"فاشیسم" و "اسلام سیاسی" به روایت "حامد عبدالصمد"
هفته نامه فرانسوی "لوبس" مصاحبهای با "حامد عبدالصمد" فرزند یکی از امامان معروف اهل تسنن در مصر و عضو سابق اخوانالمسلمین انجام داده است؛ او که هم اکنون یک آلمانی مصری تبار است، از چهرههای منتقد اسلام سیاسی است و در سال ۲۰١۴ کتابی به زبان آلمانی تحت عنوان "فاشیسم اسلامی" نوشته که در ده کشور دیگر منتشر شده است. انتشار این کتاب در فرانسه با مشکلاتی روبرو شده است. ناشر فرانسوی به دلایل امنیتی از نشر این کتاب خودداری کرده است. امتناع ناشر فرانسوی با اعتراضات گستردهای در آلمان همراه بوده است. هفته نامه معروف فرانسوی "لوبس" گفتگویی انجام داده با "حامد عبدالصمد" که فرازهایی از آن در زیر میآید.
نتشر شده در: : روزآمد شده در
گوش کنید - ۰۴:۵۲
لوبس، در این مصاحبه از "حامد عبدالصمد" می پرسد که شما در کتاب خود ارتباط بین فاشیسم و اسلام سیاسی را بررسی کرده اید، چگونه این ارتباط را توجیه می کنید؟
حامد عبدالصمد می گوید: اسلام گرایی رویکرد دیگری به غیر از تحقق طرح سیاسی اسلام ندارد. در اسلام گرایی، سیاست از بطن اسلام زاده شده است. در این باره باید اذعان داشت که "محمد" تنها پیامبر نبوده، بلکه یک سلطان، یک فرمانده نظامی، یک وزیر مالیه، یک قانونگذار و ضامن نظم عمومی جامعه اسلامی نیز بوده است. او همچنین موفق شده تا خشونت موجود در جامعه را کانالزه کرده ودر اسلام متمرکز کند. او تأکید می کند که تا زمانی که مرز روشنی بین مذهب و حکومت به وجود نیاید، نمی توان بین اسلام و اسلام گرایی تفاوت قائل شد.
حامد عبدالصمد، ادامه می دهد که در این دو ایدئولوژی، یعنی "اسلامی گرایی" و "فاشیسم"، همان تقیسمبندیهای پایه در جهان بین "خوب" و "شر" وجود دارد. همانگونه که نازیسم درباره یهودیان حکم می کند و فاشیسم به کمونیستها نگاه می کند، اسلام بین مؤمن و غیرمؤمن دیوار میکشد و غیرمؤمن را کافر دانسته او را مستحق نابودی میداند.
حامد عبدالصمد می گوید، در هردوی این ایدئولوژی ها، تئوری توطئه شدیداً حضور دارد. او می گوید که هردو ایدئولوژی شیفته خشونت هستند. جنگ برای فاشیسم و جهاد برای اسلام، در این چهارچوب قرار می گیرد. او می گوید که بر اساس این مؤلفه، در اسلام، برای ارزشهای زندگی و حفظ بقا جنگ نمی کنیم، جنگ مبدل به هدف می شود و در واقع برای این زندگی می کنیم که بجنگیم. در همین حال، بزرگداشت شهید و اصولاً نَفس مرگ و شهادت یک افتخار محسوب میشود.
"لوبس" از حامد عبدالصمد می پرسد که آیا شما خیلی تند نرفته اید؟ چگونه می توانید "محمد" را با "آدولف هیتلر" مقایسه کنید؟
حامد عبدالصمد می گوید که اصل رهبری امت (مردم)، و رهبری که هدایت کننده باورهاست، نقش اساسی را در این دو ایدئولوژی بازی میکند. در هر دو ایدئولوژی، یک رهبری فرهمند و بسیار با قدرت جامعه را رهبری و هدایت می کند و مخالفت با چنین رهبری مجازات مرگ را به دنبال دارد. همچنین، نفرت از یهودی و یهودیستیزی نزد این دو رهبر مشابه است.
در این رابطه، حامد عبدالصمد، به یک حدیث اسلامی اشاره می کند که در منشور "حماس" قرار دارد. این حدیث میگوید که رستگاری مسلمانان با نبرد نهایی علیه یهودیان ایجاد میشود، همانگونه که در منشور حزب نازی آلمان رستگاری ملت آلمان موکول به آنست که آخرین یهودی نابود شود...
بیشترین گزارش ها و مقالات هفته نامههای بزرگ فرانسه به رقابتهای انتخاباتی ریاست جمهوری فرانسه و موضوع بحران مشروعیت نامزد حزب جمهوری خواهان و مشکلاتی که "فرانسوا فیون" نامزد این حزب با آن مواجه شده، اختصاص یافته است.
در حالی که در روزهای اخیر ریزش در صفوف جناح راست فرانسه بیش از پیش افزایش یافته است، فرانسوا فیون از طرفداران خود خواسته تا در حمایت از وی، عصر یکشنبه در میدان "تروکادرو" پاریس تجمع کنند.
هفته نامه لوبس، مقاله تحلیلی جالبی را به موضوع سلامت روانی و یا روان پریشی "دونالد ترامپ" رئیس جمهوری جدید آمریکا اختصاص داده است. لوبس به اظهار نظر بزرگ ترین پزشکان روانکاو آمریکایی در مورد وضعیت روانی دونالد ترامپ استناد می کند که همه آنان اعلام نظر کرده اند که دونالد ترامپ، چهل و پنجمین رئیس جمهوری آمریکا، یک دیوانه است که میتواند برای خودش و تمامی جهان خطرناک باشد. لوبس، در این باره به نظر دکتر "جان گارتنر" روانکاو معروف آمریکایی و استاد دانشگاه معروف آمریکایی "جان هاپکینز" استناد می کند.
"جان گارتنر" اخیراً اعلام کرده است که بدون هیچ تردیدی، دونالد ترامپ ، رئیس جمهوری آمریکا یک بیمار روانی است. او گفته دونالد ترامپ توانایی کار به عنوان رئیس جمهوری را ندارد. او دچار اغتشاش شدید شخصیتی بوده و بالقوه هم برای خودش و هم برای دیگران و هم برای جهان خطرناک است...
هفته نامه فرانسوی اکسپرس مقاله ای به قلم " کریستیان ماکاریان" در مورد اوضاع سوریه، جنگ داخلی و "مذاکرات صلح آستانه" دارد. کریستیان ماکاریان در این مقاله خاورمیانه را به طور عام و سوریه را به طور خاص نقطهای بسیار استراتژیک توصیف می کند که وارثان سه امپراتوری بزرگ گذشته (امپراتوری تزاری، عثمانی و پارس) یعنی روسیه، ترکیه و ایران کنونی، منافع خاص خود را دنبال میکنند. او می گوید که این سه قدرت، ظاهراً در کنار هم قرار گرفتهاند و اهداف مشترکی را دنبال می کنند، ولی در واقع منافع و اهداف به شدت متضادی در سوریه و در خاورمیانه دارند...
دریافت رایگان خبرنامهبا خبر-پیامک های ما اخبار را بصورت زنده دریافت کنید
آبونه شوید