دسترسی به محتوای اصلی
ورزش

رقابت های جهانی دو ومیدانی:نخستین مدال تاریخ ایران،دو سرعت با پوشش گشاد اسلامی و دیگر ماجراهای ورزشکاران ایرانی

نتشر شده در:

مسابقات جهانی دو و میدانی به میزبانی کرۀ جنوبی، با صدرنشینی تیم ملی ایالات متحدۀ آامریکا در جدول رده ‏بندی تعداد کل مدال‏ های کسب شده، به پایان رسید.در این رقابت‏ها، احسان حدادی، قهرمان پرتاب دیسک ایران موفق شد با کسب مدال برنز، نخستین مدال تاریخ رقابت ‏های جهانی دو و میدانی را برای ایران به ارمغان آورد.هم‏چنین مریم توسی، تنها نمایندۀ ایران در بخش بانوان، در رقابت‏های دو ۲۰۰ متر حضور یافت و در رقابتی نامتعادل، به دلیل پوشش گشاد اسلامی‏ش، از دور رقابت‏ها حذف شد. 

تبلیغ بازرگانی

گفتگو با فریدون شیبانی، روزنامه ‏نگار و کارشناس ورزش در هلند:

فریدون شیبانی
فریدون شیبانی

این مدال که اولین مدال جهانی و در سطح بالا برای دو و میدانی ایران بود و همین‏طور حضور خانم مریم طوسی، یک واقعیت را از بعد ورزشی مشخص می‏کند که من همیشه روی آن اصرار داشته‏ام و آن استعداد ایرانی‏ها در ورزش است.
استعدادی که اگر به آن توجه بشود و اگر به‏طور اصولی کار بشود، بدون شک ما می‏توانیم از این مدال‏ها، همان‏طور که درکشتی داشته‏ایم، همان‏‏طور که در فوتبال در رده‏ی آسیا داشته‏ایم (و امیدمان همیشه این بوده که اگر درست کار بشود حتی در رده‏ی جهانی هم مدعی بشویم)، باز هم داشته باشیم. این برمی‏گردد به استعدادی که ایرانی‏ها دارند.
حال شاید ادعای من مقداری جنبه‏ی وطن‏پرستی و تعصب به ایران داشته باشد، ولی به‏هرحال واقعیتی است که تاریخ هم نشان داده و ما همیشه می‏توانیم چنین افتخاراتی را، حتی در سطح گسترده‏ای داشته باشیم.

آقای حدادی قبل از مسابقات و هم‏چنین بعد از مسابقات، از عمل‏کرد مسئولین ورزش ایران و فدراسیون دو و میدانی بسیار انتقاد کرده است و گلایه داشته از نبود امکانات. به ‏طور مثال، این‏که حقوق مربی روسی آقای حدادی را پرداخته نکرده‏ اند و ایشان رفته است. آیا اگر احسان حدادی در یکی از کشورهای اروپایی یا حتی در یکی از کشورهای حوزۀ خلیج فارس، فعالیت داشت و از امکانات بالاتری برخوردار می‏شد، می‏توانست شانس دست‏یابی به مدال طلا را داشته باشد؟

این‏جا ما می‏توانیم از بعد ورزشی نگاه کنیم. چون بعد غیرورزشی آن باز چیز دیگری خواهد شد. کار بزرگی که حدادی انجام داد، این بود که این ورزشکار بدون امکانات لازم به این موفقیت دست یافته است. چیزی که علنی هم گفته شده و در ورزش ما می‏بینیم. یعنی مختص به آقای حدادی نیست.
این ورزشکار بدون مربی، بدون امکانات، در شرایطی که امکانات تمرین‏اش، از قبیل دیسک، گچ و… در صندوق عقب ماشین‏اش خلاصه می‏شده و در به‏در به دنبال محل تمرین و مربی‏ای بوده که بتواند اشکالاتی را که هر ورزشکاری می‏تواند داشته باشد، ببیند و یادآور بشود، توانسته است در بالاترین سطح دنیا نفر سوم بشود.
پس از نظر جهانی و بین‏المللی ورزشی، می‏توانیم حدادی را یک نابغه‏ی دو و میدانی بدانیم که بدون شک اولی هم نبوده است. در اثر نرسیدن به ورزش و بی‏توجهی‏هایی که الان دیگر خیلی بیشتر شده، خیلی‏ها حرام شده‏اند و حدادی توانسته باز هم در همین محدودیت‏ها خودش را تا رده‏ی سوم جهانی بالا بکشد و اولین مدال جهانی در دو و میدانی را نصیب ایران کند.

در ارتباط با خانم مریم طوسی، ایشان باز هم با لباس اسلامی وارد این مسابقات شد. لباسی که مانع از دویدن سریع می‏شود. چون به ‏هرحال در دوهای سرعت، مسئلۀ فیزیکی مطرح است و مسئلۀ آئرودینامیسم باعث می‏شود باد در لباس‏ گشاد ایشان بپیچد و سرعتش کم‏تر بشود. با در نظر گرفتن مشکلات لباس اسلامی در تمام ورزش‏ها برای زنان ایرانی، آیا امید هست که روزی زنان ایرانی بتوانند در مسابقات جهانی موفق بشوند؟

ابتدا می‏خواهم بر روی نکته‏ای که شما اشاره کردید، تاکید کنم. وقتی مسابقه‏ای در سطح جهانی برگزار می‏شود، یک گرم

می‏تواند بین نفر اول و چهارم و حتی نفر دهم، فاصله بیاندازد.
به اعتقاد من، خانم طوسی هم در نوع خودش یک نابغه است که با این شرایط توانسته خود را به این مسابقات برساند. درست است که کارت سفید داشت و به صورت افتخاری توانست در این مسابقات راه پیدا کند، اما به‏هرحال دونده‏ای بود که در میان زنان ایران به این مسابقات آمد و با لباسی با بزرگان دنیا به رقابت پرداخت که پنج برابر آن‏ها وزن لباس‏اش بود.
وقتی ما می‏بینیم یک گرم چقدر تأثیر دارد، پنج برابر وزن آن‏ها، آن هم در دو سرعت که حتی آن لباس نه تنها وزن‏اش بیشتر است که برای دویدن سریع، دست و پاگیر هم است، بسیار مؤثر است.
امروزه وقتی ما مسابقات دونده‏های دو و میدانی را نگاه می‏کنیم، می‏بینیم لباس‏شان خیلی بازتر از شناگرها است. دلیل این امر، مسائل سکسی و این قبیل مسائل که این روزها در جمهوری اسلامی مطرح می‏شود نیست، بلکه به خاطر آن است که دونده راحت‏تر بتواند بدود و به هدف‏اش برسد.
در شرایطی که دنیا در این جهت حرکت کرده است که لباس دونده کم‏ترین مانع برای رسیدن به موفقیت باشد، ما حالتی را برای دونده‏ی زن دوهای سرعت ایجاد کرده‏ایم که اگر نفر آخر هم بشود، شاهکار کرده است.
من کاری ندارم که چه برداشت‏های سیاسی‏ای می‏شود، چه چیزهایی را در دهان این‏ ورزشکارها می‏گذارند که «بله ما می‏دویم، ما به این لباس افتخار می‏کنیم و…!» اما از بعد ورزشی اصلاً غلط است.
در مسابقاتی که در سطح جهانی برگزار می‏شود، یک گرم تعیین کننده می‏شود. یک گرم اضافه یا کمبود وزن و یک ناآمادگی جزیی می‏تواند موجب سقوط قهرمان جهان تا رده‏های پایین بشود و یک نفر را که به اوج آمادگی می‏رسد، قهرمان جهان کند. در آن سطح، ثانیه، گرم و… تعیین کننده است.

احسان حدادی پس از کسب مدال برنز، مدال خود را به آیت ‏الله خامنه ‏ای، رهبر جمهوری اسلامی هدیه کرد. پیش از ایشان هم ورزشکاران دیگری، از جمله الهه منصوریان، قهرمان "ووشو" هم همین کار را کرده بودند. بهداد سلیمی قهرمان وزنه ‏برداری و حمید سوریان قهرمان کشتی نیز مدال‏های‏ خود را به محمود احمدی‏نژاد هدیه داده بودند.
چرا ورزشکارهای ایرانی خود را مجبور می‏دانند که مدال‏شان را به یکی از رهبران حکومت، احمدی‏نژاد یا خامنه‏ ای هدیه کنند؟ در صورتی‏که این مسئله را در هیچ کشور دیگری نمی‏بینیم. حتی در آلمان نازی، ورزشکارها هیچ‏وقت مدال خود را به هیتلر هدیه ندادند و تنها اجباری که داشتند، این بود که حتی اگر مخالف نازیسسم بودند، سلام هیتلری را انجام بدهند. اما هیچ‏گاه در تاریخ نمونه‏ ای نداریم که در کشورهای پیشرفته، حتی در زمان دیکتاتوری مانند هیتلر، ورزشکاری مدال‏اش را هدیه بدهد. چرا در ایران ورزشکارهای ما خود را مجبور می‏دانند که این کار را انجام بدهند؟

این یک پدیدۀ ورزشی در جمهوری اسلامی است. ورزشکاری که در جهان به موفقیتی می‏رسد و به مدالی دست می‏یابد، آن مدال را به کشورش هدیه کرده است. افتخار کسب این مدال متعلق به کشورش است که همیشه نوشته می‏شود مثلاً: «عبدالله موحد شش مدال طلا برای ایران کسب کرد» که بالاترین افتخار است. این را دیگر نمی‏شود منکر شد.
ولی در کشورهایی که تبلیغات نقش اول را بازی می‏کند و به قول امروزی‏ها مصرف داخلی دارد، ورزشکار را همان‏طور که شما تاکید کردید و من هم کاملاً با آن موافق‏ام، مجبور می‏کنند که مدال‏اش را به این شکل تقدیم کند.
یعنی می‏بینیم آقای احسان حدادی چه در وب‏سایت خودش و چه در مصاحبه ‏هایی که داشت، چقدر از کمبود امکانات و نرسیدن‏ها شکایت داشت و این‏که رؤسای فدراسیون دوومیدانی و ازجمله سرپرست فعلی، فقط به دنبال آن هستند که از یک سری ورزشکارهای آماده استفاده‏ی تبلیغاتی بکنند و هیچی در اختیار او نگذاشته‏اند و او بدون مربی و بدون هیچ وسیلۀ لازمی به این افتخار رسیده است، ولی بلافاصله مدال‏اش را به رهبر و پشت آن برای خالی نبودن عریضه، به ملت تقدیم کرده است.
این اصلاً یک حرکت تبلیغاتی است! آن مدال مال ملت و مال کشور است. به نام ایران است، افتخار ایرانی است. اما این دیگر مدی شده که ما الان می‏بینیم.
همان‏طور که وقتی ورزشکاران ما برخلاف میل واقعی‏شان، در مسابقات مجبورند در برابر حریف اسراییلی حاضر نشوند تا مدال و افتخاری را از دست بدهند، می‏گویند ما خودمان نمی‏خواستیم. در حالی‏که مجبورند این‏طور بگویند. چطور این نخواستن فقط بعد از انقلاب به‏وجود آمده است؟ چطور ما قبل از انقلاب حتی یک مورد هم نداشتیم که ورزشکار یا تیمی از ما جلوی اسراییل حاضر نشود؟!
این‏ها یک‏سری حرکات می‏توان گفت نخ‏نما شده است که همه‏ی ورزشکارها دل‏شان می‏خواهد جلوی ورزشکار اسراییلی مسابقه ندهند، جلوی تیم اسراییلی بازی نکنند و در عین حال هم آن مدال و افتخاری را که به دست می‏‏آورند، می‏خواهند با طیب خاطر به رهبر و رییس جمهور بدهند.
این‏‏گونه حرکات با جوی که در حال حاضر در ایران وجود دارد، با نارضایتی‏هایی که کاملاً احساس می‏شود و حتی می‏توانیم آن را در خود اخبار ایران هم ببینیم، دیگر خیلی مصنوعی است و حالت طبیعی‏اش را که هیچ‏وقت نداشته، حالا دیگر کاملاً از دست داده است.
 

دریافت رایگان خبرنامهبا خبر-پیامک های ما اخبار را بصورت زنده دریافت کنید

اخبار جهان را با بارگیری اَپ ار.اف.ای دنبال کنید

این صفحه یافته نشد

صفحۀ مورد توجۀ شما یافته نشد.