دسترسی به محتوای اصلی
راهِ ابریشم

عباس کیارستمی در موزه "لوور" و "مثل یک عاشق" در سینماها

نتشر شده در:

"عباس کیا رستمی"- کارگردان بنام ایرانی، طی روزهای جاری با نمایش آخرین فیلمش "مثل یک عاشق" در سینما‌ها، برنامه‌های مفصلی پیرامون آثار وی در موزه "لوور" و انتشار کتابی در مورد وی توسط "یوسف اسحاق‌پور"، حضور پررنگی در پاریس دارد؛ از این رو همه رادیوهای مهم و شمار دیگری از رسانه‌ها زمان بسیاری را برای گفتگو با او اختصاص داده‌اند.

عباس کیا رستمی
عباس کیا رستمی
تبلیغ بازرگانی

در معرفی برنامه‌ای که به عباس کیا رستمی از روز ۱۴ اکتبر تا ۲۱ دسامبر در اودیتوریوم و از روز ۳ تا ۳۱ دسامبر در سالن سمعی بصری (اودیوویزوئل) موزه لوور به او اختصاص داده شده می‌خوانیم: «همواره بر تمایز تصاویر ایرانی در میان دیگر آثار هنر‌های اسلامی تکیه شده است. تمایزی که شاید در پدیداری سینما در ایران، در دربار ناصرالدین شاه در سال‌های ۱۹۰۰ نقشی داشته باشد. از این رو از زمان نمایش فیلم‌های عباس کیارستمی در غرب، شماری در زبان تصویری این سینماگر و عکاس ایرانی، میراث سنتی را دیدند که آمیخته‌ای بود از عوامل زیبائی‌شناختی پارسی و عرفان صوفیان. در نتیجه، در پاره‌ای از مینیاتور‌های ایرانی ریشه برخی از الگو‌های استفاده شده در فیلم‌های او، از جمله جاده‌های مارپیچی که تا بی‌‌‌نهایت ادامه می‌یابند، دیده می‌شوند؛ این جاده‌ها که منبع بی‌پایان الهام و هیجان هستند در بیشتر فیلم‌های او و از جمله فیلم "جاده‌ها" حضور دارند».

این فیلم، همراه با شماری دیگر از فیلم‌های کوتاه عباس کیارستمی، فیلم‌های "پنج" و "شیرین"، هرکدام به دلایل خاص، به نمایش در می‌آیند. ژان کلود کریر- نویسنده و سناریونویس بنام فرانسوی، اشعار او را در روز دوشنبه می‌خواند.

فیلمی نیز به نام "مرز"- ساخته "هاراتون خاچاطوریان" به خواست عباس کیا رستمی به نمایش در می‌آید که در این فیلم نیز‌‌ همان پرسش‌های در پیوند با مفهوم «واقعیت» و «داستان» و نیز مرز نادیدنی میان آن‌ها را مطرح می‌سازد.

گفتنی است که در روز ۱۴ اکتبر، عباس کیا رستمی در ساعت ۱۷و ۴۵ دقیقه، در کتابفروشی موزه لوور به امضای کتابش می‌پردازد. البته عباس کیارستمی در روزهای ۱۴ و ۱۵ اکتبر در برنامه‌های لوور حضور خواهد داشت که از ساعت ۲ونیم آغاز می‌شوند.
عباس کیارستمی همچنین در روز ٢١دسامبر، روز نمایش فیلم‌های کوتاهش در محل اودیتوریوم لوور حاضر خواهد بود.

 

"مثل یک عاشق" و نه یک عاشق واقعی

و اما فیلم "مثل یک عاشق"، آخرین فیلم عباس کیارستمی که در ژاپن ساخته شده، هنرپیشگان آن همه ژاپنی هستند و در بخش مسابقه‌ای امسال فستیوال "کن" شرکت داشت و اکنون بر پرده سینما‌هاست، گرچه تولید مشترک فرانسه و ژاپن است اما برای ساختن آن، "مارن کارمیتس"- تهیه کننده فرانسوی، ناچار شده یکی از آثار هنری متعلق به خود را بفروشد.

در این فیلم، که پس از فیلم "کپی برابر اصل" ساخته می‌شود که به نظر می‌آورد این کارگردان در راه دیگری گام نهاده، باز هم ما به دنیای پیشین کیا رستمی باز می‌گردیم و با پرسش‌های فلسفی همیشگی وی در مورد پیری، روابط انسان‌ها و زندگی روبرو می‌شویم.

شماری در این فیلم، که رابطه یک دختر دانشجو را که برای پول خودفروشی می‌کند با یک مرد مسن نشان می‌دهد، قصه یک عشق را می‌بینند؛ اما به باور من، علیرغم عنوان عاشقانه، ما در آن، تلاش مزبوحانه انسان‌ها را برای آویختن به زندگی می‌بینیم. شخصیت‌ها هرکدام بزعم خود، یکی خود خواهانه‌تر وبی خیال‌تر و دیگری با دست ودلبازی و مراغبت از دیگران عصائی برای روح خود به وجود می‌آورند. طبیعتأ دختر جوان شخصیت خود خواه‌تر و پیرمرد، شخصیت مهربان‌تر و سخاوندمند‌تر هستند.

موسیقی فیلم وبویژه ترانه "مثل یک عاشق" که یکی از قطعات بنام موسیقی جاز است و نام خود را به فیلم داده و حکایت از علاقمندی عباس کیا رستمی به این موسیقی دارد، در تضاد با دنیای اطراف قرار می‌گیرد که ژاپن است اما ژاپنی محدود و نه توریستی؛ همین تضاد و محدودیت محیط، باعث می‌شود فیلم جنبه بین المللی‌تر و بی‌ملیت‌تری پیدا کند و بتواند مخاطب بیشتری را جلب نماید.

آنچه مسلم است کار در کشوری خارجی، بویژه کشوری چون ژاپن که محدودیت زبانی‌اش از کشورهای اروپائی بیشتر است نمی‌توانست چندان آسان باشد و از این رو این پرسش را در آغاز مطرح می‌کرد که چرا ژاپن؟

08:16

گفتگو با عباس کیارستمی

عباس کیا رستمی، پس از نمایش فیلمش در فستیوال "کن"، به نبود ضمانت اجرائی مجوز فیلم در ایران اشاره کرد و آنرا دلیل ساختن فیلمش در خارج دانست؛ او گفت به احتمال زیاد مادام که شرایط به این شکل باشد تصور نمی‌کند در ایران فیلم بسازد.

 

"باغبان"، برنده جایزه بهترین فیلم مستند "فستیوال بیروت"

فیلم "باغبان"، آخرین ساخته "محسن مخملباف"- کارگردان ایرانی، در دوازدهمین فستیوال فیلم بیروت، جایزه طلائی "الف" بهترین فیلم مستند را ربود.

هفته گذشته، درباره آخرین فیلم محسن مخملباف- "باغبان"، سخن رفت که که در شهرهای اورشلیم، حیفا و عکا در اسرائیل ساخته شده. در این فیلم محسن مخملباف و پسرش میثم جدل، دو نسل را بر سر ادیان مطرح کرده و بر این تأکید می‌کنند که ایرانیان ادیان دیگر را به خوبی می‌شناسند اما از ادیان یا آئین‌هائی که ایران خاستگاه آنان است چندان اطلاعی ندارند، از جمله آئین بهائی است. محسن مخملباف دلیل آن راسانسور توصیف می‌کند.

صاحب نظران سینمایی در جشنواره "پوسان"، این فیلم را یاد آور فیلم "گبه" و "سکوت" مخملباف دانسته؛ سادگی، شاعرانگی و پیام صلح‌طلبانه آن را ستوده‌اند.

در "فستیوال بین‌المللی فیلم بیروت" که از روز ۳ تا ۱۱ اکتبر در این شهر جریان داشت، در بخش مسابقه‌ای فیلم‌های بلند آن، همچنین فیلم "فیلمبرداری در هرات"- ساخته "ایلاریا سانتی" و "سیلویا کورنا" از ایتالیا به نمایش در آمد که کار یک "ان جی اوی" ایتالیائی را در افغانستان دنبال کرده‌اند که به گروهی از دختران افغان چگونگی استفاده از دوربین فیلمبرداری، ادیت کردن و عکاسی را می‌آموزد.

این فستیوال، که امسال به دلیل رخداد‌های منطقه از شمار فیلم‌های خود کاسته، با شرکت ۵۷ فیلم در ۷ بخش «دیدبان حقوق بشر»، «گوشه فیلم‌های لبنان»، «مستند بلند»، «مستند کوتاه»، «پانوراما»، «فوکوس بر کوبریک» و «اکی کاریسماکی»، برگزار گردید.

 

"در خانه" چه می‌گذرد؟

وقتی که کارگردانی چون "فرانسوآ اوزون"، "فلوبر"، "هیچکاک" و "پازولینی" را در هم می‌آمیزد، فیلمی به نام "در خانه" از آن در می‌آید که نه داستانش تازه است و نه نحوه پرداخت آن؛ اما علیرغم آن و به دلیل حضور هنرپیشگانی چون "فابریس لوکینی" که از تآ‌تر می‌آید و همواره در کار‌ها و گویش او ادبیات به شکل چشمگیری به کار گرفته می‌شود، "کریستین اسکات توماس"- هنرپیشه خوب انگلیس ساکن فرانسه و جوان تازه کاری به نام "ارنست او هاور"، تماشاگر را ناخشنود نمی‌کند.

در این فیلم، ما با دو خانواده معمولی یعنی خانواده یک معلم ادبیات و زنش که یک گالری هنری را اداره می‌کند و خانواده یکی از شاگردان او که پدر ومادر پر محبتی دارد و بازی فوتبال با پدرش را به یادگیری ریاضیات و ادبیات ترجیح می‌دهد، روبرو هستیم. تنها شخصیتی که در خارج از این دو بخش قرار می‌گیرد، جوانی است به نام "کلود"، که خانواده سامان یافته‌ای ندارد و عامل پیشرفت داستان و دادن چاشنی به آن می‌شود؛ کلود، شاگرد درخشانی است که با انشاء‌هایش معلم ادبیات را تشویق به کمک به او می‌کند.
این نوجوان که در عین حال عقده بی‌خانوادگی دارد و دسیسه چین نیز هست، به کمک توانائی درسی‌اش وارد زندگی همکلاسی معمولی‌اش می‌شود و از راه نوشتن جزئیات زندگی او، معلم و همسر او را با خود می‌کشاند. طبیعتأ این بازی‌ها و دسیسه‌چینی‌های او نمی‌تواند دنیای پیرامونش را در خطر قرار ندهد...

تنها مشکلی که فیلم دارد این است که آن گونه که باید و شاید گزنده نیست و آن تپیش فیلم‌های هیچکاک ویا رمان "مادام بواری"- "گوستاو فلوبر" در آن احساس نمی‌شود.

با این حال فیلم "در خانه" هم جایزه صدف طلائی فستیوال "سان سباستین" و هم جایزه فیپرشی را در فستیوال "تورنتو" ربود.

 

"کیریکو و زنان و مردان"

پس از دو فیلم انیمیشن جذاب و پر رنگ پیرامون شخصیت "کیریکو"، کودکی برهنه و بسیار با هوش در یکی از قبایل آفریقا، با دیدن فیلم تازه‌ای پیرامون ماجراهای این شخصیت می‌ترسیدیم فیلم خسته کننده و تکراری باشد؛ اما چنین نشد، چون "میشل اوسلو"- کارگردان توانای سینمای انیمیشن فرانسه، با هنر خود ما را غافلگیر و شگفت زده کرد.

در فیلم "کریکو و زنان و مردان"، میشل اوسلو باز هم از سنت‌های موسیقیائی، قصه‌ها و افسانه‌های آفریقا، بزرگداشت به عمل می‌آورد. او با مونتاژ و میزآنسن تازه خود، چهار قصه پر رنگ و شاعرانه را بدون سکته به هم وصل می‌کند و بیننده را جذب می‌کند.

از میشل اوسلو، در گذشته فیلم‌های انیمیشن بسیار خوب و سبک داری چون "کیرکو و جاودگر" و "آزور و اسمر" و فیلم سه بعدی "قصه‌هائی برای شب" را دیده بودیم.
او در فیلم "آزور و اسمر" از لباس‌های شاهزاده‌های ساسانی الهام گرفته بود.

گفتنی است در فیلم "کیریکو وحیوانات وحشی"، همانگونه که گفته شد،‌‌ همان شخصیت کودک سیاهپوست برهنه در محور داستان قرار دارد که با پشتکار و هوشمندی بر همه مشکلات فائق می‌شود؛ این کودک که برهنگی‌اش به دلیل سبک زندگی قبیله‌ای، اگر نگوئیم به هیچ وجه، شاید بگوئیم چندان احساس نمی‌شود، علیرغم کم بودن سنش در آمریکا بحث برانگیز شد و پخش کننده ناچار شد پیش از نمایش آن وجود صحنه‌های برهنه را به بینندگان اعلام کند!!

در مورد میشل اسلو می‌توان گفت که، سبک انیمیشن او، کار خانم "لوته رینه گر" به احتمال زیاد اولین زن انیماتور جهان را به یاد می‌آورد که با ماجراهای "پرنس احمد"- شاهکاری بر پایه قصه‌های هزار ویک شب، در سال ۱۹۲۶ آفرید که یکی از اولین فیلم‌های بلند انیمیشن به شمار می‌آید. او توانست با آثار خود جائی را که سزاوارش بود در دنیای بسیار مردانه انیمیشن سازی سال‌های ۴۰ ییابد. تصاویر لوته رینه گر، به شکل آدمک‌هائی بودند که بر روی کاغذ سیاه بریده شده در برابر دکوری روشن قرار داده می‌شدند.

این سبک لوته رینه گر، چندان دنباله‌روئی پیدا نکرد تا اینکه امروز تأثیر آن را در فیلم‌های میشل اسلو می‌بینیم؛ شخصیت‌های میشل اسلو نیز به همین سبک و یعنی شخصیت‌های بریده شده در کاغذ تهیه شده‌اند که در دکوری رنگی و جادوئی قرار داده می‌شوند.

 

"باله دریاچه قو" در ورژن آفریقائی آن
در یازده سالگی، "دادا مازیلو"با دیدن باله "دریاچه قو" عاشق این باله شد و با خود عهد کرد که یک ورژن کاملأ شخصی از آن ارائه کند.
او در ۲۶ سالگی این باله را با درهم ریختن کدهای باله کلاسیک طراحی کرد و به سبک آفریقائی؛ اما با پوشاندن "توتو" یا دامن‌های کوتاه توری باله به رقصندگان زن و مرد و رقصاندن آنان با پایکوبی و سرو صدا، طراحی کرد.

او که تاکنون ده باله دیگر آفریده و در نقش‌های "کارمن" و "ژولیت" نیز رقصیده است، امروز یکی از چهره‌های مهم باله مدرن در کشورش آفریقای جنوبی به شمار می‌آید.

دادا مازیلو، گر چه از موسیقی "چایکوفسکی" استفاده می‌کند، اما رقصندگان خود را پابرهنه به روی صحنه می‌فرستد. او همچنین "شاهزاده زیگفرید" باله دریاچه قو را همجنس گرا می‌کند.

این باله غریب که از موسیقی آهنگسازان دیگر هم برخوردار شده است از روز ۱۷ تا ۲۸ اکتبر در محل موزه هنرهای اولیه "که برانلی" در پاریس، به روی صحنه خواهد بود.

 

چه کسی امضای خود را بر روی تابلوی "مارک راثکو" گذاشت؟ 

هفته گذشته، مردی که برای دیدن گالری مدرن "تیت" در لندن رفته بود، با مرکب سیاه جملاتی را بر روی یکی از تابلوهای مهم "مارک راثکو"- نقاش مهم روس تبار آمریکائی نوشت و این اثر را خدشه دار کرد.

این تابلوی بزرگ، به درازای  ٤٫٥٧  متر و عرض ٢٫٦٦ متر، همراه با تابلوهای دیگر در سال ۱۹۵۸ توسط آرشیتکت‌های آسمان خراش "سیگرام" نیویورک، برای تزئین رستوران "چهار فصل" آن در طبقه هم کف به این نقاش سفارش داده شده بود. اما به دلایلی که روشن نشد، راثکو،  پول سفارش را پس داد و تابلو‌ها را از جمله به گالری "تیت" هدیه کرد. این تابلو‌ها در روز ۲۵ فوریه ۱۹۷۰ یعنی روزی که هنرمند خود را در ۶۶ سالگی کشت، به لندن رسیدند.

مردی که این کار عجیب را انجام داده یک نقاش روس است و "ولادیمیر اومنیه تس" نام دارد. او بر روی تابلو نوشت: «یک کار بالقوه متعلق به سبک یلوئیسم». که منظور از "یلوئیسم" (طرفدار زرد)، جنبشی است که توسط "مارسل دوشان" و "دامین هیرتز"بوجود آمد و آن‌ها نیز به امضای تابلوهای دیگران واشیاء پرداختند.

این مرد می‌گوید نه دیوانه است و نه می‌خواسته به اثر لطمه بزند بلکه می‌خواسته با الهام از کاری که در گذشته می‌شده، اثری بر روی اثر بگذارد. او می‌افزاید که با این کار او، به ارزش تابلو در آینده افزوده خواهد شد!!!

گفتنی است که پس از کشف این دست درازی، موزه تیت، برای لحظات کوتاهی بسته ماند و سپس کار خود را از سر گرفت.

نباید نا‌دیده گرفت که خطر دست درازی به آثار هنری توسط تماشاکنندگان یکی از کابوس‌های مسئولان موزه‌ها بشمار می‌‌آید.
 

"هفته مزه" برای آموزش دادن ذائقه در مکان‌ها و رستورانهای بنام

در سال ۱۹۹۰، اولین "روز مزه" به ابتکار "ژان لوک پتی رونو"، در روز ۱۵ اکتبر در محل "تروکادرو" بکمک ۳۵۰ سرآشپز مهم فرانسه برگزار شد که به کودکان کلاسهای اول ودوم ابتدائی درس «چشیدن و آموزش ذائقه» را دادند.

می‌دانیم که اکثر کودکان این سنین، بجز سیب‌زمینی سرخ کرده و مارکارونی چندان خوراک دیگری را دوست نمی‌دارند و از خوردن سبزیجات نیز سرباز می‌زنند. خانواده‌های فقیر، به دلیل گرانی سبزیجات و ارزان بودن همه موادی که پر از قند و چربی نامناسب برای سلامتی هستند، بیشتر این مواد را به کودکان خود می‌دهند. بنابراین آموختن تغذیه خوب و آشتی دادن ذائقه کودکان با مواد خوراکی سالم، بویژه اینکه در فرانسه نیز افزایش وزن در کودکان و بزرگسالان می‌رود سلامت افراد جامعه را به خطر اندازد، لازم بود.

سال بعد، وزارت آموزش و پرورش از این فکر استقبال کرد و آن را به مدارس سه منطقه دیگر گسترش داد.

سال بعد از آن، یعنی سال ۱۹۹۲، "روز مزه" تبدیل به "هفته مزه" شد و ۱۲۰۰ سرآشپز طی آن به ۳۰هزار دانش‌آموز «پرورش ذائقه» را آموختند و ۵۰۰ رستوران بزرگ، منوئی با مضمون "مزه و ذائقه" برای دانشجویان بوجود آوردند.

در سال ۲۰۰۶، همه مردم فرانسه با شعار «دسته جمعی به دفاع از مزه بپردازیم»، به برگزاری این روز‌ها پرداختند و برای دومین سال متوالی، گوی «استعدادهای مزه» را طی یک جشن بزرگ به کسانی دادند که شناخته شده نبودند اما همه انرژی خود را در راه آموزش ذائقه در حرفه خود به کار بسته بودند.

در سال ۲۰۱۰، برای اولین بار این هفته به ژاپن صادر شد و در سال ۲۰۱۱، بیش از ۲۰۰۰ کار‌گاه «مزه» تشکیل شد و شماری از ۵۰۰۰ درس مزه و ذائقه بهره بردند.

در سال ۲۰۱۱، نود در صد فرانسویان "هفته مزه" را می‌شناختند.

امسال نیز این هفته به ساندویچ، که مورد علاقه جوانان است توجه نشان داده و از این رو هر شب، یکی از رستوران‌ها و یا اماکن معروف، ساندویچی در پیوند با نوع آشپزی خود با یک گیلاس شرابی که با آن هماهنگی دارد همراه با موسیقی و نمایش ارائه می‌دارد.

"هفته مزه" از روز ۱۵ تا ۲۱ اکتبر ادامه خواهد داشت.

دریافت رایگان خبرنامهبا خبر-پیامک های ما اخبار را بصورت زنده دریافت کنید

اخبار جهان را با بارگیری اَپ ار.اف.ای دنبال کنید

بخش‌های دیگر را ببینید
  • 08:45
  • 08:53
  • 09:56
  • 15:40
  • 09:08
این صفحه یافته نشد

صفحۀ مورد توجۀ شما یافته نشد.