دسترسی به محتوای اصلی
راهِ ابریشم

پرسش گری زنان مستند ساز ایران

نتشر شده در:

"آسمان امن است" و "شکارچیان بهترین پیروانند"، ساخته "مژگان ایلانلو"، دو فیلمی که در میان 12 فیلم ساخته زنان سینماگر ایران در چار چوب برنامه ی دور روزه "فوکوس بر سینماگران زن ایرانی" که در دو روز در بروکسل به نمایش در آمد، از جسارت این کارگردان و نگاه جستجو گر وی به مسائل بسیار پرسش برانگیز در جامعه ایران، حکایت داشت.

تبلیغ بازرگانی

 این فیلم ها که یکی، "شکارچیان بهترین پیروانند"، مقوله دین و باور ها را زیر ذره بین می گذاشت و به ما مدرسه اسلامی هنر و ادیان قم را می شناساند و دیگری "آسمان امن است" مقوله شهید و فرزند شهید بودن و همچنین نگاه امروز مردم به شهیدان را مطرح می ساخت، گر چه از امکانات تکنیکی بالائی برخوردار نبودند، اما با پرسش گری و همراه شدن کارگردان با شخصیت ها، بیننده را شگفت زده می کردند.
فیلم بر پایه این سخنان مصطفی ملکیان شکل گرفته که می گوید : " نیچه می گفت: شكارچیان بهترین پیروانند، و درست می گفت. شكارچی به قصد گرفتن و كشتن شكار خود در كمینش می نشیند، او را رصد می كند، سر در پی اش می نهد، كوچك ترین حركات و سكنات و تك وپوی او را زیر نظر می گیرد، اگر رو به فراز نهاد به فراز می نهد و اگر سراشیبی را در پیش گرفت سراشیبی را در پیش می گیرد، اگر به راست پیچید به راست می پیچد، اگر به چپ پیچید به چپ می پیچد، اگر ایستاد می ایستد و اگر به راه افتاد به راه می افتد. اگر شتاب كرد می شتابد و اگر كندی كرد كندی می كند و... و ناگهان به خود می آید و می بیند كه در واقع خود شكار طعمه خود شده است و اگر چه در آغاز، قصد جان شكار خود را كرده بود، سرانجام بهترین دنباله رو و پیرو او شده است.
این ماجرا در ساحت مناسبات اجتماعی انسان ها نیز عیناً تكرارشدنی است. قصد نقد و بلكه انتقاد و عیب جویی و تخفیف قدر و فرو كوفتن متفكری را داری و به این نیت همه آثار مكتوب و غیرمكتوب او را جست وجو و كندوكاو می كنی و هیچ نوشته و ترجمه و گفت وگو و مصاحبه و مناظره و اظهارنظر او را فرو نمی گذاری و در گفتار و نوشتار او نهایت تحقیق و تامل و مطالعه و تفكر را در كار می آوری تا به بهترین صورت، فرو بكوبی اش و ناگهان خود را در حالی می یابی كه بخشی چشمگیر از آرا و نظرات او را پذیرفته و در ذهن و ضمیر خود نشانده ای.
عین این داستان پس از انقلاب پیش آمد. حوزه های علوم دینی و مدرسان و معلمان و محققان و متفكران این حوزه ها خود را صاحب رسالتی احساس كردند و آن غرب شناسی برای غرب ستیزی بود. برای اینكه از عهده این رسالت برآیند از سویی به آموختن زبان انگلیسی، تاریخ اندیشه غرب و به ویژه تاریخ فلسفه غرب، الهیات مسیحی، علوم تجربی انسانی مانند جامعه شناسی، اقتصاد و سیاست و ادیان و مذاهب غیراسلام شیعی، جنبش های دینی جدید، هنر و ادبیات جدید غرب و... پرداختند و از سوی دیگر خود را به پیچیده ترین و پیشرفته ترین دست افزارهای ارتباطی بشر این روزگار از جمله رایانه و شبكه تبادلات اطلاعاتی جهانی، مجهز و مسلح كرده اند.
همه اینها و امثال اینها البته به قصد آنكه غرب را كه دشمن خود می پنداشتند، بشناسند تا به بهترین و موثرترین وجه با او

06:19

گفت‌و‌گو با مژگان ایلانلو

بستیزند و از پایش در افكنند. اما به گفته شاعر عرب: و لیس كل ما یتمنی المر یدركه / تجری الریاح بها لاتشتهی السفن (آدمی به هر چه در سر هوایش را دارد نمی رسد / گاهی باد در خلاف جهت كشتی می وزد) یعنی گاه هست كه نتیجه كار با هدف كننده آن كار انطباق نمی یابد و چنین شد. اینك در حوزه های علمیه بخش چشمگیری از طلاب علوم دینی و روحانیون، خود كمابیش به فرهنگ و تمدن غرب میل و گرایش یافته اند."
در آغاز گفتگو با مژگان ایلانلو به او گفتم آن چه در فیلم "شکارچیان بهترین پیروانند" توجه را جلب می کند بیان آزاد و راحت طلبه هائی است که از تردید خود سخن می گویند. و در فیلم "آسمان امن است" ما به تغییری پی می بریم که در جامعه ایران رخ داده و آن این است که شهیدی که در محور همه تبلیغات دولتی، در رسانه ها و به روی دیوارهای شهر قرار داشت، این چنین زیر سئوال رفته تا جائی که فرزندش هم گاه پنهان می کند که فرزند شهید است.
از او پرسیدم چه چیزی باعث شد به سمت چنین موضوعاتی کشیده شود؟
گفتنی است که این برنامه،"فوکوس بر سینماگران زن ایرانی" توسط انجمن فرهنگی-هنری "آرکانتارا"، به مدیریت فری ملک مدنی، تشکیل شد که پیش تر نیز کار زنان هنرمند جوان ایرانی را به بلژیکی ها معرفی نموده بود.

"تم" مهاجر در دو فیلم حاضر بر پرده سینما ها

مهاجر، ساخته "جیمز گری" که "ماریون کوتیار" به خاطر بازی در آن از بازی در فیلم اصغر فرهادی خودداری کرد و بازی اش در این فیلم چندان چنگی به دل نمی زند، پس از فستیوال کن، به روی پرده سینما ها آمد.
داستان در سال 1921 می گذرد و ما موج مهاجرانی را می بینیم که به آمریکا سرازیر شده اند و در جزیره "الیس" ، در کنار نیویورک، در انتظار انجام کارهای گمرکی و یافتن اجازه ورود به خاک آمریکا و شهروندی آنجا، به سر می برند. در میان آنها دو خواهر لهستانی را می بینیم که یکی به دلیل داشتن سل به قرنطینه فرستاده می شود و خواهر دیگر (ماریون کوتیار)، به کمک جوانی به نام "برونو" (جو آکیم فنیکس) وباج دادن او به مأمور گمرک، امکان رفتن به نیویورک را می یابد. در آنجا او به ناچار در خانه این جوان ساکن می شود و سپس می بیند که او تنها رئیس یک کاباره نیست بلکه پا اندازی هم می کند. دختر مهاجر از سر ناچاری به این زندگی تن در می دهد تا بتواند با پولی که جمع می کند خواهرش را از جزیره "الیس" بیرون بیاورد. تنها کسی که به او چهره ای انسانی نشان می دهد شعبده باز تأتر است که بهای سنگینی را هم پرداخت میکند.
از ورای کشمکش ها و ماجرای این زوج ناجور، بیننده به عمق فاجعه پاره ای از مهاجرت ها پی می برد.
بازی بسیار خوب "جوآکیم فنیکس" در نقش این جوان خشن، پول پرست و بی رحم، این تابلو را تکمیل می کند.

و گر چه دوربین بسیار خوب "داریوش خنجی"، فیلمبردار بنام فرانسوی- ایرانی، صحنه هائی از یک جمعیت خاکستری تب زده، میهن از دست داده و غمگین ونیز تآترهای چرکین مردمی را نشان می دهد، اما بیننده در برابر فیلمی تقریبأ بی تحرک و زندانی در یک چهار دیواری محدود روابط یک زوج قرار می گیرد که می تواند ماجرای هر زوج تشکیل شده از یک جلاد و یک قربانی درمانده باشد. در واقع "مهاجر" فیلمی است از نفس افتاده و ملو دراماتیک که با فیلم های دیگر این ژانر فرقی نمی کند و با قابل پیش بینی بودن، نمی تواند بیننده را شگفت زده سازد.
"جیمز گری" که کارگردانی با استعداد است و و آن را در چهار فیلم دیگرش و از جمله "اودسای کوچک" نشان داد، با این فیلم می خواسته نگاهی به زندگی خود و رسیدن پدر و مادر بزرگ یهودی روسش به آمریکا بیاندازد. کسانی که از انقلاب روسیه گریخته بودند و در آمریکا هم جز شغلی پیش پا افتاده و زندگی ای سخت چیزی نصیبشان نشد. بدین ترتیب شاید اگر "جیمز گری" زندگی آنها را به تصویر می کشید، می توانست خدمت بیشتری به پناهجویان و مهاجران بکند.
به هر رو او جزیره "الیس" ی را نشان داد که جوشان و خراشان بود. در حالی که امروز به حال خود رها شده و در کنارش یک کشتی در حال زنگ زدن است.
چند کلمه هم در باره "داریوش خنجی" بگوئیم که جز سینما دوستان چندان کسی او را نمی شناسد اما بیشتر سینما گران بنام خواستار همکاری با او هستند. از این رو کارنامه وی پر است از نام های چشمگیر دنیای سینما. از "ژان پییر ژونه" آغاز کنیم که جو خارق العاده فیلم خود "شهرک کودکان گمشده" را مدیون اوست. سپس به تندی "سون"، ساخته "دیوید فینچر"، "زیبائی ربوده شده"، ساخته برناردو برتولوچی"، "مترجم"، ساخته "سیدنی پولاک"، "نیمه شب در پاریس"، ساخته "وودی آلن"، "عشق"، ساخته "میشال هانه که" و شماری دیگررا بر شمریم.
داریوش خنجی که در سال 1955 در تهران به دنیا آمد و در دانشگاه نیویورک تحصیل کرده، در سال 1981 ، پس از بازگشت به فرانسه به عنوان دستیار "برونو نویی تن"، فیلمبردار بنام به کار پرداخت . او که به سیاه و سفید و فیلم "آرژانتیک" یا پلیکول علاقمند است، تنها یک فیلم را با دوربین دیجیتالی برداشته که آنهم "عشق"، ساخته "میشال هانه که" است. "داریوش خنجی" که همواره مهارت خود را در خدمت کارگردان به کار می بندد و از این رو سبک خاصی را دنبال نمی کند، می گوید دلش می خواهد یک مستند ویا یک وسترن را در نور طبیعی فیلمبرداری کند.

"راهپیمائی" از مارسی تا پاریس

در سال 1983، جامعه فرانسه با شگفتی دریافت که بیگانه ستیزی سبب کشته شدن شماری جوان عرب تبار توسط پلیس و یا نژاد پرستان طی یک سال شده است. این آگاهی وقتی شدت گرفت که یک کودک نه ساله به نام توفیق به ضرب گلوله ای در سینه اش توسط پلیس به قتل رسید. پس از آن موج اعتراضات در همه جا شنیده شد و یک جوان عرب تبار محله خارجی نشین و فقیر شهر "مارسی" و پدر روحانی "دولورم"، کشیش کلیسای این محله، بر این اندیشه شدند که برای جلب توجه مردم و مبارزه با تبعیض و نژاد پرستی، دست به یک راهپیمائی در سراسر فرانسه بزنند. آنها در روز 15 اکتبر آن سال راهپیمائی خود را آغاز کردند و با تحمل یورش ها، ناسزا ها و اعمال نژاد پرستانه برخی، اما به کمک دیگر فرانسویانی که شبها به آنها جا و خوراک می دادند، توانستند جمعی را در پایان راه با خود همراه سازند و در روز 3 دسامبر در پاریس با استقبال 100.000 نفر روبرو شوند. "فرانسوآ میتران"، رئیس جمهوری وقت آنها را به کاخ الیزه دعوت کرد و پس از آن وزارت کشور دستور گرفت به وضع شمار بالائی از پناهندگان بدون پروانه اقامت رسیدگی کند و به آنها کارت اقامت بدهد.
این "راهپیمائی" موضوع فیلمی است به همین نام که "نبیل بن یادر"، کارگردان مغربی تبار فرانسوی آن را ساخته و گر چه می توانست فیلمی هالی وودی باشد، فیلمی است فقیرانه از نظر کیفیت تکنیکی وبه احتمال زیاد بودجه، با این حال کارگردان به خوبی توانسته جو آن سالها را به تصویر بکشد و ریتمی مناسب به فیلمش بدهد.
هنرپیشگان آن، چه آنهائی که چون "اولیویه گورمه"، هنرپیشه بسیار توانای بلژیکی درنقش پدر "دولورم"، شناخته شده هستند و چه دیگران، همگی در نقش آفرینی خود مهارت بسیاری به خرج می دهند.
جالب اینجاست که این فیلم زمانی به روی پرده سینماها می آید که بحث ها بر سر بالا گرفتن احساسات نژاد پرستانه و ضد مسلمان در فرانسه (البته نه تنها در فرانسه، بلکه در اروپا)، به دلیل قوم گرائی شماری از فرانسویان عرب تبار بالا گرفته، چرا که این بخش از مسلمانان قانون بازی لائسیته را که بر خنثی بودن در مکانهای عمومی به ویژه مدارس، سازمانها و ادارات، دانشگاها تأکید می ورزد، به گونه ای شکسته اند. و گرچه افزایش گرایش به سوی شعارهای حزب راست افراطی سبب شده ، پاره ای دیگر احساسات ضد خارجی و به ویژه ضد مسلمان خود را پنهان نکنند، اما این بحث های همه روزه و گسترده، نشانگر بلوغ جامعه فرانسه می شود که هر گاه می بیند جمعی و یا افکاری مغایر با پایه های حقوق بشر در حال شکل گرفتن است، به خود میآید و با سر وصدای بسیار و کمک به شکافتن مسئله، از هرز روی جامعه و خدشه وارد آمدن به بدنه دمکراسی، به گونه ای جلوگیری میکند. همانگونه که "راهپیمائی" سال 1983، کم کم به شماری از مشکلات پناهجویان و عرب تبارها پایان داد و به تدریج راه را برای فرزندان نسل سوم این مهاجران برای ورود به نهاد های مهم دولتی آسان ساخت. با این وجود راه دراز خواهد بود و برابری کامل هنگامی به دست خواهد آمد که خود این مهاجرین نیز، همچون مهاجران دیگر اوائل قرن بیستم، آمادگی حل شدن در جامعه فرانسه را بیابند.
حال این پرسش پیش می آید که اگر یک چنین "راهپیمائی" بار دیگر امروز انجام گیرد، ایا خواهد توانست از تند شدن احساسات ضد خارجی و ضد مسلمان جلوگیری کند ؟

درگذشت ژیلا مهر جوئی

ژیلا مهرجویی طراح صحنه و لباس که به تازگی تحت جراحی قلب قرار گرفته بود، در بیمارستانی در تهران، در روز 8 آذر ماه درگذشت

ژیلا مهرجویی ، خواهر داریوش مهرجویی، که در سال 1324 به دنیا آمد، فارغ التحصیل رشته کارگردانی در مدرسه عالی تلویزیون و سینما در سال 1351 بود. او فوق لیسانس رشته جامعه شناسی سینما را از مدرسه تحصیلات عالی پاریس گرفته بود.
ژیلا مهر جوئی کار خود در سینما را به عنوان منشی صحنه، در فیلم «چشمه» آربی آوانسیان، آغاز کرد.
ژیلا مهرجویی بعدها به عنوان طراح صحنه و لباس و در برخی موارد منشی‌صحنه، در فیلم‌هایی چون «دایره مینا» ‌،«اجاره‌نشین‌ها» ،‌«فیل در تاریکی‌»، «هامون‌»، «بانو‌»، «سارا‌»، «لیلا‌»، «باد ما را خواهد برد‌»، «بوی کافور عطر یاس‌»، «مارال‌»، «چتری برای دو نفر‌»، «خانه‌ای روی آب‌»، «این زن حرف نمی‌زند»،‌«تارا و تب توت‌فرنگی‌»، «روایت سوم ننه گیلانه» ، «صبحانه برای دو نفر» با کارگردانهای مطرحی چون داریوش مهرجویی،بهمن فرمان‌آرا، عباس کیارستمی، رخشان بنی‌اعتماد وشماری دیگرهمکاری کرد.
ژیلا مهرجویی برای «بوی کافور عطر یاس» از هژدهمین جشنواره‌ی فیلم فجر و «خانه روی آب» از بیستمین دور‌ی جشنواره، سیمرغ بلورین بهترین طراحی صحنه و لباس را گرفته بود.
در پی درگذشت ژیلا مهرجویی، داریوش مهرجویی، ادامه ساخت فیلم خود "اشباح را به مدت دو روز متوقف کرد .
به گزارش ایسنا، «اشباح»، تازه ترین فیلم داریوش مهرجویی، در روزدوم آذرماه کلید خورده است. در این فیلم که محمود کلاری آن را فیلمبرداری می‌کند، مهتاب کرامتی، حسن معجونی، مهدی سلطانی، ملیکا شریفی‌نیا، هنگامه حمیدزاده و امیرعلی دانایی نقش آفرینی می کنند.

"براسای" و عشق پاریس
"

براسای" و عشق پاریس، نام نمایشگاهی است که به ابتکار شهرداری پاریس، از روز 8 نوامبر در محل این شهرداری آغاز شده تا روز 8 مارس 2014 ادامه خواهد داشت.
در این نمایشگاه، شهرداری پاریس بر آن آمده که نگاه عاشقانه یکی از بزرگترین عکاسان معاصر، نویسنده وسینماگر را به پاریس، در معرض دید عموم قرار دهد.
از ورای عکس های "براسای" که از گوشه و کنار شهر پاریس و بیشتر در ساعات شب گرفته شده، بیننده وارد یک فیلم سینمائی سیاه وسفید می شود و گاه نیز لرزش اضطراب فیلم های پلیسی را احساس می کند.
این هنرمند که در سال 1899 در "براسو" در "ترانسیلوانی" یا منطقه مرکزی-شرقی رومانی با نام "گیولوس هالاش" به دنیا آمد و از این رو نام هنری "براسای" را برگزید، در سال 1929 کار عکاسی را آغاز نمود. "براسای" در 4 سالگی به همراه پدرش که استاد ادبیات بود به پاریس آمد و یکسال در این شهر ساکن شد. جذبه پاریس آنچنان در خاطر او زنده مانده بود که پس از پایان تحصیلاتش در برلن در سال 1924 به پاریس بازگشت و در آن خانه کرد.
"براسای" درپاریس با نخبگان روشنفکر، هنرمندان و شاعران آن زمان آشنا شد و علاقه به حفظ لحظات خاص شهر پاریس در او انگیزه عکسبرداری را به وجود آورد.
"براسای" با بیرون کشیدن واقعیت از غالب آن و تغییر دادن نقش اشیأی بسیار معمولی، جوی اسرار آمیز در عکس های خود آفرید. در همان زمان بود که به گرفتن عکس هائی از پاریس و مکانهای عجیب آن به هنگام شب پرداخت. او بدین ترتیب روسپیان محله های "داغ" و کارگران شب کار بازار سبزیجات وگوشت پاریس را در نورهای خاص در عکس های خود نمایان ساخت.

شب گردیها و نگاه ویژه او به معماری پاریس، پل های آن، استفاده از سایه روشن های میله های باغ "تویلری" و منظره های دیگر شهر، عکس های "براسای" را به پدیده ای خاص تبدیل کرد. از این رو "پیکاسو" که از عکس های او شگفت زده شده بود، از وی خواست تا از تندیس های دیده نشده او برای انتشار در نخستین شماره "مینوتور"، یک مجله هنری، عکس بگیرد. از آنجا بود که این دو هنرمند یکدیگر را کشف کردند و دیدند تا چه حد دید مشترکی نسبت به زنان، به بازار مکاره ها و فالگیران آن دارند. اما سیرک بیش از همه چیزهائی که پیش چشمشان قرار می گرفت، مورد علاقه این دو بود. آنها در هنرمندان سیرک زیبائی جسمانی و تلاش فیزیکی را می دیدند. لزوم برقراری تعادل، گفتگو میان انسان و حیوانات و نیز رمز وراز شعبده بازی انها را مجذوب می کرد.
"براسای" از روز پاریس هم غافل نبود و دید کاملأ شخصی خود را درشماری از عکس ها از این شهر داده است. دیدی از کناره های رودخانه سن، ماهیگیران قلاب به دست، بی سرپناهان و حتا سگ های این شهر. او از محله ای به محله دیگر می رفت و فعالیت های خاص هر محله را در عکس های خود نمایان می کرد و روح این محله ها را نشان می داد : مردم شیک کوچه "ریولی"، ذغال فروشان ساحل سن در محله "برسی" و یا عظمت ساختمانهای تاریخی و بناهای گونا گون شهر پاریس.
از این روست که حتا برای کسانی که در شهر پاریس زندگی می کنند، تصاویر "براسای" به گونه ای نوستالژی به وجود می آورد.
ورود به این نمایشگاه رایگان است.

HÔTEL DE VILLE, SALLE SAINT JEAN
5, RUE LOBAU
75004 PARIS

آرشید آذرین و کنسرت گروه سه نفره اش

آرشید آذرین یکی از پدیده های خاص در میان هنرمندان ایرانی برون از کشور است. او که در روز به عنوان متخصص رادیولوژی قلب و اعصاب کار می کند، با فرا رسیدن شب، با پیانو قطعاتی را که می سازد و می نوازد .
قطعاتی که گرچه امتزاجی از موسیقی جاز و موسیقی معاصر هستند، گاه نیز رنگ و بوئی ایرانی پیدا می کنند.
او به مناسبت پخش صفحه ای به نام "پرژن اسکچیز" یا (قطعات ایرانی)، که به تنهائی ساخته های خود را در آن اجرا می کند، در کنسرتی که شب 6 دسامبر در محل "سانساید" در پاریس، در ساعت 9 شب اجرا خواهد کرد یک گیتاریست به نام "هروه راتولد" و یک نوازنده سازهای کوبه ای، حبیب مفتاح بوشهری را هم به یاری گرفته است.
آرشید آذرین که نواختن پیانو را در نه سالگی در تهران به کمک "رومانو در آبراهامیان" و نیز "اقدس پورتراب" آغاز کرد، پیانوی کلاسیک را به دلیل علاقمندی به موسیقی جاز، با پیانوی جاز عوض کرد. او هم زمان با آموختن علم پزشگی، با گروهای مختلف متشکل از دانشجویان پزشگی، کنسرتهائی را در دانشکده خود و سپس در کلوب های جاز کوچه "لومبار" پاریس، که از سالها پیش به دلیل وجود کلوب های جاز به عنوان کوچه جاز معروف شده، به دادن کنسرت پرداخت.
آرشد آذرین درسالهای 90 سفرهائی به ایران انجام داد و در آنجا با موزیسین هائی آشنا شد که در میانشان چندان شیفتگان موسیقی جاز دیده نمی شد وتلاش کرد علاقمندی به این موسیقی را در شهری به وجود آورد که چندان جائی به این موسیقی نمی دهد. این تلاش کم کم به داد وستد های موسیقیائی و اجرای کنسرتهائی با موزیسین های نسل جوان ایرانی در پاریس و، نیویورک و تهران انجامید.
آرشید آذرین که گروهای مختلفی را طی سالهای اخیر بر پا کرده، در سال 2013 ، طرحی را به نام "قطعات ایرانی برای 3 " را به وجود آورد که هدفش نواختن موسیقی جاز و آمیختن آن با ملودیهای ایرانی ونیز استفاده از ریتم های آفریقائی-ایرانی توسط سه موزیسین بود که نامشان پیش تر برده شد.
این بار ، در کنسرت روز 6 دسامبر، آرشید آذرین همراه با حبیب مفتاح بوشهری، ریتم های دیگری را آزمایش می کند. ما حبیب مفتاح بوشهری، نوازنده بسیار خوب سازهای کوبه ای را هم زمان با سعید شنبه زاده، نی انبان نواز و معرف موسیقی بوشهر، در کنسرتهای موسیقی بوشهری این دو، کشف کرده بودیم.
ثمره دیگر این همکاری آلبومی خواهد بود بر پایه "منطق الیر" عطار که به زودی به بازار خواهد آمد.
آرشید آذرین همچنین ترانه مراببوس را با آرانژمان تازه خود و با صدای "سوسن دیهیم" در یک سی دی سینگل، در هفته های آینده راهی بازار خواهد کرد.
ما این قطعه را پیش از انتشار آن برایتان پخش می کنیم
بهای بلیط کنسرت از 18 تا 20 یورو است.

Sunside
60, rue des Lombards 75001 Paris

 

دریافت رایگان خبرنامهبا خبر-پیامک های ما اخبار را بصورت زنده دریافت کنید

اخبار جهان را با بارگیری اَپ ار.اف.ای دنبال کنید

بخش‌های دیگر را ببینید
  • 08:45
  • 08:53
  • 09:56
  • 15:40
  • 09:08
این صفحه یافته نشد

صفحۀ مورد توجۀ شما یافته نشد.