دسترسی به محتوای اصلی
ایران

نبرد میان "مکتب ایران" و "مکتب اسلام" در طیف اصولگرایان

اعتراض های شدید نسبت به سخنان رئیس دفتر ریاست جمهوری، اسفندیار رحیم مشایی، در جلسۀ پایانی همایش ایرانیان خارج از کشور در تهران ادامه دارند. معترضان نه فقط از محمود احمدی نژاد خواسته اند که موضع اش را در قبال سخنان رئیس دفترش روشن کند، بلکه بعضاً خواستار برکناری اسفندیار رحیم مشایی از سوی رئیس جمهوری شده اند.

DR
تبلیغ بازرگانی

واکنش ها و اعتراض های شدید نسبت به سخنان رئیس دفتر ریاست جمهوری، اسفندیار رحیم مشایی، در جلسۀ پایانی همایش ایرانیان خارج از کشور در تهران ادامه دارند. معترضان نه فقط از محمود احمدی نژاد خواسته اند که موضع اش را در قبال سخنان رئیس دفترش روش کند، بلکه بعضاً خواستار برکناری اسفندیار رحیم مشایی از سوی رئیس جمهوری شده اند.
آیت الله احمد خاتمی در خطبه های امروزش در نماز جمعه تهران "با بیان اینکه اصلاً ایران با اسلام هویت خود را پیدا کرد"، اضافه داشت "مکتب ایران در برابر مکتب اسلام همان ملی گرایی شرک آلود است که خلاف اسلام و دستور خدا و قرآن مجید است."
احمد خاتمی در جای دیگری از سخنانش تأکید که "سرانجام مکتب ایرانی جمهوری ایرانی است و این حرف هیچ تفاوتی با جمهوری ایرانی ندارد."
آیت الله عباس کعبی، عضو مجلس خبرگان رهبری با اشاره به سخنان منسوب به اسفندیار رحیم مشایی گفته است : اندیشه ای که دنبال اسلام ایرانی است، انحرافی و ادامۀ تفکر نهضت آزادی و دوران هشت سالۀ اصلاحات است.
در این بین علی مطهری نمایندۀ شاخص اصولگرایان مجلس اسلامی اظهارات رحیم مشایی را در مراسم اختتامیه همایش ایرانیان خارج کشور "زنگ خطری" توصیف کرده که به گفتۀ وی باید همۀ "مسئولان حکومت اسلامی را به خود آورده باشد".
علی مطهری گفته است : "اینکه رئیس دفتر رئیس جمهوری کشور بگوید : "از مکتب اسلام دریافت های متنوعی وجود دارد، اما دریافت ما از حقیقت ایران و حقیقت اسلام مکتب ایران است و ما باید از این به بعد مکتب ایران را به دنیا معرفی کنیم" نمی تواند مساله ای اتفاقی و ساده باشد.
علی مطهری در ادامۀ این استدلال افزوده است : "این سخن را در کنار سخنان دیگر اسفندیار رحیم مشایی در تجلیل از کوروش و داریوش و احیای غیرعادی ایران باستان بگذریم و سخنان گاه بیگاه رئیس جمهوری در زنده کردن شخصیت های افسانه ای آن دوره به جای شخصیت های اسلامی را نیز درنظر بگیریم"، و سپس از خود بپرسیم : "آیا اتفاق تازه ای افتاده است؟"
نمایندۀ اصولگرای مجلس اسلامی در ادامه گفته است : اگر مقصود از "مکتب ایران" فرهنگ و هویت و ملیت ایرانی است، روشن است که اصلی ترین عنصر سازندۀ فرهنگ، هویت و ملیت ایرانی اسلام است و درنتیجه باز باید مکتب اسلام را ترویج کرد.
علی مطهری در جای دیگری از اظهاراتش افزوده است : "اینجاست که به حکمت مخالفت رهبر جمهوری اسلامی با گماردن اسفندیار رحیم مشایی به معاونت اول رئیس جمهوری پی می بریم و بهتر بود رئیس جمهوری وی را در هیچ پست حساسی قرار نمی داد."
علی مطهری در خاتمه از رئیس جمهوری خواسته است تا از اسفندیار رحیم مشایی در مورد سخنانش توضیح بخواهد و اگر وی توضیح قانع کننده ای ارایه نداد، او را از کار برکنار کند.
در این بین تندترین واکنش را رئیس مرکز پژوهش های مجلس احمد توکلی نشان داده که سخنان اسفندیار رحیم مشایی را "خزعبلات" و "توهمات ذهن بیماری" توصیف کرده که به گفتۀ او نه فقط با "مبانی اسلام و قانون اساسی" ناسازگار است، بلکه مصداق بارز "خیانت به اسلام و ایران" است.

اکبر گنجی، نویسنده و تحلیلگر مسائل سیاسی، در توضیح جدالی که بین اصولگرایان حول "مکتب ایران" و "مکتب اسلام" درگرفته می گوید : در بادی امر باید گفت که در این مورد زمینه و موضوع نزاع خیلی روشن نیست. گذشته از این، باید این نکته را نیز روشن کرد که چه چیزی اصل است و چه چیزی فرع یا به تعبیر دیگر چه چیزی در خدمت چه چیز دیگری است. می دانیم که آقای خمینی در حوزۀ دین بر این نظر بود که همه باید فدای اسلام و قرآن بشوند و حتا اگر همۀ ایران هم فدای این دو بشوند نه فقط اشکالی ندارد، بلکه تکلیفی شرعی است. بینش مقابل این است که اساساً دین آمده است برای انسان و نه برعکس. یعنی دین آمده است تا در خدمت انسان باشد و به انسان کمک بکند. لذا، اگر انسان و زندگی سعادتمندانۀ او را در این جهان اصل بگیریم، همه چیز از جمله دین باید در خدمت انسان باشد. اگر به عنوان مسلمان دینی بنام اسلام داریم، این دین آمده است برای خدمت به انسان و برای یاری رساندن به او به منظور رسیدن به یک زندگی بهتر، یک زندگی معنوی تر... آنچه فرهنگ ما ایرانیان را تشکیل می دهد، واقعیتی است مرکب از سنن ایرانی، اسلامی و غربی. این فرهنگ یا هویت فرهنگی یک لباس چهل تکه است. البته اگر ساختار جمعیتی را در این ترکیب دخالت دهیم به تصویر دیگری دست می یابیم. به این معنا که اکنون هفتاد درصد جمعیت ایران – یعنی چیزی نزدیک به پنجاه میلیون نفر – زیر 35 سال دارند و بر این اساس باید توضیح بدهیم که این جمعیت به کدام یک از ترکیب ها و عناصر سازندۀ فرهنگ ایران تمایل دارد.
از این گذشته سخنان اسفندیار رحیم مشایی یا احتمالاً خود محمود احمدی نژاد هیچ چیز تازه ای نیست. اگر به مجادلات اوایل انقلاب 57 رجوع کنیم، می بینیم که مثلاً مهندس مهدی بازرگان در کتاب "انقلاب در دو حرکت" نوشت : فرق من و آقای خمینی این است که از نظر آقای خمینی ایران باید در خدمت اسلام باشد، در حالی که من می گویم اسلام باید در خدمت ایران باشد. از این گذشته، آحاد و عناصر اصولگرایان غالباً با آقای احمدی نژاد مخالف هستند. آنچه تاکنون احمدی نژاد را حفظ کرده و باعث دوام وی شده، حمایت بی چون و چرای رهبر جمهوری اسلامی از او بوده است. اگر یک لحظه آقای خامنه ای چراغ سبزی نشان بدهد و دست از حمایت از او بردارد، اصولگرایان هیچ رحمی به احمدی نژاد و داردسته اش نخواهند کرد. از سوی دیگر، احمدی نژاد و تیمش می کوشند حرف هایی بزنند که حتا بعد از پایان دورۀ دهم ریاست جمهوری بتوانند نیروهایی را به خود جذب کنند. در واقع، اینان می فهمند که این کشور یک نسل جوان پنجاه میلیون نفری دارد و در نتیجه می خواهند حرف هایی بزنند که برای این نسل دلنشین باشد. برای خود اصولگرایان هم دین امر جدی اصلاً نیست. در کشور ما دین بازیچۀ صاحبان قدرت است. در دورۀ آقای خمینی هم همین بود. آقای خمینی هم می گفت : حکومت اگر مصلحت بداند می تواند تمام احکام اولیه اسلام را تعطیل بکند. اصل حفظ نظام است و حفظ نظام از اوجب اجبات است. خوب، با این حساب چرا احمدی نژاد و دارو دسته اش با دین چنین رفتاری نکنند. چرا وقتی همه این کار را می کنند مجاز است، ولی اگر آقای احمدی نژاد بکند نامجاز است. حرف های آقای احمدی نژاد حساب شده است، اما از سر اعتقاد نیست. حرف هایی است برای رأی جمع کردن و طرفدار جمع کردن. همانطور که دلارهای نفتی را ساک ساک برای جلب طرفدار پخش می کنند، اینجا هم با این حرف ها دست به اقدام مشابه می زنند.

06:03

گفتگو با اکبر گنجی

ناصر اعتمادی


 

دریافت رایگان خبرنامهبا خبر-پیامک های ما اخبار را بصورت زنده دریافت کنید

اخبار جهان را با بارگیری اَپ ار.اف.ای دنبال کنید

همرسانی :
این صفحه یافته نشد

صفحۀ مورد توجۀ شما یافته نشد.