آلن لوماکس آمریکایی، موسیقیدانی دانشمند، محققی پیگیر و صدابرداری نابغه بود. او کار خود را در کنار پدر با ضبط آوازهای زندانیان زنجیری ایالت میسیسیپی و گاوچرانهای تگزاس آغاز کرد و سپس به تنهایی و طی پنجاه سال، به گردآوری صداها و موسیقیهای مردم عادی در چهارگوشۀ دنیا پرداخت. امروزه سرودهای زنجیریان میسیسیپی نه تنها برای موسیقیدانها که برای پژوهشگران حوزۀ علوم انسانی مرجعی یگانه است.
آیا محرومیت اجتماعی در موسیقی منعکس میشود؟ آیا قشرهای اجتماعی که زیر فشار و تحت آزار و اذیت رشد میکنند، برای خود موسیقی خاصی دارند؟
گذشته از شعرهایی که حکایت از خون دل و مظلومیت دارند، آیا موسیقی هم به تنهایی از رنج آدمها متأثر میشود؟
در سال ١٩٣٣، یک استاد ادبیات دانشگاه تگزاس که در اوج بحران بزرگ اقتصادی به تنگدستی افتاده بود، همراه با پسر هجده سالهاش و یک دستگاه فنوگراف (یا گرامافون) ١٥٠ کیلویی که در صندوق عقب اتوموبیل کار گذاشته شده بود، سفر و گشت و گذار در ایالت تگزاس، و ضبط آوازهای گاوچرانها و کشاورزها را در شرایطی دشوار آغاز کرد.
پدر که جان لوماکس نام داشت، از همان آغاز بر اهمیت کار خود و ارزش صداهای گردآوریشده آگاه بود.
آلن لوماکس و زندانیان میسیسیپی
کنجکاوی پدر کمکم به پسر، آلن لوماکس منتقل شد.
جان لوماکس به پسر خود گفته بود که در تگزاس، دو حوزۀ فرهنگی وجود دارد که هیچکس به آن توجهی نشان نمیدهد: فرهنگ سیاهان و فرهنگ مکزیکیها. او میگفت: «این فرهنگی است که نه در کتابخانههای غبارگرفته، که در بطن آدمهای زنده نهان شده». در عین حال او میدانست که «خود آین آدمها سواد ندارند» و برای حفظ فرهنگشان تلاش نمیکنند.
آلن لوماکس هم به نوبۀ خود خیلی زود دریافت که بخش اعظم زندانیان آمریکایی، سیاهپوست و نوادگان بردهها هستند. در سال ١٩٣٦ روزنامۀ نیویورک تایمز نوشته بود: «تقریباً تمام سبکهای آواز و ترانۀ کشور ما را باید در زندانهایمان پیدا کنید».
آلن لوماکس به دنبال همین ردّ ناشناخته رفت. او سالها بعد حکایت کرد که بسیاری از زندانیان سیاهپوست در ایالات جنوبی آمریکا، بخصوص کسانی که ده یا بیست سال را در زندان گذرانده بودند، به عمر خود حتی رادیو ندیده بودند. آنها مطلقاً از موسیقی زمانۀ خود، آنچه که در دنیای آزاد شنیده میشد بیخبر بودند. به همین دلیل آلن لوماکس مطمئن بود که صدای آواز این زندانیان، تکرار مستقیم آوازهای بردگان سیاه سدۀ گذشته است.
جان لوماکس در سال ١٩٤٨ از دنیا رفت و آرشیو خود را برای پسرش آلن به ارث گذاشت. آلن لوماکس هم تا سال ١٩٨٥ بیوقفه صدابرداریها را ادامه داد. او سپس تا پایان عمر (٢٠٠٢) به فعالیت دانشگاهی و سر و سامان دادن به آرشیوهایش مشغول بود.
صداهایی که لوماکس پدر و پسر طی بیش از نیم قرن ضبط کردند، امروزه مجموعۀ عظیمی را تشکیل میدهد که بخشی از آن در اختیار کتابخانۀ کنگرۀ آمریکاست و بخشهای دیگری از آن توسط چند مؤسسۀ مختلف خصوصی و دولتی اداره میشود. گزیدههایی از این میراث استثنایی نیز در دسترس عموم قرار دارد.
اما در این میان، آوازهایی که آلن لوماکس در دهۀ چهل میلادی در زندان «پارچمن» (Parchman) ضبط کرد، برای موسیقیدانان و نوازندگان آمریکایی منبع الهام بینظیریشد. این ضبطهای استثنایی، پرسشهای بیجواب در بارۀ ذات موسیقی را از زاویهای دیگر مطرح میکند: محتوای موسیقی چیست؟ عواطف یا اندیشۀ انسان؟ رنج، لذت، خوشی یا تلخکامی آدمها چگونه در قالب موسیقی ریخته میشود؟
دریافت رایگان خبرنامهبا خبر-پیامک های ما اخبار را بصورت زنده دریافت کنید
آبونه شوید