فتحالله بینیاز نویسنده و منتقد ادبی، طی سالهای اخیر کتابهایی را در دو حوزه داستان و نقد ادبی منتشر کرده است.به بهانه چاپ آثار جدیدی از این نویسنده، در مجله کتاب این هفته به سراغ وی رفتهایم تا درباره این کتابها گفتوگو کنیم.
بی نیاز متولد تیرماه 1327 مسجدسليمان و فارغ التحصيل سال 1351 در رشته مهندسی برق از دانشگاه صنعتی شريف است.
او فعالیت ادبی خود را از سال 1347 تا 1380 با نامهای مستعار مختلف در هفته نامهها، ماه نامهها، فصلنامه چند داستان کوتاه، مقاله، نقد ادبی، سینمایی و نمايشنامه چاپ کرده و از آن به بعد با نام اصلیاش نقدها و داستان هایش را منتشر کرده است.
بینیاز که همیشه در هر دو حوزه داستاننویسی و نقد ادبی فعال بوده؛ جایی گفته است که هردوی اینها، هرگز توان رقابت با پرخوانیاش را نداشته و به ازای هر ۱۰ کتابی که خوانده یک نقد بر یک اثر نوشته یا پس از سالها خواندن ادبیات ایران و جهان حاضر به چاپ داستانهایش شده است.
وی که تاکنون بیست اثر داستانی و 10 کتاب در حوزه نقد منتشر کرده، به رادیو بینالمللی فرانسه میگوید: «من نویسندگی را از هفده- هجده سالگی شروع کردم اما چیزی چاپ نکردم، تا اینکه در سال 69 وقتی 42 ساله بودم، اولین رمانم به نام « مکانی به وسعت هیچ» را منتشر کردم. از همان دوره دانشجویی هم کتابهای حوزه نقد و نظریه ادبی و همچنین فلسفه و جامعهشناسی و روانشناسی را میخواندم.»
بینیاز میگوید: « نقد را اینگونه آموختم و تا قبل از سال 57 با نام مستعار مطلب در نشریات مینوشتم تا اینکه از سال 69 به نام خودم مطالبم را منتشر میکردم و آثار نویسندگان را نقد میکردم.»
نویسنده مجموعه داستان ترجیعبندی برای شاعران جوان میگوید: « در همه این سالها داستان هم مینوشتم و مدام بازنویسیشان میکردم.»
این منتقد ادبی در مورد نکات مهم در کار نقد ادبی میگوید: « در نقد برای من فقط اطلاعات مهم نیست؛ بلکه دانش در این زمینه هم خیلی اهمیت دارد و به همین دلیل باید کتابهای بسیار خواند.»
فتحالله بینیاز که کار نقد ادبی و داستاننویسی را همواره به طور همزمان انجام داده در مورد تاثیر این دو حوزه بر یکدیگر میگوید: « من زمانی با خواندن زندگینامه بودلر و رابرت پن وارن متوجه شدم که میشود هم نویسنده خوبی بود و هم منتقد. به ویژه ادگار آلن پو روی من خیلی تاثیر گذاشت؛ چون در هر سه حوزه نقد ادبی، شعر و داستان کار میکرد و موفق بود.»
وی در مورد تفاوتهای حوزه نقد و داستاننویسی میگوید: « نقد دانش است اما داستان، امری درونی است. در داستاننویسی هم نویسنده لزوما بر اساس اصول نقد ادبی نمینویسد و هنگام نوشتن اصلا نظریههای ادبی را به یاد نمیآورد؛ بلکه آنچه در ذهنش جاری میشود را به روی کاغذ میآورد.»
وی همچنین در مورد نگاه تاریخی به ادبیات چنین میگوید: « وقتی درباره یک امر تاریخی میخواهید داستان بنویسید، ضرورتی ندارد به الگوهای واقعگرایانه وفادار باشید. چون داستان به قول نیچه به طور کلی دروغ است، اما نویسندگان دروغگوهایی هستند که مردم، حرف آنها را باور میکنند. چون در این دروغها، واقعیتی نهفته است که روزی به وقوع میپیوندد.»
به گفته فتحالله بینیاز، نویسنده میتواند با استفاده از آنچه در بستر تاریخی زندگی انسان رخ داده؛ داستانپردازی کرده و نوع جدیدی از تاریخ را به خواننده ارائه بدهد.
دریافت رایگان خبرنامهبا خبر-پیامک های ما اخبار را بصورت زنده دریافت کنید
آبونه شوید