دسترسی به محتوای اصلی
راهِ ابریشم

"سوت پایان" تحولی در حرفه کارگردانی "نیکی کریمی"

نتشر شده در:

"نیکی کریمی" هنرپیشه بنام ایرانی که از چندی پیش به کارگردانی نیز رو آورده و از او در گذشته فیلم هائی شخصی چون "یک شب" و "چند روز بعد" را دیده بودیم، با فیلم "سوت پایان" فیلمی حساس و پر ریتم، با موضوعی داغ، یعنی تعمق بر جنایت و علل آن و نیز حکم اعدام به جمع سینماگران فیلم های اجتماعی وارد می شود.

تبلیغ بازرگانی

در این فیلم می بینیم که "نیکی کریمی" به بلوغ سینمائی بیشتری دست یافته، ضرب آهنگ، نفس ها و موضوعات حاشیه ای را با دقتی مناسب فیلم های اجتماعی رعایت می کند.
هنرپیشگان فیلم با بازی طبیعی خود تماشاگر را به درون داستان می برند و دیالوگ های مناسب هم به خوبی فیلم را به هدفش که پرسش برانگیزی است می رساند.
این فیلم که در 16 امین فستیوال فیلم "بوسان" در کره جنوبی اولین نمایش جهانی خود را پس از نمایش در سینما های تهران داشت، به خوبی توانست با مخاطبان ارتباط برقرار سازد و به احتمال زیاد در دیگر فستیوال ها نیز نظر ها را جلب خواهد کرد.
ازنیکی کریمی پرسیدم چگونه شد از فیلم های شخصی به سوی موضوعات اجتماعی مهم کشیده شده است ؟

08:55

نیکی کریمی

 

فیلم صامت "آرتیست" (هنرمند) به تاریخ سینما ادای احترام می کند
وقتی "هنرمند"، ساخته "میشل هازاناویسیوس" فیلمی صامت و سیاه وسفید در فستیوال کن به نمایش در آمد، از این رو

توجه شماری را جلب کرد که ادای احترامی بود به سینمای صامت و نشان دادن این که بدون کلام هم سینما جادوی خود را حفظ می کند. در عین حال کیفیت سیاه و سفید امروزی و دوبار استفاده از صدا، آنهم به شکلی کوتاه همراه با بازی و رقص خوب که غالبأ از فرانسوی ها بر نمی آید، به لطف این فیلم افزوده بود.

فیلمی یکدست و خوش ساخت که برای هنرپیشه آن "ژان دو ژاردن" جایزه بهترین هنرپیشه مرد را در کن به ارمغان آورد. این فیلم که به روی پرده سینما ها آمده نظر بسیاری را جلب و شگفتی برخی را نسبت به توجهی که به آن شده برانگیخته است.
به هر حال "میشل هازاناویسیوس" که سینماگران محبوبش هیچکاک، لانگ و لوبیچ هستند که همگی از سینمای صامت آمده اند، به آروزی خود رسید وطرحی را که از هشت سال پیش در سرداشت پیاده کرد.

این فیلم پس از نمایش آن در سینماها، بسیار کم با انتقاد روبرو شده است. جالب اینجاست که یک فیلم صامت فرانسوی که به سبک فیلم های آرمیکائی ساخته شده کاندیدای فرانسه برای جوایز اسکار شده است .

 

در روز 17 اکتبر سال 1961 در پاریس چه گذشت
نسیم انقلاب یا "بهار عرب" در برنامه یا فستیوالی به نام "مغرب فیلم ها" می وزد که ازروز 15 اکتبر آغاز شده تا روز 25 همین ماه در سه محل، سینما "سه لوکزامبرگ"، "انستیتوی جهان عرب" و "فروم دز ایماژ" پاریس ادامه خواهد داشت. شماری از فیلم های "سلما باکار"، مستند ساز تونسی که دوربین به دست انقلاب کشورش را دنبال کرده و شماری دیگر از سینماگران عرب در این رویداد به نمایش در می آیند.
نقطه اوج این برنامه نمایش فیلم "اکتبر در پاریس" ساخته "ژاک پانیژل" در روز 17 اکتبر بود که از روز 19 همین ماه به روی پرده سینماها آمده است.

این فیلم که در سال 1962 به شکل مخفیانه ساخته شد و سالها مهر سانسور بر آن خورده بود، ماجراهای شب 17 اکتبر سال 1961 را نشان می دهد که طی آن الجزایری هائی که در زاغه های "نانتر" می زیستند و با سرکوب دائم و مقررات ممنوعیت رفت و آمد در ساعات شب روبرو بودند، دست به تظاهرات می زنند. پلیس فرانسه با خشونتی بیش از حد با 30.000 تظاهر کننده ای که در میان آنها زنان و کودکان هم دیده می شد برخورد کرد. این برخورد شمار بسیار بالائی قربانی به بار آورد که در آرشیو پلیس دو تن گزارش شده است. آنها حتا برخی از تظاهر کنندگان را به درون رودخانه سن انداختند و فردای آن روز 172 جنازه از این رودخانه گرفته شد.
"ژاک پانیژل"، زیست شناس و پژوهشگر علمی، با خبر دار شدن از کشتاری که شب 17 اکتبر انجام گرفته بود تصمیم گرفت آن را برای آیندگان ثبت کند. اما نتوانست پاسخی مناسب از سینما گران فرانسوی، از جمله "تروفو" ویا کارگردانان "هالی وودی" دریافت کند. او می خواست این رویداد مهم و خونین را با دوربین 35 میلیمتری ثبت کند. از این رو خود دست به کار تهیه فیلمی شد که به سه بخش : پیش ، هم زمان و پس از رویداد تقسیم می شود و به کمک شماری ازخود آسیب دیدگان، در زاغه هائی که زندگی می کردند و عکس هائی که "الی کاگان" گرفته بود و در اختیاروی گذاشته بود، باز سازی شده است. پاره ای از دوستان و همکاران نیز در خلوت و به شکل رایگان برای ادیت و چاپ فیلم به وی کمک کردند. گفتنی است که در سالهای 1961 و 62 حتا فیلمبرداری از زاغه نشینان "نانتر" ممنوع بود.
پس از پایان ، فیلم "اکتبر در پاریس" در سال 1962 و پس از جنگ الجزایر فیلم برای اولین بار به نمایش در آمد و پلیس آن را توقیف کرد. سپس کپی فیلم هراز گاه درسینمائی به خبرنگاران نشان داده می شد و به محض این که آنها از ریختن پلیس به محل خبردار می شدند، فیلم دیگری را نشان می دادند.

فیلم در سال 1962 درحاشیه فستیوال کن در سینمائی که خود "پانیژل" کرایه کرده بود به نمایش در آمد. اما تنها نشریه ای که از نمایش آن صحبت کرد مجله "ورایتی" بود که در صفحه اول خود نمایش یک فیلم ممنوع را عنوان کرد. پس از آن "ژاک پانیژل" فیلم را در سمینارهای علمی نشان داد و سپس آن را به فستیوال ونیز برد. در آنجا نیزپس از چند روز نمایش با ریختن پلیس ایتالیا به سالن سینما، نمایش آن به پایان رسید.
این فیلم در سال 1968 یعنی سال انقلاب دانشجوئی در فرانسه، درمدتی کوتاه و هم زمان با فیلم "جنگ الجزیره" به نمایش در آمد.

فیلم "اکتبر در پاریس" که در واقع هدفش مطرح کردن پرسش در ارتباط با "جنایات حکومت" است و قتل کسانی را نشان می دهدکه حتا مسلح نبودند و حقوق اولیه خود را درخواست می کردند، سالها در سانسور ماند تا این که در سال 1973 و پس از اعتصاب غذای 31 روزه "رنه ووتیه"، کارگردان و پخش کننده فیلم در اعتراض به سانسور این فیلم و فیلم های سیاسی در فرانسه و کوتاه نیامدنش، از سانسور درآمد و سانسور فیلم های سیاسی در فرانسه لغو شد.
"ژاک پانیژل" که مدت ها با نمایش این فیلم بدون افزودن یک مقدمه ای که لازم می دانست، مقدمه ای که نیازمند سرمایه بود، خود داری می کرد، در روز 12 سپتامبر سال 2010 در پاریس درگذشت. اکنون این فیلم با مقدمه ای که این دانشمند متعهد میخواست، در سینما ها به نمایش درمی آید و شماری از فرانسویان را با بخشی از تاریخ ناشناخته و دردناکشان آشنا می کند.
هم زمان با نمایش فیلم "اکتبر در پاریس"، فیلم دیگری در ارتباط با همین موضوع به نام "اینجا اجزایری ها را غرق می کنند" ساخته "یاسمینا آدی" در سینما ها به نمایش در آمده است. فیلم خوب "آلن تاسما" به نام "شب سیاه"، 17 اکتبر 1961  هم در برنامه "مغرب فیلم ها" گنجانده شده است.

 

سینماتک پاریس و فیلم هائی برای کودکان

از روز 25 سپتامبر تا 4 دسامبر، "سینماتک" پاریس دوره فیلم هائی را با مضمون "شهر ها و کشورهای تخیلی" پیرامون نمایشگاه "متروپلیس" شاهکار خارق العاده "فریتس لانگ" برنامه ریزی کرده که باعث خشنودی کودکان سه تا هشت ساله در روزهای پایان هفته و روزهای چهارشنبه می شود. به ویژه این که با خریدن یک بلیط 3 یوروئی، یکی از همراهان کودک می تواند به رایگان فیلم را ببیند.

سینماتک همچنین برای آشنا کردن گوش بینندگان کوچک با آهنگ زبان های مختلف، فیلم ها را به زبان اصلی نمایش می دهد. با این باور که کودکان، به ویژه آنهائی که هنوز خواندن ونوشتن را نمی دانند، با دنبال کردن تصاویر موضوع را می فهمند. در ثانی آنهائی که خواندن را تازه آغاز کرده اند هم می توانند همه زیر نویس ها را به تندی دنبال کنند. در نتیجه کودکان می توانند فیلم های مهم تاریخ سینما و کشورهای مختلف و نیز فیلم های کمیاب را به روی پرده بزرگ مشاهده کنند.
در تلاشی دیگر، سینماتک فرانسه به کودکان امکان می دهد در سراسر سال تحصیلی در "وورک شاپ" های مختلف با تکنیک سینما آشنا شوند. پس از آن هم والدین می توانند با فرزندانشان در باغ زیبای "برسی" به گردش و بازی بپردازند.
www.cinematheque.fr

 

فستیوال بازدید از مکان های نامتعارف
در روزهای 27، 28، 29 ، 31 اکتبر و 1 نوامبر، کاخ تاریخی "بلاندی له تور" واقع در 45 کیلومتری پاریس همراه با 5 گروه تآتری، بازدید کنندگان را به فضاهای پنهانی این کاخ قرون وسطائی می برند و برای آنها قصه های عجیب و تخیلی ای را بازگو می کنند که در آن زمان ها و درمورد اشباحی که در برج ها و پستی و بلندی های این کاخ سرگردان بودند گفته می شد.

این فستیوال سرگرم کننده که به یاری شورای کل منطقه "سن و مارن" برنامه ریزی و سازمان دهی شده، موقعیتی است برای کشف یا دوباره کشف کردن میراث فرهنگی منطقه پاریس بزرگ به شکلی تفننی.
گفتنی است که این کاخ پس از 15 سال ترمیم به روی عموم گشاده می شود و چون در نزدیکی کاخ "فونتن بلو" و " وولو ویکونت" قرار دارد می تواند موقعیتی باشد برای دیدار از یک سه گانه ای که 600 سال تاریخ هنر معماری فرانسه رادر بر می گیرد.
شایسته یاد آوری است که کاخ "وولو ویکونت" توسط "نیکلا فوکه" خزانه دار لوئی چهاردهم، مردی دوستدار شعر و ادبیات، نقاشی و هنرهای گوناگون، پیش از ورسای ساخته شد. پادشاه که از این همه زیبائی دچار حسادت شده بود، نه تنها "فوکه" رابه اتهام تخلص مورد تنبیه قرار داد (در حالی که فوکه با بدهی ببار آوردن و پرداختن بهره بالا هزینه ساخت این کاخ بسیار زیبا را تحمل کرده بود)، بلکه از بیشتر هنرمندانی که این کاخ را ساخته بودند برای ساختن کاخ ورسای بهره گرفت. بعد ها "فوکه" به دلیل حسادت ها و دسیسه چینی ها از سمتش کنار گذاشته شد و در یکی از زندانهای لوئی چهاردم در گذشت.

 

"رضا دقتی" و 100 نگاه به افغانستان

"رضا دقتی"، عکاس - خبرنگار بنام که علاوه بر حضور در صحنه های پرتنش، آرام، زیبا و یا شاد جهان، حضوری پر رنگ و بسیار مثبت در افغانستان داشته و دارد، به مناسبت دهمین سالگرد عملیات نظامی آمریکا و نیروهای موتلف در افغانستان، از ورای 100 نگاه ، زندگی افغان ها و آنچه بر آنها گذشته را می کاود. او از ورای یک پلاتفرم چند رسانه ای که همه روزه اطلاعات آن تازه می شود، ویدئوهائی را به نمایش می گذارد.
یکی از آنها شهادت طاهره هاشمی 24 ساله و اهل بامیان است که پس از حمله طالبان و کشتن خانواده اش توسط آنها به ایران گریخت و در آنجا هم به دلیل افغان بودن از تحصیلات وی جلوگیری شد و نتوانست به آرزو های خود برسد. او پس از بازگشت به افغانستان به دانشگاه کابل رفت و اکنون بازیگر تآتر است.

در فیلمی دیگر، رضا دقتی دوربین خود را در درون یک اردوگاه نظامی آمریکائی قرار می دهد و زندگی روزمره سربازان را به تصویر می کشد.
دیدن این ویدئو ها ی کوتاه و بسیار آموزنده را به همه توصیه می کنم.
http://afghanistan.arte.tv/#/paroles-dafghans/renaitre-en-son-pays/detail/
Au coeur d'un camp américain

Arte Reportage en collaboration avec Reza

AFGHANISTAN : 10 ANS, 100 REGARDS

 

 

آیا "وان گوگ" به قتل رسیده است ؟


از 121 سال پیش به این سو، زندگی نامه "وان گوگ"، حکایت از مرگ این نقاش بزرگ به دنبال خودکشی می کند. به تازگی، دو آمریکائی، "استیو نایفه" و "گریگوری وایت اسمیث" در زندگی نامه تازه ای که برای "وان گوگ" منتشر کرده اند، مدعی شده اند که برخلاف آنچه تا کنون باور داشتیم، "وان گوگ" بیماری صرع داشته و نه افسردگی و توسط دو نوجوان "رنه سوکره تان" و برادرش به قتل رسیده که همواره حضور خود در خانه نقاش را در روز مرگش تکذیب کرده اند.
این دو آمریکائی پس از ده سال پژوهش و خواندن بیش از 28.000 یاد داشت و نامه به کمک گروه بزرگی از کتابدار و مترجم به این نتیجه رسیده اند. حال اگر این ادعای آنان ثابت شود، زندگی نامه یکی از مشهورترین نقاشان جهان دگرگون خواهد شد.
"وان گوگ" در 37 سالگی در روز 29 ژوئیه 1890 در مسافر خانه ای در "اوور" در نزدکی پاریس در گذشت. او در حال درگذشتن بر اثر شلیک گلوله به سرش، در پاسخ به مأموران پلیس که از وی می پرسیدند آیا خود دست به شلیک گلوله زده است، گفته "فکر میکنم!!"
نویسندگان آمریکائی بر این باورند که او میخواسته از قاتلان خود حمایت کند.

 

جایزه کنستانتن

Selah Sue
Selah Sue

جایزه "کنستانتن" سال 2011 به "سلاه سو" خواننده بلژیکی تعلق گرفت که سبک و صدائی خاص دارد. این جایزه که به استعداد های جوان داده میشود، در مراسمی در سالن معروف"المپیا" به وی داده شد. 9 نامزد دیگر برای ربودن این جایزه در رقابت بودند.
رئیس هیأت داوران گفت که بسیار تحت تأثیر صدای فوق العاده "سلاه سو" قرار گرفته است وافزود: او امروز اولین آلبومش را راهی بازار می کند اما در آینده راه دوری خواهد رفت.
"سلاه سو" که 22 سال دارد از سن بلوغ به موسیقی رو آورده و در سبک "سول" می خواند. کیفیت سبک و صدایش باعث شده از او برای هنرنمائی در بخش اول کنسرت آینده "پرینس" دعوت به عمل بیاید.
جایزه "کنستانتن" در سال 2002 برای بزرگداشت از "فیلیپ کنستانتن"، تولید کننده و چهره خاص دنیای ضبط صفحه، بوجود آمد و همه ساله به آلبومی اعطاء می شود که نوآور و خاص باشد.

 

دریافت رایگان خبرنامهبا خبر-پیامک های ما اخبار را بصورت زنده دریافت کنید

اخبار جهان را با بارگیری اَپ ار.اف.ای دنبال کنید

بخش‌های دیگر را ببینید
  • 08:45
  • 08:53
  • 09:56
  • 15:40
  • 09:08
این صفحه یافته نشد

صفحۀ مورد توجۀ شما یافته نشد.