واژههای فارسی «پایجامه»، «لاجورد»، «کوشک» و «مانویت» در طی سفر دور و دراز و پر پیچ و خمشان برای ورود به زبان فرانسه و جا خوش کردن در آن، هم از نظر تلفظ و هم از نظر معنا دگرگونیهایی پذیرفتهاند.
شنوندگان عزیز، سلام!
Chers auditeurs bonsoir
در برنامۀ این هفته میخواهم از چند واژۀ بسیار رایج در زبان فرانسه با شما صحبت کنم که هریک به گونهای و از راهی جداگانه از زبان فارسی به این زبان راه یافتهاست. البته این واژهها در طی سفر دور و دراز و پر پیچ و خمشان برای ورود به زبان فرانسه و جا خوش کردن در آن، هم از نظر تلفظ و هم از نظر معنا دگرگونیهایی پذیرفتهاند. نخستین واژهای که انتخاب کردهام، واژۀ «پیژامه» است.
Cette semaine, je vais retracer le parcours d’un certain nombre de mots français d’origine persane. Chacun de ces mots est entré en français par une voie différente et détournée d’où des changements dans leur prononciation et parfois dans leur signification
Le premier mot que j’ai choisi est « pyjama ». Ce mot d’origine persane est entré en français par l’intermédiaire de l’anglais. C’est en 1837 que ce mot apparait pour la première fois dans un journal anglais avec la précision que c’est un vêtement porté en Inde. Les Français l’empruntent aux Anglais et lorsqu’il apparait en 1882 sous la plume d’Edmond de Goncourt dans son « Journal », puis en 1892 sous la plume d’Abel Hermant dans « Le Frisson de Paris », il est bien précisé que « c’est un costume pour la nuit ». Bien que les Anglais l’empruntent à la langue « hindi », le mot est bel et bien issu du persan « pây-djâmeh » : de « pây », jambe, et de « djâmeh », vêtement. En fait, c’est par l’intermédiaire des musulmans de l’Inde qu’il était déjà entré dans l’hindi
«پیژامه» در اصل همان «پای جامه» فارسی است به معنای جامهای که ساق پا را میپوشاند. این واژه از قرنها پیش از زبان مسلمانان هند وارد زبان هندی شده بود و انگلیسیها آن را در هند از زبان هندی گرفتند. این واژه در زبان انگلیسی نخستین بار در سال 1837 میلادی به صورت «په جامِز « (pajamas) با این توضیح ساده که «جامهای است در هند»، ظاهر شد. فرانسویان آن را نزدیک به 50 سال بعد از زبان انگلیسی گرفتند. نخست ادمون دُگُنکور در سال 1882 و سپس اَبِل اِرمان در سال 1892 آن را به صورت پیژاما به معنای «لباس شب» به کار بردند.
باری، دومین واژهای که انتخاب کردهام، واژۀ «اَزور» (Azur) به معنای «آبی آسمانی» است.
Le deuxième mot français d’origine persane dont je vais retracer le parcours est le mot « azur » qui désigne, comme vous le savez, la couleur du ciel ou, plus généralement, le bleu ciel. Il est indéniable que le français l’a retiré du latin qui l’a repris à son tour à l’arabe « Lazward », lui-même emprunté au persan « Lajward ». Vers la fin du XIe siècle, il apparait sous la forme « azurium » en latin médiéval, mais il est aussi attesté à la même époque sous la forme « azur » dans «La Chanson de Roland », un poème épique et une chanson de geste en français, et sous la forme « lazur » dans les commentaires français de Rachi (Rabbi Shlomo ben Itzhak) sur la Bible hébraïque
شکی نیست که واژۀ «اَزور» از زبان لاتینی وارد زبان فرانسه شده است و زبان لاتینی نیز آن را در اواخر قرن یازدهم میلادی از زبان عربی گرفته است. اصلِ فارسی واژه، «لاژوَرد» است که پس از وارد شدن به عربی به «لازوَرد» تبدیل شده، سپس از عربی وارد زبان لاتینی قرون وسطای عُلیا شده و به صورت « azurium » درآمده است. این واژه در همان زمان به صورت «اَزور» در «سرود رولان»، یکی از کهن ترین آثار حماسی ادبیات فرانسه، و در «تفاسیر فرانسویِ» کتاب مقدس به قلم «ربّی شلومو اسحاق» معروف به «راشی» به صورت «لَزور» ظاهر شده است.
سومین واژهای که انتخاب کردهام، واژۀ «کیوسک» است.
Le troisième mot français d’origine persane que j’ai choisi est le mot « Kiosque ». Le français l’a repris vers le milieu du 17e siècle de l’italien « chiosco » lui-même emprunté au turc « köşk ». Mais le turc l’avait emprunté à son tour au persan « koushk » qui signifie « petit palais ». Dès le milieu de l'époque moderne ce mot est utilisé dans la société de cour royale ou princière européenne pour désigner un pavillon de jardin ouvert, le plus souvent de tous les côtés. Mais sa construction européenne dépasse ses modèles originels issus du palais de Topkapi d’Istanbul au XIVe siècle
واژۀ «کیوسک» در میانۀ قرن هفدهم میلادی از زبان ایتالیایی وارد زبان فرانسه شده است. در ایتالیایی «کیُوسکو» تلفظ می شود. ایتالیایی آن را از «کؤشک» ترکی گرفته که تلفظ ترکیِ واژۀ فارسیِ کوشک است. این واژه در فارسی به معنای کاخ و سرای بلند به کار میرفته ولی امروز به معنای نوعی ایوان به کار میرود که از قُبّهای پوشیده است و دور تا دور آن باز است.
چهارمین و آخرین واژهای که انتخاب کردهام، واژۀ «مانویّت» است که در فرانسه به آن«manichéisme» میگویند.
Le quatrième et le dernier mot que j’ai choisi est en réalité un terme philosophique. J’imagine que vous connaissez déjà la signification du manichéisme. En français courant, ce terme désigne, par extension, la conception dualiste du bien et du mal. En fait, le manichéisme était une religion fondée par un Perse du nom de Mani au IIIe siècle. C'était en réalité un syncrétisme ou, disons le plus simplement, un assemblage du zoroastrisme, du bouddhisme et du christianisme. C’est pourquoi les adeptes du zoroastrisme et du christianisme combattaient ardemment les partisans de Mani. Aujourd’hui, en français et dans la plupart des langues occidentales le manichéisme est employé pour qualifier une pensée ou une action sans nuances, voire simpliste
مانویّت، اصطلاحی فلسفی است. معنای رایج آن در فرانسه و بیشتر زبان های اروپایی، برداشت ثنوی از نیک و بد و، به عبارتی، جهان را عرصۀ جنگ خیر و شر دانستن است. میدانید که مانویت در اصل دینی ایرانی بوده است. مانی، بنیانگذار این دین در قرن سوم میلادی، آیینی کم و بیش عرفانی از ترکیب دینهای مسیحی، زرتشتی و بودایی پدید آورد. زرتشتیان و مسیحیان با پیروان او همواره در جنگ و ستیز بودند. مانی از مسیحیت ایدۀ مسیحای نجات دهنده، از زرتشتیت اعتقاد به جنگ نیک و بد و از آیین بودا اصل تناسخ را گرفت و با درآمیختن آنها دین تازهای بنیان گذاشت. اساس دین مانی بر ایدۀ ثنویت استوار بود و برای همین در زبانهای اروپایی و از جمله در فرانسه اصطلاح «مانیکهایسم» یعنی مانویت را برای بازنمودنِ اندیشهای سادهانگار به کار میبرند.
شاد و خرم باشید!
Je vous souhaite santé, bonheur et prospérité
Et j’espère vous retrouver dans la prochaine émission
دریافت رایگان خبرنامهبا خبر-پیامک های ما اخبار را بصورت زنده دریافت کنید
آبونه شوید