"ویزا برای عکس"؛ بزرگترین جشنواره فتوژورنالیسم جهان در فرانسه
نتشر شده در:
گوش کنید - ۱۴:۵۵
بزرگترین جشنواره عکاسی خبری (فتوژورنالیسم) جهان با عنوان "ویزا برای عکس" از 29 سال پیش تاکنون هرساله اوائل ماه سپتامبر در شهر "پرپینیان" در جنوب فرانسه برگزار میشود.
امسال نیز این شهر، میزبان برخی از تاثیرگذارترین عکسهای خبری جهان در یک سال گذشته است و همچنین درهای خود را به روی بازدیدکنندگان و علاقمندان گشوده است.
عکسهایی که در این جشنواره به نمایش درمیآید، اغلب متاثر از حوادث مختلف تکاندهنده در دنیا بوده و به همین دلیل روایتگر خشونت و آسیبهای مختلف است. تصاویری که روایتگر واقعیتی است که این عکاسان خبری آن را دیده و ثبت کردهاند. عکسهایی که زندگی مردمان مختلف از مانیل در شرق آسیا تا موصل در عراق و از آنجا تا کاراکاس در آمریکای جنوبی را دربرمیگیرد.
هرساله در شهر پرپینیان فرانسه بازدیدکنندگان در 20 نمایشگاه در 9 محل مختلف شهر میتوانند دردناکترین و تاثیرگذارترین وقایع انسانی در سرتاسر کره خاکی را به چشم ببینند.
"ژان فرانسوا لوروی" مدیر جشنواره فتوژورنالیسم پرپینیان درباره عکسهایی که امسال به نمایش درآمده، گفته که آنچه در انتخاب این عکسها اهمیت داشته، بیش از آنکه تکنیک بکار رفته در آنها باشد، نگاه عکاسان بوده است؛ زیرا که "امروزه فراگرافتن و به کار بردن تکنیک کاملا آسان است. آنچه دشوار است گرفتن یک عکس با کیفیت پایین است، اما آنچه باعث تفاوت عکسها میشود؛ نگاه عکاسان است، بنابراین شما عکاسی را میبینید که با عکس خود یک تاریخ را روایت کرده است، چیزی که من در آثار آماتورها هرگز ندیدهام."
جشنواره عکسهای خبری "ویزا برای عکس" هرسال برخی از مهمترین و تاثیرگذارترین عکسهایی را به نمایش میگذارد که از سپتامبر سال قبل تا ماه اوت همان سال گرفته شده است. عکسهایی که بخشی از مهمترین وقایع و حوادث دنیا را به نمایش میگذارد. هرچند آنچه تعجب بسیاری را برانگیخته این است که در میان عکسهای امسال جای تصاویر مربوط به حملات انتحاری اروپا در یک سال گذشته خالی است؟
عکسهای جشنواره امسال "ویزا برای عکس" شامل چهار محور اصلی است:
اول: جنگ در جهان:
در چند سال گذشته در این جشنواره، عکس های بسیاری از جنگ در عراق و سوریه به نمایش گذاشته شده، اما امسال به طور ویژه بر "جنگ در موصل" تمرکز شده است. در این جشنواره عکسهای سه عکاس خبری که طی اکتبر ۲۰۱۶ تا ژوئیه گذشته در موصل حضور داشته اند و از مواجهه نیروهای داعش با ارتش عراق عکاسی کرده اند به نمایش درآمده است.
همچنین در جشنواره امسال عکس هایی از عکاس الجزایری «ضحی بن سمرا» را میبینید. عکس هایی از درگیری و جنگ در پاکستان، افغانستان، سودان و همچنین عراق و سوریه.
عکس های این عکاس الجزایری دارای این ویژگی است که بیش از هرچیز نمایانگر آسیب های انسانی ناشی از جنگ و درگیری های نظامی است. همچنین در عکس های او توانایی انسان برای وفق دادن خود با شرایط مختلف را می توان به روشنی مشاهده کرد.
دوم: اقلیت در حال مقاومت
در عکسها و تصاویری که بر دیوارهای نمایشگاههای جشنواره سال 2017 فتوژورنالیسم خودنمایی میکنند، تصاویری را مشاهده میکنید از اقلیتهای مختلف در جهان که در برابر هجوم اکثریت ایستادگی میکنند. تصاویری از مقاومت اقلیت بربر مراکش در برابر محو و نابودی فرهنگ و هویت شان که خود، نوع دیگری از جنگ به حساب می آید. در عکس های سیاه و سفیدی که از بربرهای مراکش گرفته شده و همچنین در عکس هایی از سرخپوستان آمریکا که در این نمایشگاه به نمایش گذاشته شده، میتوان این تلاش اقلیت ها برای باقیماندن را دید.
سوم: انسان در برابر طبیعت
عکس هایی که از آلودگی در چین در این جشنواره به نمایش گذاشته، شاید حتی بیشتر از عکس های جنگ تاثیرگذار است. هر جنگی روزی پایان می یابد، اما تولید آلودگی در دنیا رو به افزایش است.
کشور چین که طی سه دهه گذشته توانسته به یکی از بزرگترین قدرت های اقتصادی جهان تبدیل شود، همچنین با این رشد، مقام نخستین آلاینده کره زمین را هم کسب کرده است. این امر در واقع پیامد سرعت دیوانهوار توسعه در این کشور است.
در عکسهای نمایشگاه امسال از وضعیت طبیعت در چین، رودخانههایی را میبینید که به زهکش تبدیل شده، روستاهای سرطانزا را میبینید و همچنین مراتعی را که دیگر سرسبزی ندارند و حیواناتی که دیگر غذای طبیعی برای خوردنشان وجود ندارد.
چهارم: زندگی های رنجآور
در جشنواره امسال علاوه بر جنگ و خشکسالی و آسیبهای اجتماعی، همچنین عکسهایی هم هست از مردان و زنانی که سراسر زندگی برایشان به منزله یک مبارزه و درگیری همیشگی است. مبارزه ای که اغلب از لحظه تولد برای آنها آغاز می شود. انسانهایی که ناچارند در فقر، قحطی و بیماری به دنیا بیایند، زندگی کنند و بمیرند.
اجرای رمان "سقوط" آلبر کامو بر صحنه نمایش با همکاری کاترین کامو
آثار ادبی همواره برای اهالی هنر به ویژه تئاتر و سینما جذاب بوده است. بسیاری از رمانهای دنیا به فیلم درآمده یا روی صحنه نمایش اجرا شده است. برخی از این آثار نیز به دلیل اهمیت و ارزش آنها بارها و بارها توسط هنرمندان مختلف اجرا میشود.
آلبر کامو، نویسنده فرانسوی که علاوه بر رمان و داستان، نمایشنامه هم مینوشت، از جمله آنهایی ست که سالها پس از مرگش هرساله آثار مختلفش را میتوان در شهرهای مختلف دنیا بر صحنه نمایش دید.
این روزها هم در پاریس و در تئاتر "لوسرنر" نمایشنامه "سقوط" (لاشوت) از او را "ایوان موران" کارگردان و هنرمند تئاتر شناختهشده فرانسوی اجرا میکند. ویژگی این نمایش این است که کاترین کامو، دختر آلبر کامو متن آرا برای اجرا تنظیم کرده است.
"سقوط" رمانی است فلسفی که از زبان ژان باتیست کلمانس که وکیل بوده و اینک خود را "قاضی تائب" میخواند روایت میشود. او داستان زندگیاش را برای غریبهای اعتراف میکند.
ژان باتیست کلمانس در رستورانی به نام "مکزیکو سیتی" در آمستردام با غریبهای - که در اصل خواننده کتاب است- آشنا میشود و داستان زندگی اش را برای او بازگو میکند. ژان باتیست برای او میگوید که وکیلی تراز اول در پاریس بوده و زندگی بسیار موفقی داشته است. اما شبی که در حال گذشتن از پلی در پاریس بوده، زنی را میبیند که بصورتی غیرعادی به لبههای پل نزدیک شده است. ژان باتیست با بیتوجهی از کنار زن میگذرد. بعد از چند قدم، صدای برخورد شیئی با آب را میشنود، اما -برخلاف همه ارزشهایی که خود، ظاهراً، در طول اعترافاتش به آنها پایبندی نشان میدهد- برای نجات آن زن هیچ اقدامی نمیکند و همین ماجرا سرمنشاء ماجراهایی دیگر برای او میشود.
در این اثر طی پنج روز و دراین پنج صحنه از یک اثر نمایشی، کلمان، شخصیت اصلی داستان سقوط آرام آرام خواننده را با خودش مواجه می کند.
کلمانس در این اثر همچنین شخصیتهای رمانهای داستایفسکی را به یادمان میآورد، شخصیتهایی عذاب کشیده، مضحک، بیاخلاق و گاه کنترل کننده؛ چون هدف از اقرارهای او پیش از هرچیزی این است که موضوع قضاوت را در پیشگاه خوانندگان بار دیگر به تصویر بکشاند.
این اثر به گونه ای یک محاکمه تقریبا کافکایی است و کلمان در آن همه نقش ها را بازی می کند: متهم، وکیل مدافع، دادستان و قاضی… و البته با نبوغ کامو، این دادگاه شکلی جهانی می یابد. "
نخستین داستان حماسی ایران بر صحنه نمایش پاریس
اسطوره "گیلگمش" به قولی کهنترین اسطوره جهان است و حدود چهار هزار سال قدمت دارد. اسطورهای که بیش از چهار هزار سال قدمت دارد و روایتگر تکامل، رنج و به پوچی رسیدن انسان است. اسطورهای که به فلسفه تنه میزند و همین باعث تمایز آن از دیگر اسطورهها شده است.
خاستگاه اسطوره گیلگمش را ایران میخوانند. ایرانی زمان بابِلیان و سومریان و اکنون چهار هزار سال پس از تولد آن میتوان در جایی از جهان در سالن تئاتری به تماشای آن نشست. هرچند به نظر میرسد با وجود آوازه این اثر همچنان بسیاری هستند که حتی نام آن را نشنیدهاند.
سالن تئاتری در پاریس از پنجم سپتامبر قرار است به مدت دو هفته یک اثر نمایشی را بر مبنای گیلگمش اجرا کند.
گیلگمش، آنچنان که در این اسطوره آمده خدا -انسانی است که میخواهد جاودانه بماند. او واسطهای است میان انسان و خدا. هم وجوه انسانی دارد و هم الهی.
"ادگار اَلِمانی"، کارگردان نمایش "گیلگمش" گفته که برای او بیش از آنکه مهم باشد این متن متعلق به چه سرزمینی است، این اهمیت داشته که متنی مربوط به ریشههای تمدنی بشریت است.
وی همچنین در جایی گفته که مرگ یک دوست سبب این شده که به سراغ اجرای متنی برود که مضمون آن نیاز انسان به مبارزه با مرگ و جاودانه شدن است.
ایران در هفتاد و چهارمین دوره جشنواره ونیز
جشنواره فیلم ونیز این روزها هفتاد و چهارمین دوره خود را میگذراند. جشنوارهای که آن را یکی از سه جشنواره مهم سینمایی جهان در کنار کن و برلین میخوانند و البته بع عقیده صاحبنظران و بنا به رویکردهای ویژه این جشنواره، به نظر میرسد در فستیوال فیلم ونیز نگاه ویژه و متفاوتی به آثار سینمایی میشود.
اما ایران در کجای این کهنترین جشنواره سینمایی جهان ایستاده است؟
از سال 1932 که جشنواره ونیز برای نخستین بار برگزار شد، 26 سال طول کشید تا یک فیلم ایرانی در آن شرکت کند. فیلم "مینیاتورهای ایرانی" ساخته مصطفی فرزانه اولین فیلمی بود که در سال 1958 به این جشنواره راه یافت. هرچند این فیلم محصول کشور فرانسه بود. سه سال بعد ابراهیم گلستان با فیلم کوتاه "یک آتش" در این جشنواره حضور یافت و مدال برنز این جشنواره را هم به او اهدا شد. ابراهیم گلستان در دوره بعدی جشنواره هم با فیلمهای "خرابآباد" و "موج، مرجان و خارا" به این جشنواره رفت و باز هم مدال برنز دیگری را برای فیلم "موج، مرجان و خارا" به دست آورد. این نویسنده و فیلمساز در سالهای بعد باز هم در جشنواره ونیز شرکت کرد و جوایزی به دست آورد.
فیلم سینمایی مشهور "گاو" ساخته داریوش مهرجویی هم در دهه پنجاه به جشنواره ونیز رفت و جایزه فدراسیون بینالمللی منتقدان سینمایی را کسب کرد.
ایران که در دهه پنجاه سینمای پررونقی در حوزه فیلمهای هنری و روشنفکرانه داشت در سال 1351 با 14 فیلم در جشنواره فیلم ونیز شرکت کرد. از جمله این فیلمها "آرامش در حضور دیگران" از ناصر تقوایی، "بیتا" از هژیر داریوش، "پستچی" از داریوش مهرجویی" و همچنین "نان و کوچه" از عباس کیارستمی بود.
بعد از آن در سال 1354 سهراب شهید ثالث با فیلم "طبیعت بیجان" به این جشنواره رفت و پس از آن به مدت 10 سال هیچ فیلمی از ایران به جشنواره ونیز راه نیافت.
سال 1374 نخستین بار بود که یک کارگردان ایرانی داور این جشنواره شد. عباس کیارستمی آن سال عضو هیئت داوران این جشنواره بود و فیلم "دت یعنی دختر" از ابوالفضل جلیلی در بخش مسابقه این جشنواره، دو جایزه را به دست آورد.
از آن زمان تاکنون طی بیست سال گذشته فیلمهایی از محسن مخملباف، عباس کیارستمی، رخشان بنی اعتماد و برخی دیگر از کارگردانهای ایرانی در این جشنواره شرکت کرده است. همچنان که امسال فیلم "ناپدیدشدن" به کارگردانی علی عسگری و "بدون تاریخ بدون امضاء" ساخته وحید جلیلوند در بخش "افقهای ویژه" این جشنواره حضور دارد و "رخشان بنیاعتماد" کارگردان ایرانی نیز عضو هیئت داوران همین بخش است.
دریافت رایگان خبرنامهبا خبر-پیامک های ما اخبار را بصورت زنده دریافت کنید
آبونه شوید