قصۀ عشقهای قدیمی
بخشی از ادبیات تبعید، آثاری هستند که با خلق فضاهای مربوط به زندگی مهاجران در سرزمینهایی غیر از وطن آنان پدید میآید. مجموعه داستان «داستان یک روز»، نوشته نسرین رنجبر ایرانی، نمونهای از همین ادبیات است که نشر گردون در برلین آلمان آن را سال گذشته منتشر کرده است.
نتشر شده در: : روزآمد شده در
خانم رنجبر ایرانی، نویسنده و شاعر ساکن هامبورگ آلمان، متولد شیراز است و دکترای ادبیات و زبان فارسی دارد. او سابقه کار در رادیو و تلویزیون و نویسندگی نمایشنامهها و داستانهای کوتاه داشته، مطالب بسیاری در نقد رمان و تئاتر و شعر نوشته، در دانشگاه هامبورگ ادبیات درس داده، تاکنون چهار کتاب به زبانهای فارسی و آلمانی منتشر کرده و چند کتاب هم آماده انتشار دارد.
مجموعه «داستان یک روز» شامل ۱۲ داستان است: «پلو میخوری؟، صبحی خاکستری و گرفته!، داستان عفت خانم و دنیا!، داستان یک روز، این آلمانیها!، اطلس، داستان عشرت خانم، یک قصه معمولی، یک ماجرای ۱۵ ساله، مرد کوچک غمگین، تنگ غروب، تیزه.»
مهاجرت محور اصلی، و روشنفکران، نویسندگان، روزنامهنگاران یا فعالان سیاسی سابق هم شخصیتهای اصلی اغلب این داستانها هستند؛ این شخصیتها مجبور به ترک ایران شدهاند و حالا هر کدام در گوشهای از دنیا به شکلی زندگی میکنند. نویسنده در این داستانها، در کنار گفتن از گذشته این آدمها، وضعیت فعلی آنها را هم روایت کرده است.
نخستین داستان این مجموعه، «پلو میخوری؟» قصه طنزی است که فضای کشورهای مهاجرپذیر را با آداب و رسوم مهاجران تلفیق کرده است. این داستان، قصه چند زن است که در مراسم شب احیا در یکی از شهرهای آلمان شرکت میکنند تا ببینند «رسم و رسوم وقتی سفر میکنن، چی از آب در مییان!»
دسته عزاداری قرار است از جلوی ساختمانهایی چون اداره امور اجتماعی (محل پرداخت حقوق پناهندگان)، اداره کار (محل پرداخت حقوق بیکاران)، سازمان مسکن (ادارهای که خانه جویان از جمله پناهندگان پذیرفته شده، اجازه نامه مخصوص اجاره کردن خانه را از آنجا دریافت میکنند) بگذرد و بالاخره به مسجد هامبورگ میرسد که عزاداران منتظرند تا بعد از مراسم، دلی هم از عزا درآورند. در «پلو میخوری؟» جز این، زندگی آدمهای مهاجر هم روایت میشود.
نویسنده از معلمی میگوید که «سر پیری به خاطر یکدونه پسر» دچار غربت شده و از زنی که «از بد حادثه همسر» مجبور به مهاجرت شده و و قتی میبیند «اینجا هم طرف نمیخواد بذاره از زندگی لذت ببریم و خیال میکنه با تشکیل جلسه و حرف و گفتوگو و سیاست بازی میتونه دنیا رو عوض کنه، گفتم تو رو به خیر، ما رو به سلامت.»
اما دلیل جا کن شدن همه آدمهای تبعیدی این مجموعه، قرار نیست همین باشد.
«داستان یک روز» قصه دو روزنامهنگار سابق است که زمانی عاشق هم بودهاند و هرکدام مجبور به ترک وطن شدهاند و حالا بعد از بیست سال که هرکدام برای یک خبرگزاری یا نشریه در کشوری دیگر کار میکند، در جلسهای به هم میرسند.
زن که پیش از ترک وطن، مدتی هم زندان را تجربه کرده است، به مرد میگوید: «سروسامون هم که گرفتم، جرئت نداشتم با بروبچهها تماس بگیرم، نمیخواستم کسی رو توی دردسر بندازم، به تو ولی نوشتم، به آدرس قاره قدیمت، نوشتم که زندان به زندان شدهام، از عادلآباد به لندن.»
زن و مرد روزنامهنگار تبعیدی، پس از بیست سال به هم رسیدن، تصمیم میگیرند داستانی مشترک بنویسند. داستان «بقالها و نانواها و رستوراندارهای در تبعید» که «ممکنه هنرمندان یا وزرا یا محققین سابق باشن»، قصه «هنرمندانی که ناچار تاکسی رانی میکنن» و قصه «شهروندان جوامع غربی که برای نخستین بار در تاریخشان سوار تاکسیهائی میشوند که هنرمندان، شاعران و نویسندگان آنها را میرانند.»
قرار است قصه آنهایی را بنویسند که «در جریان دگردیسیهای بعد از سکونت در کشور خارجه تبدیل شدهن به منتقد ادبی» و بالاخره نسل زبان از دست رفته و زمان گم کرده، نسل خانه بر باد رفته و نسل بیدنباله: «دنبالههامون که زبونمونو نمیفهمن. قصههامون، شوخیهامون، ضربالمثلهامون، ترانههامون، هیچیمونو نمیفهمن.»
نویسنده در این داستان مشکل نوشتن به زبان فارسی و نویسندگی در کشورهای دیگر را هم یادآوری میکند: «کتابهامونو بچههای خود نویسندههامونم نمیتونن بخونن. اگر خوب فکر کنی، میبینی ما برای همدیگه مینویسیم. مجبوریم برای همدیگه بنویسیم. برای هم نسلها و هم سرنوشتهای خودمون که نقطه پایان خودمونیم. که با خودمون تموم میشیم.»
داستان «این آلمانیها» هم باز روایت زندگی مهاجران و روابط آنها با کشور میزبان است.
«یک قصه معمولی» ماجرای آدمهایی است که به دلایلی مثل ماندن در کنار فرزندان و نوههایشان، حاضر به مهاجرت و زندگی در غربت شدهاند، هرچند همچنان در گذشته و در وطن زندگی میکنند. حرف و نقلها، رویاها، آرزوها و دلتنگیهایشان، تنها به سرزمین مادری مربوط میشود.
«یک ماجرای ۱۵ ساله» باز قصه عشقهای قدیمی است با آدمهایی که آن سر دنیا، پس از سالها همدیگر را پیدا میکنند و با وجود گذشت سالها، وقتی با هم مواجه میشوند، همه چیز تغییر کرده، همه چیز به جز عشقی که میانشان بوده است.
یک نویسنده تبعیدی میگوید: «مشکلات مهاجرت از نسل دوم مهاجران آغاز میشود. از بچههایی که نه به طور کامل به سرزمین آبا و اجدادیشان تعلق دارند و نه به فرهنگ کشور میزبان احساس تعلق خاطر میکنند.»
قصه «مرد کوچک غمگین» همین را میگوید. مشکل خانوادههای مهاجر با فرزندانشان و بچههایی که تحمل خارجی بودن را به اندازه پدر و مادرشان ندارند.
«مگر آدم چقدر میتواند اسمش را غلط بشنود؟ مگر چقدر میتواند به خاطر رنگ پوستش به بازی گرفته نشود؟ چقدر میتواند از همکلاسیهایش بشنود: خارجی گُه… و چرا باید اصلا آدم اینهمه را تحمل کند؟ مگر آدم خودش کشور را ندارد؟»
داستان آخر این مجموعه با عنوان «تیزه» اما زبانی متفاوت با یازده داستان دیگر دارد. دو مبارز سیاسی سابق، دو تبعیدی پس از سالها همدیگر را یافتهاند. شبی در روستایی در آلمان مینشینند به عرقخوری. صاحبخانه که سالهاست به این کشور آمده، حین مستی از کفترهایی میگوید که پسرعمویش به او سپرده و رفته ایران تا مادر در حال مرگش را یک بار دیگر ببیند. اما چون اعدامی بوده. به محض ورود دستگیر میشود و «کاش نرفته بود. فرقی که برای زنعمو کرد، این بود که داغ هادی رو هم دید و بعد از دنیا رفت.»
همینطور که استکانهای عرق را بالا میبرند و کباب باد میزنند، از خاطرات گذشته در ایران یاد میکنند، از سیاست میگویند، از غربت، از مهاجرت و از عشق.
نویسنده مجموعه داستان «داستان یک روز» در کنار همه این داستانها، از ترسیم فضاهای دیگر هم غافل نشده است.
داستان «اطلس» از حمامهای عمومی در ایران میگوید که شاید نسل جدید، آنها را ندیده و تجربه نکرده باشد. قصهای با یادآوری اصطلاحات و سنتهای مردم شیراز که احتمالا آنها را هم، اکنون جوانها زیاد نمیشناسند.
به جز «اطلس»، داستان «تنگه غروبه» هم در ایران میگذرد.
و بالاخره نویسنده در «داستان عفت خانم و دنیا» و «داستان عشرت خانم» با خلق قصهها و فضاهای فانتزی در دنیای پیشرفته آینده، از زندگی آدمها در روزگاری در آینده میگوید که انسان میتواند به کمک تکنولوژی، تنها با کمک یک دگمه، همه نیازهای روزانهاش را برآورده کند. اما در دنیایی که فاصلهها کوتاه شده و هر کشور، فقط یک خیابان محسوب میشود. همه چیز عوض شده است، به جز خصوصیات انسانی.
و آخر اینکه، ویژگی دیگر مجموعه داستان «داستان یک روز»، نثر پاکیزه و تقریبا بیاشکال نویسنده است که برای آنها که به زبان فارسی علاقهمند هستند، میتواند خواندن آن را دلپذیرتر کند.
دریافت رایگان خبرنامهبا خبر-پیامک های ما اخبار را بصورت زنده دریافت کنید
آبونه شوید