دسترسی به محتوای اصلی
راهِ ابریشم

"فیاک" یا بازاربین المللی هنر مدرن درسلامت کامل برغم بحران مالی واجتماعی

نتشر شده در:

برای 37 امین بار "فیاک" یا بازاربین المللی هنرمدرن درهای خود را از روز 21 اکتبر درسه محل "گران پاله"، باغ "تویلری" ودربخشی ازموزۀ لوور گشود وتا روز24 اکتبر، آثارهنری 195 گالری داری را که از 24 کشورمی آیند به نمایش می گذارند.

مجسمه ای از کارهای هنرمند سوییسی Ugo Rondinone
مجسمه ای از کارهای هنرمند سوییسی Ugo Rondinone
تبلیغ بازرگانی

 برای 37 امین بار "فیاک" یا بازار بین المللی هنر مدرن درهای خود را از روز 21 اکتبر درسه محل "گران پاله"، باغ "تویلری" و در بخشی از موزۀ لوور گشود وتا روز 24 اکتبر، آثارهنری 195 گالری داری را که از 24 کشورمی آیند به نمایش می گذارند.

بازاری که امسال به گفته کارشناسان، آثارپرکیفیتی را، آنهم درشمار بالا به خریداران ارائه می دارد. علت این است که ازمیان 640 گالری که خواستار شرکت در این بازاربودند تنها 195 برگزیده شده اند. در میان آنها گرچه شمار آثار بسیار مدرن به نسبت سال گذشته کمتر دیده می شود اما ازنظر مجموعه داران و مسئولان موزه ها، بازهم می توان آثاری ناب یافت.
یکی از گرانترین و یا شاید گرانترین قطعه ارائه شده، "اسلاگ" نام دارد که چیده مان حجیمی است اثر "انیش کاپور" هنرمند هندی تبار انگلیسی، به ارتفاع 4 متر، عرض 6 متر و عمق 4 متر به بهای 1.6 میلیون پوند. کسانی هم که این مقدار پول را ندارند و یا شاید بسیار کمتر از این داشته باشند بهتر است به بخش دیگر این بازار در بخشی از موزۀ لوور مراجعه کنند که در آنجا، گر چه اشیائی به قیمت 500.000 یورو دیده می شود ، اما با 7000 یورو هم می توانند برخی آثاررا ازآن خود سازند. آنچه مسلم است بحران اقتصادی برخرید وفروش آثارهنری با ارزش تأثیری نگذاشته و بیش ازهر زمان دیگر این آثار خریدار دارند. تنها حسن بحران اقتصادی دور کردن آثاربی ارزشی است که صرفأ به دلایل کاذب با قیمت های بسیار بالای بی منطق به فروش می رسیدند.
کشفیات درهنرمدرن زیرنام "اسلیک"
"فیاک"، همچون فستیوال تآتر شهر آوینیون از دو بخش درونی و بیرونی تشکیل شده که بخش بیرونی آن، دردو چادر و به منظورنشان دادن استعداد های نو درهنر مدرن ، در فضای بین "کاخ توکیو"و ساختمان مجاور آن "موزه هنرهای مدرن"، در همین روزهای 21 تا 24 اکتبر جریان دارد. این بخش از پنج سال پیش بر پاشده و امسال 43 گالری فرانسوی و بین المللی آثار خود را در آن به نمایش می گذارند. این بخش که امسال "اسلیک-شرق" نام گرفته آثار هنرمندانی از ایران، افغانستان، هند، پاکستان، لبنان و فیلیپین را برای اولین بار به نمایش می گذارد.

از ایران نام گالری اعتماد در میان گالری های شرکت کننده دیده می شود و آثار هنرمندان ایرانی همچنین توسط گالری های دیگر از جمله "نیکی دیانا مارکهارت" ارائه می گردند که بیشتری آثار هنرمندان ایرانی و افغان را معرفی می کند. در میان این هنرمندان نام صادق تیر افکن، نسترن صفائی، گلناز فتحی، شهریار احمدی، مهرداد محبعلی، افشین طالبی و شهره مهران دیده می شود.

 

هنرمندان ایرانی درحراج "ساوثبی"

هنرمندان ایرانی طی سالهای اخیر جای بسیار خوبی در حراج های هنری، به ویژه در برخی از امیر نشینان خلیج فارس برای خود باز کرده اند. کم کم از این حراجی ها به بازار اروپا هم وارد شدند و در این بازارها هم نظر بسیاری را به خود جلب نمودند. آخرین آنها حراج "ساوثبی" لندن بود، که در روز 20 اکتبر، در آن دو اثر نقاشي از مجموعه آثار «تنه درختان» سهراب سپهري، نقاش و شاعر ايراني ، به مبلغ 530 هزار پوند به فروش رفت.
  آثاری از دیگر هنرمندان ایرانی نیز با قیمت های خوب به فروش رسید که درمیان آنها ازجمله "هيچ» اثرپرويزتناولي به قيمت 133 هزاردلار، اثري از محمد احصايي به قيمت 121 هزار پوند و آثاري از رضا درخشاني 40 هزار پوند، منير فرمانفرماييان 35 هزار پوند، فرهاد مشيري 91 هزار پوند، فريده لاشايي 32 هزار پوند دیده می شوند.
تابلوئی هم از مجموعه "برف سفید"، اثر «عباس كيارستمي» نيز به مبلغ 25 هزار پوند به فروش رسید.

 

"زندگی مدرن" و لطافت های از دست رفته

sf

ریمون دوپاردون، عکاس ومستند ساز فرانسوی که هم اکنون نمایشگاهی ازعکس هایش درکتابخانه بزرگ فرانسه برگزار است، از آن نادر فیلمسازانی است که به شکار لحظات می نشینند و یک موضوع را سالها دنبال می کنند. نتیجه آن فیلم هائی می شوند که به درون تحول اجتماع و یا حتا موضوع رخنه می کنند و بدین شکل است که اثر می گذارند. این کندی اجتناب ناپذیر، با مهارت بسیار با تأکید بر برخی از صحنه ها و کلمات جوی پر طنز به وجود می آورد که خسته کنندگی این کندی را می گیرد. در عین حال چون این طنز زائیده شرایط زندگی است و به فیلم تزریق نشده ، نشان می دهد که حتا آنجائی که تصور می کنیم هیچ طنزی وجود ندارد و هیچ خنده ای ممکن نیست، این پدیده به خودی خود وجود دارد و تنها باید وقت داشت و توجه بیشتری به محیط اطراف کرد.
"ریمون دوپاردون"، که کار خود را از زمان جنگ الجزایر برای یک آژانس عکاسی آغاز کرد و بعد ها آژانی خود "گاما" را برپانهاد، از سال 1963 مستند سازی را آغاز کرد. این دید دقیق او که بدون طرف گیری، واقعیت را برملا می کند، باعث شد فیلمی که درسال 1974 به درخواست "والری ژیسکار دستن"، کاندیدای ریاست جمهوری در آن زمان ساخته شود، تا سال 2002 نشان داده نشود. "ریمون دوپاردون"، این فیلم را 50.81% ، که منظور تعداد آراء "ژیسکار دستن" در انتخابات است، نام گذاشته بود. این فیلم سپس نام " بخشی از مبارزات انتخاباتی" نام گرفت.
"ریمون دوپاردون"، به همه گونه مستند پرداخته که برخی از آنها چون "چاد" (1989) شاهکار انسان گرائی است. در فیلم دیگرش به نام " دادگاه شماره 10 ، بخشی از یک محاکمه " (2004)، در ماندگی انسانهائی را که خطا می کنند و موضع رئیس دادگاه و مدافعان را با روشی به تصویر می کشد که هیچ کمدی- تراژدی خوش ساخت وبا هنرپیشه های ماهر به پایش نمی رسد.
در "اورژانس"، بسیار کوبنده تر از سریال خوب "اورژانس"، دقایق دشوار زندگی بیماران و تصادفی ها و نیز محیط بیمارستانی را نشان می دهد.

در "زندگی مدرن" که هم اکنون بر پرده سینماهاست، "ریمون دوپاردون"حاصل کار بدون وقفه خود به مدت ده سال و سرزدن به خانه روستائیان و دامداران را به شکلی بسیار طبیعی و بدون ساز ویرگ نشان می دهد. او با این فیلم نگاهی به گذشته ها، آنچه که به دلایل تحول زندگی از دست رفته و آنچه که انتظارمان را می کشد، می اندازد. فیلمی که نباید در تلویزیون تماشا کرد، بلکه باید در تاریکی سالن سینما در آن غرق شد. گفتنی است که این فیلم در بخش نوعی نگاه فستیوال کن امسال شرکت داشت.
از "ریمون دوپاردون" پرسیدم آیا از "راش" های بسیار برای تهیه فیلمش استفاده می کند تا به این نتیجه برسد یعنی به این طنز خاص ویا کمدی در تراژدی ؟
ریمون دوپاردون : " نه ، من کمتر از همکار ان آمریکائی ام، که در سینمای "بی واسطه" کار می کنند، مثل "وایزمن" و "لی کاک"، که زیاد فیلم برمی دارند، فیلم بر می دارم. و با پیر شدن کمتر هم فیلم برمی دارم اما بیشتر نشان می دهم. شما از خنده صحبت کردید. خنده به این دلیل به وجود می آیدکه من به گونه ی خاصی عمل می کنم، یعنی فضای بیشتری پیرامون شخصیت ها باز می کنم. مونتاژ و کاستن صحنه های اضافی باعث می شود که ویژگی های فردی مخاطب دیده شود که البته منظور من مسخره،کردن، کاریکاتور ویل کلیشه ایی از شخصیت دادن نیست و از این بابت بسیار مراقب هستم. میشود گفت که به گونه ای خود را مورد طنز قرارمی دهم. شاید به این دلیل هم که هر کدام از ما چیزی از باستر کیتون ویا کمدی در خود داریم. من تلاش می کنم تا آنجا که ممکن است به آنچه که می بینم وفادار بمانم و مونتاژ به موضوع خیانت نکند. اما این را هم بگویم تا جائی که ممکن است شرافتمندانه رفتار می کنم . البته این ادعا هم معنا ندارد چون من به هر حال یک مولف هستم و از این رو تا حدی به واقعیت خیانت می کنم. اما تلاشم این است که به زعم خودم این کار را انجام دهم. از این رو خیلی کم فیلم می سازم. شاید این میراثی است که از خانواده ام به من رسیده که روستائی بودند. درعین حال شهر هم برای من محیطی است هم بی رحم هم مملو از طنز. این خاصیت "سینمای بی واسطه" است. سینمائی که محدود است اما قدرتی باور نکردنی دارد. در حالی که ما خیلی زیاد عادت داریم که همه دیالوگ ها پاک و پاکیزه نوشته شوند . اما نوشتار واقعیت نیست.

فکر ساختن یک فیلم از کجا می آید ؟
"ریمون دوپاردون" : من مردم را نگاه می کنم و فیلم هائی پر ازحس شهروندی می سازم. من به مردم گوش می کنم. یعنی تکان نمی خورم و با دوربین گوش می کنم. اگر مرحله آغازین را هم بخواهید، باید بوگویم که من هم مانند هر شهروند دیگر بارها در زندگی در یک اداره یا در پستخانه و یا در کلانتری به انتظار نشسته ام و طبیعتأ در آنجا به همه چیزهائی که گفته می شود گوش می کنم. در مورد شهر هم باید بگویم، گرچه من 40-50 سال است که در شهر زندگی می کنم، اماچون ریشه ام به روستا باز میگردد، شاید دارم حسابم را با شهری ها تسویه می کنم.

از فیلم های دیگر چه خبر؟

"بیوتیفول" یا زیبا، بر خلاف نامش جهنم شهری را نشان می دهد

بیوتیفول یا زیبا، البته با غلط املائی، ساخته "الخاندرو گونزالس اینیاریتو"، کارگردان مکزیکی، زندگی مردی را به تصویر می کشد که پدری خوب، شوهری پر از مشکل و در گیر بایک بیماری درمان ناپذیراست.
"الخاندرو گونزالس اینیاریتو"، پس از فیلم های بسیار خوبی چون "21 گرم" و به ویژه "بابل" که مارا با کارگردانی آشنا کردکه به شخصیت هایش حساسیت خاصی می بخشد و پرسش های اجتماعی مهمی چون مسئله مهاجران را مطرح می کند، باز هم در"زیبا"، وعلیرغم حضور بسیار پررنگ "خاویر باردم" در نقش شخصیت اصلی، مسئله مهاجران و فساد در میان نیروهای پلیس را فراموش نمی کند. اما اگر بخواهیم از نظر تکنیک سینمائی به آن توجه کنیم، مسئله شکل دیگری پیدا می کند، چرا که کارگردان برخی سکانس ها را دوبار نشان میدهد، کیفیت تصاویر به دلیل استفاده از دوربین دستی چندان بالا نیست و برخی صحنه هابه نظر اضافی می آیند. از این رو نه آن ضرب آهنگ "بابل" را پیدا می کند و به دلیل پیش بینی پذیری نه از خستگی تماشاگر جلوگیری می نماید.
درحالی که درگذشته یکی ازمهارت های او، دنبال کردن داستان های مختلف با حفظ تعادل زمانی سکانس ها و به سرانجام رساندن موفقیت آمیز آنهابود.
به هرحال"خاویر باردم" هنرپیشه اسپانیولی که این روزها او را در شماری از فیلم ها دیده ایم و ظاهرأ سمبل تغییر در به کار گرفتن هنرپیشه هائی ای با چهره ای زیبا و شسته و روفته درسینما چون "براد پیت" و "لئو ناردو دی کاپریو" است ، در نقش این سنگ صبور بدشانس و سرخورده ی اجتماع، بازی ای دقیق ارائه می دارد که برایش نخل طلای بهتری بازیگر مرد را به ارمغان آورد.
نکته ای که درفیلم "زیبا" بسیار نظررا جلب می کند مهارت "اینیاریتو" درنشان دادن صحنه های شهر است.
گفتنی است که اینیاریتو که با یک برنامه ای پیرامون موسیقی راک وارد حرفه خبرنگاری رادیو شد، سپس دهها فیلم تبلیغاتی برای تلویزیون ساخت، بعدها در آمریکا ساکن شدو پس از فیلم نامه نویسی، اولین فیلم بلند خود "عشق های سگی" را ساخت که نامزد جایزه اسکار بهتری فیلم خارجی بود. گفتنی است که "بابل" در سال 2006 ، جایزه بهترین کارگردانی را در فستیوال کن ربود.

"بسیجی" ها در سینما

درماه نوامبر 2009، فیلم" بسیجی"، دومین فیلم مهران تمدن، در بخش مسابقه ای فسیتوال "سه قاره" شهر نانت به نمایش در آمد که فیلمی است بر پایه گفتگو با شماری بسیجی و نظر آنها پیرامون مسائل پرسش بر انگیز و کلیدی جامعه ایران. فیلمی که پس از شرکت در شماری از فستیوال ها و ربودن جوایز، اکنون به روی پرده سینما آمده است. فیلمی که حد و حدود برقراری رابطه و گفتگو بین دو طرز فکر کاملأ متضاد را نشان می دهد.

در مصاحبه ای در گذشته از مهران تمدن پرسیده بودم چگونه توانسته به درون این گروه رخنه کند و با این افراد رابطه بر قرار سازد؟

02:04

گفتگو با مهران تمدن

 

سینمای ایران در فستیوال مستند و انیمیشن شهر لایپزیگ

فستیوال بسیار خوب، قدیمی و معتبر فیلم های مستند و انیمیشن شهر "لایپزیگ" که از روز 18 تا 24 اکتبر در این شهر جریان دارد، در 53 امین برگزاری خود یک فیلم کوتاه انیمیشین ایرانی به نام "گرگ و میش" به کارگردانی محمد علی سلیمان زاده را برای بخش بین المللی فیلم های انیمیشین برگزیده است.
فیلم "دوازده روزی که تهران را تکان داد" ساخته علی راضی، از ایران، دربخش فیلم های مستند بین المللی با فیلم های دیگر به رقابت می پردازد. این فیلم 98 دقیقه ای، همانگونه که از نامش برمی آید، از تظاهرات و مبارزات خیابانی مردم تهران درپی انتخابات ریاست جمهوری صحبت می کند.

گفتنی است که فستیوال فیل مستند وانیمیشن لایپزیگ، هم ساله بخشی را به فیلم هائی اختصاص می دهد که موضوع آنها با یک مقوله داغ روز درارتباط باشد. به عنوان مثال چند سال پیش، در پی مطرح شدت بحث ممنوعیت کشیدن سیگار در اماکن عمومی و بالاگرفتن این بحث درآلمان، بخشی متشکل از فیلم های مستند، تجربی و انیمیشن به این مطلب اختصاص داده شده بود.
امسال نیز بخشی زیرعنوان "پول مهم است" به فیلم هائی اختصاص داده شده که ازبحران پولی، مسائل اقتصادی و نادرستی بانک ها صحبت می کنند.
درکنار این بخش، بخشی نیززیر عنوان "فرماندهی و جوخه" به فیلم های آلمانی اختصاص داده شده که درباره جنگ و نظامی گری هستند. فیلم هائی که از سال 1914 تا 1989 ساخته شده اند.


جایزه دوربین طلائی "300" به فیلمبردار "زنان بدون مردان" اعطاء شد

فستیوال خاص "برادران ماناکی"، یکی ازاولین فیلمبرداران کشور مقدونیه، که از 31 سال پیش همه ساله در شهر بسیار زیبای "بیتولا" در مرز یونان جریان دارد و طبیعتأ هدفش بزرگداشت از فیلمبرداران است، مهمترین جایزه خود، دوربین "300" را به "مارتین گشالت" فیلمبردار فیلم "زنان بدون مردان" ساخته شیرین نشاط، عکاس وسینماگر ایرانی اهدا کرد.

ژوری این فستیوال در توضیح انتخاب خود گفت : " اگر تصور کنیم که امتزاج نور و دیگر عوامل یک فیلم به شکل فوق العاده ممکن باشد، فیلم زنان بدون مردان بدون شک معرف آن است. در این فیلم ما شاهد استفاده از تکنیک های قدیمی و مدرن برای ساختن فضای گذشته و حال ونیز اوضاع خاص سیاسی یک کشور هستیم."
فدراسیون سینماگران هم جایزه دوربین طلائی "300" خود را به فیلمبردار فیلم بسیار تکان دهنده "لبنان" اثر "ساموئل مائوز"، کارگردان اسرائیلی، اعطاء کرد. در این فیلم با نو آوری خاص، جنگ اسرائیل و فلسطین تنها از درون یک تانک و از راه دوربین آن روایت می شود.

 

جشن سینمای انیمیشن

نهمین جشن سینمای انیمیشن که از روز 20 اکتبر آغاز شده تا روز 31 همین ماه در سراسر فرانسه بر پاخواهد بود، با بیش از 300 رویداد همراهی خواهد شد. در "فروم دز ایماژ" پاریس هم که به فیلم های کودکان و نوجوانان هم توجه خاصی می کند، این جشن همراه خواهد بود با میز گردهای جالبی که موضوع یکی از آنها این پرسش است : "آیا سینمای انیمیشن سینماست ؟"
امسال به مناسبت سال روسیه، تأکید خاصی بر سینمای انیمیشن این کشور شده است.
در این ارتباط، در روز های 30 و31 اکتبر، در سینماتک فرانسه از استودیوی "سایوزمولت فیلم"، یکی از قدیمی ترین استودیوهای فیلم انیمیشن در شوروی سابق بزرگداشت به عمل می آید.
باز هم در روز 31 اکتبر در "فروم دز ایماژ" "سینه –کنسرتی" پیرامون "کارگاه اسباب بازی سازی" ارائه می گردد.

 

جشن خانه موسیقی و تازگی ها در آن

یازدهمین جشن خانه موسیقی، چند روز پیش، با حضور هنرمندان بزرگی چون محمد رضا شجریان، شهرام ناظری و دیگر هنرمندانی که از آنها تجلیل به عمل آمد، برگزار گردید. یکی از نکاتی که در این خبر نظر را جلب می کند، این است که امسال خانه موسیقی برای اولین بار، یک رویکرد رقابتی را در نظر گرفته و فراخوانی در این ارتباط داده است.

ازداریوش پیرنیاکان، موزیسین و سخنگوی خانه موسیقی، پرسیدم دلیل این رویکرد چه بوده ؟

06:36

گفتگو با داریوش پیرنیاکان

 

دریافت رایگان خبرنامهبا خبر-پیامک های ما اخبار را بصورت زنده دریافت کنید

اخبار جهان را با بارگیری اَپ ار.اف.ای دنبال کنید

بخش‌های دیگر را ببینید
  • 08:45
  • 08:53
  • 09:56
  • 15:40
  • 09:08
این صفحه یافته نشد

صفحۀ مورد توجۀ شما یافته نشد.