نمایش یک فیلم فرانسوی و یک فیلم آفریقایی در بخش مسابقه ای پنجمین روز فستیوال کن
خبری که شب گذشته توسط همه رادیوها و تلویزیون ها پخش شد، قرائت سه صدائی نامه سپاسگزاری جعفر پناهی از همه مسئولان، توسط "فردریک میتران"، وزیر فرهنگ فرانسه، عباس بختیاری، مدیر انجمن پویا ویک جوان ایرانی گرداننده یک سایت، در بالای پله های کاخ فستیوال، پیش ازآغاز نمایش رسمی فیلم روز بود، رویدادی که نادر است.
نتشر شده در: : روزآمد شده در
در این نامه جعفر پناهی، از زندان اوین، همه کسانی که او را از یاد نبرده اند قدردانی می کند. نامه ای که محتوایش پیش تر از رادیوی بین المللی فرانسه پخش شده بود اما آنچه مهم است این است که "ژیل ژاکوب"، رئیس فستیوال بار دیگر در پیامی خواستار آزادی جعفر پناهی و آمدنش به کن پیش از پایان فستیوال شد. درخواستی که ظاهرأ تأثیر معکوس داشته چرا که به گزارش سایت جرس، قرار باز داشت جعفر پناهی برای دو ماه دیگر تمدید شده است.
www.dailymotion.com/video/xdbf9m_frederic-mitterrand-lit-une-lettre_news
حال برویم به برنامه امروز فستیوال کن در بخش مسابقه ای اصلی امروز که شامل دو فیلم می شد. اولی، " پرنسس مون پانسیه"، دومین فیلم از سه فیلم فرانسوی حاضر در مسابقه به کار گردانی "برتران تاورنیه" بود که فیلمی است تاریخی بر گرفته از کتابی به همین نام.
فیلمی که تاریخ را از زاویه احساسات انسانی مرور می کند و نشان می دهد که چگونه عشق می تواند مسیر تصمیم های سیاسی را تغییر دهد. منتها به شکلی محدود و کاملأ پیش بینی شدنی.یعنی در هر سکانس می توان تصور کرد در سکانس بعدی چه اتفاقی می افتد. فیلمی که چیزی از واقعیت قتل "دوک گیز" یکی از نزدیکان پادشاه فرانسه در سال 1588 بر ملا نمی کند.
متأسفانه "برتران تاورنیه"، کارگردان خوب فرانسوی، نتوانسته فیلمی به ارزشمندی فیلم دیگرش، "یک روز یکشنبه در طبیعت" که جایزه بهترین کارگردانی را در سال 1984 در کن ربود، ارائه کند.
فیلم دیگر، اولین فیلم چادی بود که در بخش مسابقه ای فستیوال کن به نمایش در می آمد. این فیلم ، "مردی که فریاد می زند"، ساخته "محمت صالح هارون"، کارگردان چادی بود. با این فیلم بسیار ضعیف، آفریقا پس از 13 سال غیبت به بخش مسابقه ای فستیوال باز می گردد. عجیب این جاست که این کارگردان در سال 1999، با اولین فیلم خود " بای بای آفریقا" دو جایزه را در فستیوال ونیز ربوده بود.
این فیلم که موضوعی دردناک دارد و چند صحنه زیبا، از نظر عکس برداری، بیننده را تا حدی خشنود میکند، به نظر می آید که فیلمبردار کاربرد نور را فراموش کرده و در بیشتر مواقع چهره افراد دیده نمی شود. فیلم از سرخوردگی یک پدر که پسرش به جای او به عنوان مربی شنا در یک استخر اشرافی برگزیده شده صحبت می کند. پدری که از روی حسادت پسرش را در ارتشی ثبت نام می کند که با مخالفان حکومت در جنگ است . مشکل فیلم در آنجاست که تا مدتی زیاد هیچ احساسی را به تماشاگر منتقل نمی کند. بازیها، به جز برخی از مواقع، بسیار سطحی، خشک وغیر حرفه ای هستند و از بسیاری نظر ها فیلم نمی تواند ریتم خود را حفظ کند. به هر حال این هم از عجایب کن است که گاه فیلم هائی را برای بخش مسابقه ای انتخاب می کند که تعجب همگان را بر می انگیزد.
دریافت رایگان خبرنامهبا خبر-پیامک های ما اخبار را بصورت زنده دریافت کنید
آبونه شوید