شد. بسیاری از ساختمان‌های تاریخی هم به منظور ایجاد راه‌های درون شهری در پایتخت در هم کوبیده شدند. شماری از باغ‌های ایرانی نیز به دنبال مدرن سازی و ایجاد شبکه جاده‌ای در شهر از بین رفتند.

به هنگام جنگ جهانی دوم، نیروهای ارتش بریتانیا و شوروی وارد تهران شدند و در سال 1943 سران کشورهای بزرگ در کنفرانس تهران شرکت کردند. در دهه-1960-70 (دورهٔ محمدرضا شاه پهلوی)، تهران به سرعت گسترش یافت و طرح‌های بسیاری در آن پیاده شد.. خیابان‌ها گسترش پیدا کردند و بر جمعیت آن افزوده شد. طرح‌های دورهٔ محمدرضا شاه پهلوی با انقلاب 1357 ایران تقریباً متوقّف شد. در طول جنگ ایران و عراق، تهران بارها مورد حملات موشکی و هوایی قرار گرفت و بسیاری از مردم تهران زخمی و کشته شدند.

پس از جنگ ایران و عراق، ویرانی ها ترمیم گردید و رشد عمرانی تهران از سرگرفته شد. از کارهای عمرانی از جمله ساختن متروی تهران، شماری تونل و افزودن برج های دیگری به ساختمان های متعدد بدون ضابطه این شهر ابود.

موزه جنگ برای آفیش های صلح

در دل ساختمانی که ارتش را نمایندگی می کند، یعنی موزه ارتش در "انولید"، نمایشگاهی به نام "گرافیک های بین المللی : مجموعه آفیش های سیاسی 1970-1999" برپاشده که می توان آن را دوران طلائی "افیش های سیاسی" نامید.

دوران طلائی از این رو که همواره آفیش های سیاسی به منظور همراهی کردن مبارزات آفریده می شدند و نمایشگاه موزه "انولید" ، با به نمایش گذاشتن آفیش های سالهای 1970 تا 1990، بخشی از فرهنگ گرافیسم جهان را نشان می دهد که هنر را با جهان شمولی در هم می امیخت.
گر چه همه ما شماری تصویر از رخداد های مهم اجتماعی جهان و مبارزات مردمی سال های 1960، در سر داریم که در میان آنها می توان از جنگ ویتنام ، مبارزات دانشجویان و کارگران در ماه مه 1968 در فرانسه نام برد .. اما با رسیدن به سالهای 1990 و فروپاشی دیوار برلن، سقوط دنیای کمونیسم، ورود همه سویه "نو لیبرالیسم" و جهانی شدن.. می بینیم که تصاویر چندانی از دوران بین این سالهای مقطعی را به یاد نمی اوریم.
در اینجاست که این نمایشگاه وارد کار می شود و سالهائی را به یادمان می آورد که بسیار انقلابی بوده اند. از جمله تحریم مسابقات جام جهانی فوتبال سال 1978 در آرژانتین به دلیل دیکتاتوری نظامی رهبری شده توسط ژنرال "ویدلا" ، انقلاب ایران، مبارزات ضد "آپارتاید" در آفریقای جنوبی ویا دادن جایزه صلح نوبل در سال 1977 به سازمان "عفو بین الملل. در همان

سال "آلن لو کرنک"، طراح آفیش، (که این روزها نامش به دلیل طرح آفیشی ضد سرکوب پلیسی ، در پی زد وخوردهائی که در میدان جمهوری با تظاهر کنند گان شبانه این میدان در گرفت و بسیار بحث بر انگیز شد)، آفیشی را برای دفاع از زندانیان سیاسی به شکل کلاه خودی از سیم خاردار کشید که در آن افراد کوچکی زندانی بودند.
این آفیش ها ، با در کنار یکدیگر قرار دادن کار گرافیست های آمریکائی و اروپائی ، به ویژه در پیوند با لهستان، کوبا، آلمان، فرانسه و هلند، رابطه آنها را با سفارش دهندگانشان را مشخص می کند. چرا که شماری از آنها از کار برای تبلیغات بازرگانی خودداری می کردند و سفارش دهندگانشان بیشتر سندیکاها، ان جی او ها، شهرداری ها ، احزاب سیاسی و نهادهای فرهنگی بودند.

این نگاه و یادآوری دوباره را مدیون موزه "تاریخ معاصر" و کتابخانه اسناد بین المللی معاصر هستیم، که دارای یک بخش تصویری مملو از آثار هنری، عکس و طرح های مطبوعات در قرن بیستم است و به آنها می توان 15000 آفیش را افزود. آنها با برگزیدن 170 آفیش، از این گنجنینه این نمایشگاه را ممکن ساختند.
این نمایشگاه تا روز 30 مه برپا خواهد بود.

این نمایشگاه در جائی عجیب برگزار می شود چرا که همه این تصاویر از واقعیتی داغ و امروزی صحبت می کنند و فریاد صلح ، عدالت اجتماعی و همدردی میان همه مردم جهان را بر می آورند !! نمایشگاهی که تا روز 30 مه در "انولید" برگزار خواهد بود.

همه به سوی اپرا

د

ر روزهای 7 و 8 مه 2016، برای دهمین بار، 25 ساختمان اپرا، در چار چوب برنامه "همه به سوی اپرا"، درهای خود را به رایگان به روی همگان باز می کنند.
طی این دو روز پایان هفته نه تنها در فرانسه بلکه در 25 کشور دیگر اروپا، بیش از صد سالن اپرا به این کار دست می زنند.
این رخداد که هدفش جذب همگان به سوی اپرا و موسیقی اپرائی است که شماری آن را مکان وموسیقی نخبگان می دانند و از رفتن به سوی آن پرهیز می کنند، از سال 2007 تاکنون 850000 بازدید کننده داشته است.
از حدود 100000 نفری که سال گذشته در آن شرکت کردند، یک چهارم این شمار هرگز به یک سالن اپرا پا نگذاشته بودند.
در 25 اپرای فرانسه، نه تنها مردم به بازدید صحنه، پشت صحنه، دکورها، لباس ها و تمام بخش های فنی می پردازند، بلکه در کنسرت هائی هم شرکت می کنند که در آنها می تواند بخوانند ویا سازی بنوازند.
حال این سالن های اپرا به رقابت با یکدیگر پرداخته اند و در این روزها نوآوری می کنند. به عنوان مثال اپرای شهر "کان" درشمال فرانسه" از کودکان می خواهد تا در کارگاههائی شرکت کنند که "بریدن، چسباندن، دوختن" نام دارند و در آن لباسهائی برای "اپرا بوف" (اپرای کمیک) خواهند ساخت. در کنار آن خوراک های این منطقه نیز به آنها داده می شود.
در شهر "روان"، در کنار هر موزیسین یک صندلی خالی قرار داده خواهد شد تا موزیسین های آماتور بتوانند بنشینند و در تمرین ها شرکت کنند.
اپرای "ماسی"، دُرِ پشت صحنه خود را می گشاید و مردم رادر کارگاههای "صدا"، "گریم" و "رقص" شرکت می دهد.
"پاتریسیا پتی بون"، خواننده سوپرانو هم در وزارت فرهنگ فرانسه ماستر کلاسی برای علاقمندان تشکیل خواهد داد.

شوربختی های "سوفی" و نقشی بی ربط برای گلشیفته فراهانی

"

شوربختی های سوفی" فیلمی به کارگردانی "کریستف هونوره" که بر گرفته است از کتابی برای کودکان که در سال 1858 توسط "کنتس سگور" نوشته شد، از چندی پیش با سر وصدای بسیار به روی پرده سینما ها آمد.
این فیلم و کتاب، ماجرای یک دختر بچه ای به نام "سوفی" را به تصویر می کشند که همراه با پسر عمه اش "پل" و چند کودک دیگر، شیطانی های بسیار می کنند. این دختر بچه باهوش، خرابکار و سرکش و به گونه ای تحمل ناپذیر، خیلی زود با ملایمات زندگی روبرو می شود و پس از از دست دادن مادرش، که نقش او را گلشیفته فراهانی ایفا می کند، زیر دست زن پدری می افتد که بسیار سختگیر، خشن و بی رحم است.
داستان فیلم به دو بخش تقسیم شده که یکی دوران خوشبختی "سوفی" را در خانه ای اشرافی وبا پدر و مادرش نشان می دهد و ما با کودکی روبرو هستیم که خیره سر و ویرانگر و خودسر است.
در بخش دوم، بازگشت او از آمریکا ، همراه با زن پدرش ترسناکش را می بینیم که می خواهد از هر راهی که شده این دختر بچه چموش را رام سازد و اورا با تنبیه های دردناک به زانو در آورد.
بنابراین شخصیت وی تماشاگر را از هر گونه همدردی بری می دارد چون فیلم بر روی خود خواهی ها و تحمل ناپذیری او و به

طور کلی روی شخصیت های منزجر کننده می ایستد. دیگر این که ضرب آهنگ فیلم آشفته است و جز در چند صحنه، این احساس به وجود می آید که هزپیشه ها دارند متن خود را دکلمه می کنند. طبیعتأ لهجه گلشیفته فراهانی هم به واقع گرائی فیلم کمکی نمی کند.
بنابراین فیلم "شوربختی های سوفی" چندان به ارزش داستانی نمی افزاید که سالهاست در دست شماری از کودکان جهان می گردد و در گذشته نیز موضوع چند فیلم به همین نام بوده است.

دریافت رایگان خبرنامهبا خبر-پیامک های ما اخبار را بصورت زنده دریافت کنید

اخبار جهان را با بارگیری اَپ ار.اف.ای دنبال کنید

بخش‌های دیگر را ببینید
  • 08:45
  • 08:53
  • 09:56
  • 15:40
  • 09:08
این صفحه یافته نشد

صفحۀ مورد توجۀ شما یافته نشد.