رقابت های جهانی دو ومیدانی:نخستین مدال تاریخ ایران،دو سرعت با پوشش گشاد اسلامی و دیگر ماجراهای ورزشکاران ایرانی
نتشر شده در:
گوش کنید - ۰۹:۴۷
مسابقات جهانی دو و میدانی به میزبانی کرۀ جنوبی، با صدرنشینی تیم ملی ایالات متحدۀ آامریکا در جدول رده بندی تعداد کل مدال های کسب شده، به پایان رسید.در این رقابتها، احسان حدادی، قهرمان پرتاب دیسک ایران موفق شد با کسب مدال برنز، نخستین مدال تاریخ رقابت های جهانی دو و میدانی را برای ایران به ارمغان آورد.همچنین مریم توسی، تنها نمایندۀ ایران در بخش بانوان، در رقابتهای دو ۲۰۰ متر حضور یافت و در رقابتی نامتعادل، به دلیل پوشش گشاد اسلامیش، از دور رقابتها حذف شد.
گفتگو با فریدون شیبانی، روزنامه نگار و کارشناس ورزش در هلند:
این مدال که اولین مدال جهانی و در سطح بالا برای دو و میدانی ایران بود و همینطور حضور خانم مریم طوسی، یک واقعیت را از بعد ورزشی مشخص میکند که من همیشه روی آن اصرار داشتهام و آن استعداد ایرانیها در ورزش است.
استعدادی که اگر به آن توجه بشود و اگر بهطور اصولی کار بشود، بدون شک ما میتوانیم از این مدالها، همانطور که درکشتی داشتهایم، همانطور که در فوتبال در ردهی آسیا داشتهایم (و امیدمان همیشه این بوده که اگر درست کار بشود حتی در ردهی جهانی هم مدعی بشویم)، باز هم داشته باشیم. این برمیگردد به استعدادی که ایرانیها دارند.
حال شاید ادعای من مقداری جنبهی وطنپرستی و تعصب به ایران داشته باشد، ولی بههرحال واقعیتی است که تاریخ هم نشان داده و ما همیشه میتوانیم چنین افتخاراتی را، حتی در سطح گستردهای داشته باشیم.
آقای حدادی قبل از مسابقات و همچنین بعد از مسابقات، از عملکرد مسئولین ورزش ایران و فدراسیون دو و میدانی بسیار انتقاد کرده است و گلایه داشته از نبود امکانات. به طور مثال، اینکه حقوق مربی روسی آقای حدادی را پرداخته نکرده اند و ایشان رفته است. آیا اگر احسان حدادی در یکی از کشورهای اروپایی یا حتی در یکی از کشورهای حوزۀ خلیج فارس، فعالیت داشت و از امکانات بالاتری برخوردار میشد، میتوانست شانس دستیابی به مدال طلا را داشته باشد؟
اینجا ما میتوانیم از بعد ورزشی نگاه کنیم. چون بعد غیرورزشی آن باز چیز دیگری خواهد شد. کار بزرگی که حدادی انجام داد، این بود که این ورزشکار بدون امکانات لازم به این موفقیت دست یافته است. چیزی که علنی هم گفته شده و در ورزش ما میبینیم. یعنی مختص به آقای حدادی نیست.
این ورزشکار بدون مربی، بدون امکانات، در شرایطی که امکانات تمریناش، از قبیل دیسک، گچ و… در صندوق عقب ماشیناش خلاصه میشده و در بهدر به دنبال محل تمرین و مربیای بوده که بتواند اشکالاتی را که هر ورزشکاری میتواند داشته باشد، ببیند و یادآور بشود، توانسته است در بالاترین سطح دنیا نفر سوم بشود.
پس از نظر جهانی و بینالمللی ورزشی، میتوانیم حدادی را یک نابغهی دو و میدانی بدانیم که بدون شک اولی هم نبوده است. در اثر نرسیدن به ورزش و بیتوجهیهایی که الان دیگر خیلی بیشتر شده، خیلیها حرام شدهاند و حدادی توانسته باز هم در همین محدودیتها خودش را تا ردهی سوم جهانی بالا بکشد و اولین مدال جهانی در دو و میدانی را نصیب ایران کند.
در ارتباط با خانم مریم طوسی، ایشان باز هم با لباس اسلامی وارد این مسابقات شد. لباسی که مانع از دویدن سریع میشود. چون به هرحال در دوهای سرعت، مسئلۀ فیزیکی مطرح است و مسئلۀ آئرودینامیسم باعث میشود باد در لباس گشاد ایشان بپیچد و سرعتش کمتر بشود. با در نظر گرفتن مشکلات لباس اسلامی در تمام ورزشها برای زنان ایرانی، آیا امید هست که روزی زنان ایرانی بتوانند در مسابقات جهانی موفق بشوند؟
ابتدا میخواهم بر روی نکتهای که شما اشاره کردید، تاکید کنم. وقتی مسابقهای در سطح جهانی برگزار میشود، یک گرم
میتواند بین نفر اول و چهارم و حتی نفر دهم، فاصله بیاندازد.
به اعتقاد من، خانم طوسی هم در نوع خودش یک نابغه است که با این شرایط توانسته خود را به این مسابقات برساند. درست است که کارت سفید داشت و به صورت افتخاری توانست در این مسابقات راه پیدا کند، اما بههرحال دوندهای بود که در میان زنان ایران به این مسابقات آمد و با لباسی با بزرگان دنیا به رقابت پرداخت که پنج برابر آنها وزن لباساش بود.
وقتی ما میبینیم یک گرم چقدر تأثیر دارد، پنج برابر وزن آنها، آن هم در دو سرعت که حتی آن لباس نه تنها وزناش بیشتر است که برای دویدن سریع، دست و پاگیر هم است، بسیار مؤثر است.
امروزه وقتی ما مسابقات دوندههای دو و میدانی را نگاه میکنیم، میبینیم لباسشان خیلی بازتر از شناگرها است. دلیل این امر، مسائل سکسی و این قبیل مسائل که این روزها در جمهوری اسلامی مطرح میشود نیست، بلکه به خاطر آن است که دونده راحتتر بتواند بدود و به هدفاش برسد.
در شرایطی که دنیا در این جهت حرکت کرده است که لباس دونده کمترین مانع برای رسیدن به موفقیت باشد، ما حالتی را برای دوندهی زن دوهای سرعت ایجاد کردهایم که اگر نفر آخر هم بشود، شاهکار کرده است.
من کاری ندارم که چه برداشتهای سیاسیای میشود، چه چیزهایی را در دهان این ورزشکارها میگذارند که «بله ما میدویم، ما به این لباس افتخار میکنیم و…!» اما از بعد ورزشی اصلاً غلط است.
در مسابقاتی که در سطح جهانی برگزار میشود، یک گرم تعیین کننده میشود. یک گرم اضافه یا کمبود وزن و یک ناآمادگی جزیی میتواند موجب سقوط قهرمان جهان تا ردههای پایین بشود و یک نفر را که به اوج آمادگی میرسد، قهرمان جهان کند. در آن سطح، ثانیه، گرم و… تعیین کننده است.
احسان حدادی پس از کسب مدال برنز، مدال خود را به آیت الله خامنه ای، رهبر جمهوری اسلامی هدیه کرد. پیش از ایشان هم ورزشکاران دیگری، از جمله الهه منصوریان، قهرمان "ووشو" هم همین کار را کرده بودند. بهداد سلیمی قهرمان وزنه برداری و حمید سوریان قهرمان کشتی نیز مدالهای خود را به محمود احمدینژاد هدیه داده بودند.
چرا ورزشکارهای ایرانی خود را مجبور میدانند که مدالشان را به یکی از رهبران حکومت، احمدینژاد یا خامنه ای هدیه کنند؟ در صورتیکه این مسئله را در هیچ کشور دیگری نمیبینیم. حتی در آلمان نازی، ورزشکارها هیچوقت مدال خود را به هیتلر هدیه ندادند و تنها اجباری که داشتند، این بود که حتی اگر مخالف نازیسسم بودند، سلام هیتلری را انجام بدهند. اما هیچگاه در تاریخ نمونه ای نداریم که در کشورهای پیشرفته، حتی در زمان دیکتاتوری مانند هیتلر، ورزشکاری مدالاش را هدیه بدهد. چرا در ایران ورزشکارهای ما خود را مجبور میدانند که این کار را انجام بدهند؟
این یک پدیدۀ ورزشی در جمهوری اسلامی است. ورزشکاری که در جهان به موفقیتی میرسد و به مدالی دست مییابد، آن مدال را به کشورش هدیه کرده است. افتخار کسب این مدال متعلق به کشورش است که همیشه نوشته میشود مثلاً: «عبدالله موحد شش مدال طلا برای ایران کسب کرد» که بالاترین افتخار است. این را دیگر نمیشود منکر شد.
ولی در کشورهایی که تبلیغات نقش اول را بازی میکند و به قول امروزیها مصرف داخلی دارد، ورزشکار را همانطور که شما تاکید کردید و من هم کاملاً با آن موافقام، مجبور میکنند که مدالاش را به این شکل تقدیم کند.
یعنی میبینیم آقای احسان حدادی چه در وبسایت خودش و چه در مصاحبه هایی که داشت، چقدر از کمبود امکانات و نرسیدنها شکایت داشت و اینکه رؤسای فدراسیون دوومیدانی و ازجمله سرپرست فعلی، فقط به دنبال آن هستند که از یک سری ورزشکارهای آماده استفادهی تبلیغاتی بکنند و هیچی در اختیار او نگذاشتهاند و او بدون مربی و بدون هیچ وسیلۀ لازمی به این افتخار رسیده است، ولی بلافاصله مدالاش را به رهبر و پشت آن برای خالی نبودن عریضه، به ملت تقدیم کرده است.
این اصلاً یک حرکت تبلیغاتی است! آن مدال مال ملت و مال کشور است. به نام ایران است، افتخار ایرانی است. اما این دیگر مدی شده که ما الان میبینیم.
همانطور که وقتی ورزشکاران ما برخلاف میل واقعیشان، در مسابقات مجبورند در برابر حریف اسراییلی حاضر نشوند تا مدال و افتخاری را از دست بدهند، میگویند ما خودمان نمیخواستیم. در حالیکه مجبورند اینطور بگویند. چطور این نخواستن فقط بعد از انقلاب بهوجود آمده است؟ چطور ما قبل از انقلاب حتی یک مورد هم نداشتیم که ورزشکار یا تیمی از ما جلوی اسراییل حاضر نشود؟!
اینها یکسری حرکات میتوان گفت نخنما شده است که همهی ورزشکارها دلشان میخواهد جلوی ورزشکار اسراییلی مسابقه ندهند، جلوی تیم اسراییلی بازی نکنند و در عین حال هم آن مدال و افتخاری را که به دست میآورند، میخواهند با طیب خاطر به رهبر و رییس جمهور بدهند.
اینگونه حرکات با جوی که در حال حاضر در ایران وجود دارد، با نارضایتیهایی که کاملاً احساس میشود و حتی میتوانیم آن را در خود اخبار ایران هم ببینیم، دیگر خیلی مصنوعی است و حالت طبیعیاش را که هیچوقت نداشته، حالا دیگر کاملاً از دست داده است.
دریافت رایگان خبرنامهبا خبر-پیامک های ما اخبار را بصورت زنده دریافت کنید
آبونه شوید