دسترسی به محتوای اصلی
راهِ ابریشم

لیلا حاتمی و جایزه بهترین بازیگر زن در فستیوال کارلووی واری

نتشر شده در:

شنبه گذشته 47 امین جشنواره فیلم کارلووی واری در جمهوری چک به پایان رسید که در آن آخرین فیلم علی مصفا، "پله آخر" در بخش مسابقه ای قرار داشت. در این فیلم که جایزه "فیپرشی" (فدراسیون بین المللی خبرنگاران سینمائی) را ربود، لیلا حاتمی نقش اول زن فیلم را بر عهده داشت که جایزه بهترین بازیگر زن را ربود.

تبلیغ بازرگانی

این فیلم از زندگی مردی 47 ساله صحبت می کند که در روزمره گی اسیر شده در عین حال احساس می کند همسرش در حال دور شدن از اوست. در این میان به او گفته می شود که سرطان دارد وبه گونه ای محکوم به مرگ است. اما پیش از این زمان، به دلیل یک رخداد ناگهانی می میرد و سپس ناظر شخصیت های مختلف زندگی اش و مفسر رفتار بازماندگان می شود.
فیلم "پله آخر" که هفته گذشته احتمالأ گفتگو با کارگردان آن علی مصفا را شنیده اید، زندگی این زوج و شکل گرفتن سایه

06:30

گفتگو با لیلا حاتمی

یک رابطه سه گانه را در محور خود قرار می دهد و بیشتر برخالی بودن زندگی شخصیت اصلی داستان انگشت می گذارد. شخصیتی که نقشش را خود کارگردان، یعنی علی مصفا، بازی می کند.
به مناسبت نمایش این فیلم و حضور لیلا حاتمی در آن، پرسش هائی در مورد "آخرین پله" و سپس موفقیت "جدائی نادر از سیمین" پرسیدم که او را به صحنه های مراسم مهم سینمائی دنیا کشاند.
در آغاز گفتگو از لیلا حاتمی پرسیدم ایا بازی یا همکاری با همسر در یک فیلم امتیاز به شمار می اید و یا می تواند دردسر ساز باشد ؟

 

مرگ "ارنست بورگناین"

هالی وود یکی دیگر از چهره های تابناک سینما را از دست داد. "ارنست بورگناین" هنرپیشه ای که در بیش از 140 فیلم نقش آفرینی کرد و برای بازی در فیلم "مارتی" در سال 1955 جایزه اسکار را ربود، در 95 سالگی، در روز نهم ژوئیه درگذشت.
او که در سال 1917 در یک خانواده مهاجر ایتالیائی در ایالت "کانکتی کات" به دنیا آمد، کار خود را در سینما در سال 1953 و با ایفای نقش گروهبان "جادسون" در فیلم "از اینجا تا ابدیت" اغاز نمود.
از او همچنین نقش آفرینی در فیلم های فراموش نشدنی سینمای سالهای پنجاه چون "وایکینگها"، "دوازده مرد خبیث" و "دسته جنایتکاران" را به یاد داریم.
پس از این فیلم ها بازی در فیلمهائی چون جانی گیتار (نیکلاس ری)، وراکروز (رابرت آلدریچ)، در جستجوی پناهگاه (نیکلاس ری) و روز بد در بلک راک (جان استرجس)، سبب شد که این هنرمند نازیبا، با پشتکاربسیار، به عنوان یکی از موفق ترین بازیگران نقش دوم دههٔ 50 مطرح شودو در کنار نقش اولی هائی چون چون مارلون براندو، مونتگومری کلیفت، جیمز دین و چارلتون هستون و نیز همفری بوگارت، جیمز استوارت، گری کوپر، کری گرانت و جان وین حضوری پر رنگ داشته باشد.
گفتنی است که همراه با فیلم های "سم"، ساخته "بیلی وایلدر" و "پیانیست"، ساخته "رومن پولانسکی"، فیلم "مارتی" جزو نادر فیلم هائی است که هم جایزه اسکار و هم نخل طلای همان سال را ربوده است.
"ارنست بورگناین" در مورد جایزه اسکار خود و این که از این بابت بسیار سپاسگذار است می گفت " این جایزه از من یک ستاره ساخت. اما تصور می کنم که اگر آن را نمی گرفتم زندگی خصوصی ام این چنین پر فراز و نشیب نمی شد". که منظور پنج بار ازدواج است.
پس از یک دوره فراموشی، "ارنست بورگناین" در تلویزیون ظاهر شد و در سریال های بسیار موفق و مردمی از جمله "روی پل" (بین سالهای 62 تا 66) بازی کرد. او به مدت سی سال به کار در تلویزیون ادامه داد و این اواخر همه هوادارن سریال ها او را در "سوپر کوپتر"، "ماگنوم" و "اورژانس" دیدند. البته در کنار تلویزیون گاه در برخی از فیلم ها در نقش کوچکی ظاهر می شد.
"ارنست بورگناین" در سال 2011 جایزه "گولدن گلوب" را برای یک عمر دستاورد هنری دریافت نمود.

بزرگداشت "جان کاساوتیس" در سینما
"

جان کاساوتیس"، کارگردان آمریکائی که بداهه سازی در سینما را به اوج خود رساند، کسی است که در سال 1956 ، یک کارگاه تآتر در نیویورک بنیان گذاشت که در آن به شاگردانش می آموخت چگونه آزاد بازی کنند و بداهه بازی را به کار ببندند. او سپس این تکنیک را در اولین فیلمش "سایه ها" در سال 1959 به کار برد که همراه بود با استفاده از دوربین 16 میلیمتری بر روی شانه. از این فیلم آنچنان نرمش و احساس ازادی می تراوید که منتقدان در فستیوال کن جایزه خود را به او دادند.
"کاساوتیس" که یک از پیشگامان سینمای مستقل آمریکا به شمار می آید، از این جهت نظر ها را جلب کرد که با تکنیک خود به شکار زندگی کسانی می رفت که در حاشیه زندگی خط کشی شده آمریکا زندگی می کردند. کسانی که دنباله رو نبودند و تحت تأثیر شستشوی مغزی همه جانبه تلویزیون ها و دیگر نهاد ها قرار نگرفته توانسته بودند دید انتقادی خود را حفظ کنند. از این روست که در آن صحنه های بسیاری از بارهای پر دود شبانه و نیز جر و بحث های خانوادگی می بینیم. نمایش پنج فیلم مهم او در سینما ها موقعیتی است برای کشف دوباره این سینماگر خاص که بسیار مورد توجه سینما دوستان فرانسوی و اروپائی است.
فیلم ها ئی که "جان کاساوتیس"، از روز 11 ژوئیه به نمایش در آمدند عبارتند از "سایه ها" ، ساخته سال 1959، "چهره ها" ساخته 1968 ، " "زنی تحت تأثیر " ساخته 1975، "قتل یک شرط بند چینی" ساخته 1976 و "شب گشایش".
آنچه "جان کاساوتیس" را برای سینما دوستان پر اهمیت می کند این است که او در فیلم هایش به ساخت و پرداخت شخصیت هایی می پردازد که با وجود شباهت ها و دغدغه هایی که تماشاگر بین خود و او احساس می کند، شخصیت های ویژه ای هستند. شخصیت هایی که بار سنگین انسان بودن یا رنج کشیدن را به دوش می کشند.از جمله آنها شخصیت های فیلم های "شب افتتاح" یا "زنی در رنج" است که به کمک بازی فوق العاده همسرش جینا رولندز، در دشان به خوبی به تماشاگرمنتقل می شود. شخصیت هائی که از تناقضات درونی و بیرونی در رنج هستند اما شکنندگی آنها تاثیرگذار می شود.

"وودی آلن" به جای "به رم با عشق"، به بیراهه می رود

سرانجام چهارگانه "وودی الن"، کارگردانی که در فرانسه هواداران بسیاری دارد و شاید اگر این کشور نبود، هرگز نمی توانست به این شهرت برسد، با فیلم "به رم با عشق"، پایان یافت و یا امیدواریم چنین باشد.
در این فیلم باز هم "وودی آلن"، کارت پستالی از یک شهر اروپائی، یعنی "رم" به دست تماشاگر می دهد و آن را با داستانی بی سر وته همراه می سازد.
طبق معمول فیلم های دیگر این چهارگانه، شماری از شخصیت ها بر حسب اتفاق با هم برخورد می کنند و ماجراهائی را به شکل موازی پیش می برند. اما جز صحنه های کوتاهی که طی آن خود "وودی آلن" از ترسش از مرگ و دیگر تعمق های کوچکی بر زندگی سخن می گوید، دیگر تماشاگر چیز خاصی دریافت نمی کند و ناچار است باز هم بار رویاهای پیری یک کارگردان با استعداد اما خود رها کرده را تحمل کند.
در واقع اگرنام "وودی آلن" بر این فیلم نبود، هیچ منتقدی از آن سخنی نمی گفت. این مسئله طی سالهای اخیر در مورد شماری از سینماگر خوب گذشته که دیگر نیاز به ثابت کردن هنر خود ندارند و همواره جای دیگران رادر فستیوال ها می گیرند، هم صدق می کند. کاش در زمینه های هنری هم به گونه ای بازنشستگی وجود داشته باشد.

روز ملی فرانسه با طنین موسیقی "دیسکو"

همانگونه که احتمالأ شنیده اید، امروز روز 14 ژوئیه، روز ملی فرانسه است و از این رو از شب پیش از آن مراسم رقص در بسیاری از میدان ها و مکانهای دیگر همه شهر ها و روستاها بر پا می شود و افزون بر رژه نظامی بر روی خیابان شانزه لیزه، آتش بازی ها هم از جمله پیرامون برج ایفل انجام میگرد.
امسال شماری از برگزار کنندگان جشن تصمیم گرفتند که موسیقی پر ریتم "دیسکو"، موسیقی سالهای 80-70 را چاشنی این جشن کنند. از این رو در محل گسترده "شان دو مارس" در بخش پائینی برج ایفل، نواهای گروهای اسطوره ای آن زمان که با لباسهای عجیب و به ویژه مد شلوارهای پاچه گشاد یا بیتلی به اجرای ترانه هائی می پرداختند که در همه دیسکوتک ها و یا محالف رقص شنیده می شد، پیش از آتش بازی در ساعت 11 شب، پخش می شود. در نتیجه باز هم صدای گروه بنام سوئدی آن زمان "آبا" و "کلود فرانسوآ"، خواننده فقید پر طرفدار فرانسوی همه فضا را پر خواهد کرد.

هنر سیرک

از روز 7 تا 29 ژوئیه، در محل دوازدهم پاریس و بر روی چمن های "روئی"، علاقمندان می توانند با هنر سیرک آشنا شوند و همراه با حرفه ایها بند بازی و دیگر شگرد ها را آزمایش کنند.
اگر هم دل انجام چنین کارهائی را ندارند به فعالیت های دیگری که جنگل ونسن به آنها ارائه می دارد، از جمله قایق سواری بپردازند.
گفتنی است که چمن بزرگ "روئی" که بین پاریس و جنگل "ونسن" واقع شده ، همواره چادر سیرک ها بزرگ جهان را در خود جای داده است.

"فرهاد مشیری" در گالری "پروتن" در پاریس
"

فرهاد مشیری"، هنرمند جوان ایرانی، در اخرین نمایشگاه انفرادی خود در گالری "پروتن" پاریس که تا روز 28 ژوئیه بر پا خواهد بود، زیر نام "آتش شادی"، شماری از آثار خود را به نمایش می گذارد. این هنرمند که در سال 1963 در شیراز به دنیا آمد، در آمریکا رشته هنر را آموخته و در تهران به کار مشغول است، فرهنگ غربی و شرقی را در هم می آمیزد. او با انواع مختلف مواد، از جمله رنگ وروغن، دست دوزی، چوپ، شیشه وفلز آثار خود را می آفریند.
نگاهی که فرهاد مشیری از ورای آثار خود به پیرامونش می اندازد، نگاهی است هم دور و هم نزدیک، یعنی هم از تاریخ صحبت می کند و هم از مسائل امروزی.
فرهاد مشیری نظر به این که پدرش مالک چند سینما در شیراز بود، از همان نوجوانی به سینما و هنر علاقه مند شد وسپس شیفته طراحی و نقاشی گردید و به سوی این هنر رفت.
فرهاد مشیری پس از سفر به آمریکا و ورود به انستیتوی هنر کالیفرنیا ، در زمانی که هنرمندانی چون جان بالداساری و مایکل اشر در این مدرسه تدریس می کردند، اولین نمایشگاه هایش را در لس آنجلس برگزار کرد. اما از سومین نمایشگاهش به بعد، در گالری دوروتی گلدین، به سوی نقاشی و میکس مدیا کشیده شد. فرهاد مشیری پس از 12 سال اقامت در آمریکا ، در سال 1368 به ایران بازگشت و از آن پس به کار تهیه و تولید فیلم های انیمیشن کامپیوتری و کتاب برای کودکان به سفارش سازمان یونیسف پرداخت و دیگر کار نقاشی را رها نکرد.

"آن روز" و "خسیس" در پاریس

تآتر افتاب که به همت خانم "آرین منوشکین"، کارگردان تآتر، در پی یک دوران کار آموزی در افغانستان و در میان خرابه های پس از جنگ این کشور و رفتن طالبان در ژوئن سال 2005 به وجود آمد، پس از هفت سال رفت و آمد بین فرانسه وافغانستان، سر انجام جای خود را باز کرد و هم اکنون چهارده جوانی که با این گروه چه به عنوان بازیگر و هنرمند و یا دستیاری دیگر همکاری می کردند به پایان دوران یاد گیری خود رسیدند. این گروه از روز 14 ژوئیه تا 25 همین ماه در محل "تآتر 13 – سن" به اجرای دو نمایش "آن روز" و "خسیس" می پردازد.
این نمایش ها که توسط "هلن سنک" و در چار چوب "فستیوال تابستان در پاریس" در این تآتر سازمان یافته، هر کدام ویژگی خود را دارا هستند.
نمایش نخست، "آن روز" که یک کار گروهی است از زندگی جوانان بیست ساله ای سخن می گوید که در کابل امروز با نا امنی، خشونت و ترس دست و پنجه نرم می کنند. در این نمایش که داستان 15 سال خلأ و در گیری یک سلمانی با طالبان را به تماشاگران نشان می دهد، بازیگران به تجربیات خود رجوع می کنند و از رسوم جامعه شان پرده برمی دارند.
در نمایش دوم، "خسیس" اثر "مولیر، بازهم زندگی جوانان افغان که خواستار آزادی و گشایش جامعه شان به روی دنیا هستند، مطرح می گردد. نمایش مولیر از این رو به کار این هنرمندان می آید که در زمان او نیز مشکلات اجتماعی، از جمله ازدواج های اجباری، پدران خودکامه و مذهبی که بر همه چیز حکومت می کند وجود داشت که امروز هم در جامعه افغان صدق می کند.
در عین حال طنز موجود در این نمایشنامه ها باعث می شود تماشاگر در درون یک تراژدی فرو نرود و مشکلات را بهتر در خود حس کند.

Théâtre 13 / Seine Vues de la salle  30, rue du Chevaleret – 75013 Paris

"رولینگ استونز" ها پنجاه ساله شدند

در روز 12 ژوئیه سال 1962 گروهی اولین کنسرت خود را بر روی صحنه اجرا کرد که می خواست رقیبی برای "بیتل ها" باشد. این گروه، گرچه از شهرت بسیاری برخوردار شد، اما نتوانست آن نقش جادوئی بیتل ها را ایفا کند. با این حال باز هم از این نظر بسیار مهم است که هنوز پس از پنجاه سال مطرح مانده و در صحنه ها حضور دارد. خوانندگان و نوازندگان آن گر چه پس از دوران افراط وتفریط در مصرف مواد مخدر و دیگر زمینه ها، تبدیل به پدر بزرگان سالمی شده اند و به گفته برخی از آنها دیگر تنها اب می نوشند، باز هم سرزندگی خود را فراموش نکرده اند و کنسرتهایشان همواره با استقبال بسیاری روبرو می شود.
به هر حال آنها در روز پنج شنبه نمایشگاهی را، به نام "رولینگ استونز 50"، که به گروهشان اختصاص داده شده بود گشودند و "میک جگر"، خواننده 68 گروه ، اشاره به اجرای کنسرتی طی سال جاری کرد. در این نمایشگاه 70 عکس که از برخی دوره کنسرتها و یا لحظات خصوصی گرفته شده به نمایش گذاشته شده است.
اما "مارکی کلوب"، محلی که این گروه، که در آن سال از "میک جگر"، "برایان جونز"، "کیث ریچاردز" و سه نفر دیگر تشکیل شده بود، در سال 1962، ذر آن اولین کنسرت خود را اجرا کرد و و واقع بود در شماره 165 آکسفورد استریت لندن، دیگر وجود ندارد و به جای آن یک بانک باز شده است.
"میک جگر" و "کیث ریچاردز"، دوستان کودکی، در آن زمان 18 سال داشتند وبرایان جونز که کمی بعد در استخر خانه اش غرق شد، 20 ساله بود.
به هر حال گروه توانست علیرغم تمام تشنجی که همواره میان دو عضو مهم گروه "میک جگر" و "کیث ریچاردز" بر سر مصرف مواد مخدر و الکل توسط ریچاردز وجود داشت، دوام بیاورد و متلاشی نشود. "میک جگر" می گوید : "پنجاه سال زمانی بسیار طولانی به نظر می آید ولی مثل برق گذشته است."
این درازای عمر برخی از هنرمندان بی دلیل نمی تواند باشد و در دنیائی که همه چیز خیلی زود کهنه می شود، رسیدن به پنجاه سالگی و هنوز مطرح بودن حکایت از استعداد، هنر و کیفیت می کند.
 

دریافت رایگان خبرنامهبا خبر-پیامک های ما اخبار را بصورت زنده دریافت کنید

اخبار جهان را با بارگیری اَپ ار.اف.ای دنبال کنید

بخش‌های دیگر را ببینید
  • 08:45
  • 08:53
  • 09:56
  • 15:40
  • 09:08
این صفحه یافته نشد

صفحۀ مورد توجۀ شما یافته نشد.