سمفونی پنجم بتهوون، سمفونی چهلم موتسارت، سمفونی پنجم چایکوفسکی... تعداد آثار کلاسیکی که بعدها مورد استفادۀ ترانهسازان قرار گرفته و یا به قطعات ریتمیک برای دیسکوتکهای پر سر و صدای قرن بیستم تبدیل شدهاند، بیش از آنست که تصور میشود.
موسیقی پاپ، موسیقی بدون مرز و قید و محدودیت است. هرچه که بتواند به گوش بازار خوش بیاید، برای این موزیک قابل استفاده یا قابل برداشت است: موسیقیهای محلی، موسیقیهای آیینی و البته موسیقی کلاسیک.
چند نت، یک خط ملودیک کوتاه، یک تم تکرارشونده در پس یک سمفونی بزرگ... هرچه که چند لحظه توجه آهنگساز یا خوانندۀ پاپ را به خود جلب کند، حتماً قابلیت آن را خواهد داشت که با کمی تغییر و تبدیل یا افزودن شاخ و برگ و یا با اندکی پیرایش و سادهسازی به یک ترانۀ احیاناً پرفروش یا قطعهای برای رقص تبدیل شود.
برداشت از موسیقی کلاسیک کار تازهای نیست. قطعۀ معروف به «اندوه» اثر شوپن (اتود شماره ٣ در می ماژور) از همان زمانی که نوشته شد (حوالی ١٨۳٠) تا امروز بدون وقفه منبع الهام ترانهسرایان بوده است. اگرچه شوپن این قطعه را به عنوان "مشق" (اتود) برای پیانوی تنها نوشت، اما از همان اواسط قرن نوزدهم اشعاری بر روی آن گذاشته و توسط خوانندگان زیادی اجرا شد.
عنوان «اندوه» (Tristesse) توسط ناشر آثار شوپن انتخاب شده بود و در روایتهای تأییدنشدۀ تاریخی آمده است که شوپن خود گفته بود «دیگر هیچگاه قطعهای به این زیبایی خلق نخواهم کرد».
یکی از ترانههایی که در دهههای اخیر بر اساس این قطعۀ شوپن ساخته شد و در فرانسه بسیار موفقیت یافت ترانهای است از سرژ گنزبور که با صدای خود او همراه با دخترش، به نام Lemon Incest اجرا شد (١٩۸٤).
مقایسۀ اصل اثر با ترانۀ سرژ گنزبور به روشنی نشان میدهد که قطعۀ شوپن در تمامیت خود به درد کار ترانهساز نمیخورد. تنها چند نت از آن، یا "حالتِ" ملودیکی که میتواند در هنگام اولین آشنایی با اثر، ذهن شنونده را بخود جلب کند، مورد استفادۀ سرژ گنزبور قرار گرفته است. اما آن بخش از موسیقی که به گوش کردن مکرر، دقت و حافظۀ شنیداری نیاز دارد و در نظر اول زیبایی و پیچیدگی خود را عیان نمیکند، معمولاً از فیلترهای موسیقی پاپ عبور نمیکند و کنار گذاشته میشود.
(ادامه دارد)
برنامه را در فایل صوتی گوش کنید
دریافت رایگان خبرنامهبا خبر-پیامک های ما اخبار را بصورت زنده دریافت کنید
آبونه شوید