دسترسی به محتوای اصلی
سیمای فرانسه

جایگاه فرانسه در صحنۀ بین‌المللی در دورۀ فرانسوا هولاند

نتشر شده در:

از سال ١٩٩٣ در دورۀ ریاست جمهوری فرانسوا میتران هر سال رؤسای جمهوری فرانسه در ملاقات با سفرای این کشور بیلان یک سالۀ سیاست خارجی و خطوط اساسی آن در سال پیش رو را ترسیم کرده اند. در چارچوب همین سنت فرانسوا هولاند، رییس جمهوری فرانسه، در تابستان امسال نیز در ملاقات با سفرای کشورش با اشاره به بحران ها و مسائل اساسی بین المللی کوشید جایگاه و نقش کشورش را در حل آنها تشریح کند.

فرانسوا هولاند در جمع سفرای فرانسه در بیست و هفتم ماه اوت
فرانسوا هولاند در جمع سفرای فرانسه در بیست و هفتم ماه اوت AFP
تبلیغ بازرگانی

 

به گمان او در رأس همۀ مشکلات و مسائل بین المللی خطر تروریسم قرار دارد که، به گفتۀ او، تهدیدی علیه کل جهان به شمار می رود.

 

فرانسوا هولاند :
 
فرانسه به لحاظ جایگاه، سیاست خارجی، سیاست دفاعی، فرهنگ و ارزش هایش مسئولیت ویژه ای در حل مسائل بزرگ جهانی دارد. این مسئولیت بیش از هر زمان امروز و در دوره ای که جهان با خطرات بزرگ روبرو است حقیقت خود را بازمی یابد. بزرگترین خطر، خطر تروریسم است که علاوه بر فرانسه کشورهای اروپایی همسایه و بسیاری دیگر از کشورهای جهان را در تمام قاره ها آماج خود قرار داده است. فرانسه در این نبرد هم در داخل و هم در خارج، هم در قلمرو ملی و هم در صحنه های نبردهای خارجی درگیر است.  
 
در سخنرانی خود رییس جمهوری فرانسه استمرار بحران و جنگ داخلی سوریه، وضعیت شکنندۀ اتحادیۀ اروپا پس از خروج انگلستان از آن، بحران پناهجویان و صعود راست افراطی و بالاخره تنش در مناسبات سیاسی با ترکیه و روسیه را از جمله مهمترین چالش های سیاست خارجی کشورش در دورۀ حاضر دانست.

بررسی همین چالش ها در آستانۀ پایان دورۀ ریاست جمهوری فرانسوا هولاند در واقع بیلان سیاست خارجی او را نیز به دست می دهد.

به گفتۀ کارشناسان سیاست خارجی هرگز نقطۀ قوت فرانسوا هولاند در دورۀ پنج سالۀ ریاست او بر دولت فرانسه نبوده است، هر چند در قیاس با سایر رؤسای جمهوری فرانسه طی جمهوری پنجم، فرانسوا هولاند بیش از همه در صحنۀ بین المللی دخالت کرده و عملیات نظامی و اطلاعاتی نسبتاً گسترده ای را از آفریقا تا خاورمیانه علیه تروریسم اسلامی هدایت نموده است.

 
در این پهنه فرانسوا هولاند بیش از همۀ رؤسای جمهوری پیشین فرانسه به پشتیبانی از آمریکا و اسرائیل روی آورده و در قیاس با کلیه رؤسای جمهوری پیشین فرانسه مناسبات نسبتاً نزدیکی با نخست وزیر اسرائیل، بنیامین نتانیاهو، برقرار نموده است.

غالباً مهمترین گفتار فرانسوا هولاند در زمینۀ سیاست خارجی را، سخنرانی معروف او در مقابل کنگرۀ این کشور در نوامبر سال ٢٠١٥ یعنی اندکی پس از کشتار شمار بالایی از شهروندان فرانسوی به دست اسلامگرایان اعلام کرده اند. در این سخنرانی فرانسوا هولاند صریحاً گفت که از سیزدهم نوامبر ٢۰۱۵ کشورش وارد جنگ شده است. برخی کارشناسان از این سخنرانی به عنوان "وهلۀ اشمیتی" سیاست خارجی فرانسه یاد کرده اند که طی آن فرانسوا هولاند باید دشمنی را که فرانسه علیه آن وارد جنگ شده نشان می داد.

نکته اینجاست – و در این شاید بتوان ویژگی سیاست خارجی فرانسه را در دورۀ فرانسوا هولاند مشاهده کرد - که این مهم را پس از سخنرانی او در مقابل کنگره نه دستگاه دیپلماسی فرانسه که وزارت دفاع این کشور با انتشار جزوه ای تحت عنوان "دشمن کیست؟" برعهده گرفت.

پس از شارل دوگل، فرانسوا هولاند دومین رییس جمهوری فرانسه، در جمهوری پنجم است که فرمان عملیات نظامی برای از میان بردن رهبران گروه های تروریستی را صادر کرده و سرویس های امنیتی این کشور را در کنار نیروهای نظامی از جایگاهی خاص در سیاست خارجی بهره مند ساخته است. برای نمونه، در حالی که دیپلماسی فرانسه امروز از دولت مرکزی و قانونی لیبی در مقابل رقیب جدی آن، یعنی ژنرال حفتر پشتیبانی می کند، سرویس های امنیتی فرانسه – بی شک با حمایت رییس جمهوری – عملاً موضع عکس این سیاست را اتخاذ کرده اند.

افزون بر این، سیاست خارجی فرانسه در دورۀ فرانسوا هولاند ناگزیر از رقابت و در عین حال پیروی از سیاست خارجی آمریکا به ویژه در حل بحران سوریه بوده و همین در حاشیه ای شدن وزن و نقش فرانسه در حل این بحران بی تاثیر نبوده است، هر چند، به گفتۀ کارشناسان، دو عامل دیگر در این تحول نقش داشته اند : از یک طرف، بسته شدن سفارتخانۀ فرانسه در دمشق با آغاز ناآرامی ها و منازعات داخلی سوریه و از طرف دیگر عدم توازن میان سیاست خارجی و ابزارهای نظامی فرانسه در دورۀ مبارزه با تروریسم. این دو عامل منشاء مهمترین نقطه ضعف سیاست خارجی فرانسه در دورۀ جاری و پیروی فزایندۀ آن از سیاست های دولت آمریکا بوده است.

همین عدم توازن بعضاً منشاء تنش در مناسبات پاریس با آنکارا و مسکو چه در مورد بحران سوریه و چه در خصوص بحران اوکرائین نیز بشمار رفته است. چرخش در سیاست منطقه ای آنکارا و همسویی فزایندۀ ترکیه با روسیه در مواجهه با بحران سوریه بعضاً گویای همین نقطه ضعف است.

دیگر نقطه ضعف سیاست خارجی فرانسه در تلاش امروز آن برای حفظ انسجام و موجودیت این اتحادیه پس از خروج انگلستان از آن مشاهده می شود. شواهد نشان می دهند که رییس جمهوری فرانسه از ابزارها و قدرت لازم برای انجام اصلاحات ساختاری در درون اتحادیۀ اروپا برخوردار نیست، به این دلیل که فرانسه بدون آلمان، یعنی بدون مهمترین قدرت اقتصادی اتحادیۀ اروپا، به تنهایی قادر به انجام چنین اصلاحاتی نیست.

در این حال، تلاش فرانسوا هولاند همزمان است با دو عامل بازدارندۀ دیگر : این تلاش همزمان است با پایان دورۀ ریاست جمهوری او به ویژه در دوره ای که عدم محبوبیت وی در داخل کشور به اوج رسیده است. مانع دیگر   برگزاری قریب الوقوع انتخابات پارلمانی آلمان در دوره ای است که وضعیت سیاسی آنگلا مرکل در نتیجۀ بحران پناهجویان در آلمان بیش از هر زمان شکننده تر شده و هر گونه ابتکار عمل را از وی سلب نموده است.

در واقع، خروج بریتانیا از اتحادیۀ اروپا تا حدود زیادی تصور ولادیمیر پوتین را در خصوص این اتحادیه تقویت کرده است: از نگاه مسکو، اتحادیۀ اروپا پس از خروج انگلستان از آن بیش از هر وقت در معرض تلاشی قرار گرفته است. انتخاب احتمالی دونالد ترامپ، ستایشگر پوتین، به عنوان رییس جمهوری جدید آمریکا بعید نیست که تصور مسکو را در قبال وضعیت فعلی اروپا تقویت کند.

برغم این تحولات، اما، سیاست خارجی فرانسه در دورۀ پنج سالۀ ریاست جمهوری فرانسوا هولاند بیشتر ادامۀ سیاست خارجی این کشور در دورۀ ریاست جمهوری نیکلا سارکوزی شناخته شده هر چند این دو به سنت های فکری و سیاسی متفاوتی تعلق دارند.

 

دریافت رایگان خبرنامهبا خبر-پیامک های ما اخبار را بصورت زنده دریافت کنید

اخبار جهان را با بارگیری اَپ ار.اف.ای دنبال کنید

بخش‌های دیگر را ببینید
این صفحه یافته نشد

صفحۀ مورد توجۀ شما یافته نشد.