دسترسی به محتوای اصلی
ورزش

ضعف فنی دربی تهران، نشانۀ افت کلی فوتبال ایران

نتشر شده در:

حساس‏ترین دیدار هفته‏ ی بیست و چهارم رقابت‏های لیگ برتر فوتبال باشگاه‏های ایران، در مقابل بیش از ۷۰هزار تماشاگر مشتاق در ورزشگاه آزادی شهر تهران، میان دو تیم پرسپولیس و استقلال، پرطرف‏دارترین باشگاه‏های ایران، برگزار شد.در این دیدار، سرخ‏پوشان در حالی که تا دقیقه‏ ی ۸۲ دیدار، با نتیجه‏ ی دو بر صفر، بازی را به استقلال واگذار کرده بودند، سرانجام با سه گل ایمون زائد، مهاجم لیبیایی- ایرلندی خود، در کم‏تر از ۱۰ دقیقه موفق شدند آبی‏ پوشان را با نتیجه‏ ی سه بر دو شکست دهند.

تبلیغ بازرگانی

توضیحات بیشتر از محمود سرابی، کارشناس و مربی فوتبال و هم‏چنین سردبیر دو نشریه در انگلیس:


داربی یا دربی در هر کشوری خصوصیات خاص خود را دارد. یعنی بعضی وقت‏ها هم اصلاً ربطی به بالا و پایین جدول ندارد. به همین دلیل این حساسیت‏ها برای اهالی آن شهر می‏تواند بسیار جذاب و دیدنی باشد. به عنوان مثال، در انگلیس در شهر منچستر، دو تیم منچستریونایتد و منچسترسیتی، سمبل این داربی هستند. ولی آن‏چه مورد سئوال شماست، تمام این اتفاقات در ورزش دنیا، ورزشی است؛ همان‏طور که در اسم‏ اش هست. اما در کشور ما مسئله اصلاً ورزشی نیست، سیاسی است.
اما بازهم قبل از این‏که به این موضوع بپردازم، بعد از انقلاب (آن زمان من خودم در ایران بودم و به نوعی هم دستی بر آتش داشتم) حکومت وحشت عجیبی از رویارویی‏های این دو تیم داشت و همیشه فکر می‏کرد وقتی تماشاچی‏های این دو تیم به استادیوم می‏آیند، مانند یک دیگ جوشان می‏ماند که هر لحظه امکان اتفاقاتی می‏رود که حکومت را می‏ترساند. به همین دلیل، فرم ‏اش عوض شده است.
ولی از بعد فنی هم که بخواهیم نگاه کنیم، از اولین داربی که در سال ۱۳۴۷ برگزار شد، تا امروز که این داربی برگزار شده، سطح کیفی مسابقات به مراتب پایین‏تر آمده است. وقتی به همین بازی اخیر هم نگاه می‏کنید، می‏بینید بازی‏ ای بوده که پنج گل در آن اتفاق افتاده، ولی مجموعه‏ ی اتفاقات را که بررسی کنید، می‏بینید هیچ‏کدام روی کار تاکتیکی و حساب‏ شده نبوده و در واقع اتفاقات نتیجه را رقم زده است. یا تیمی که در صدر جدول قرار دارد و می‏خواهد حاشیه‏ ی امنیتی‏ ای برای قهرمانی درست کند، از بعد فنی‏ اش هم که نگاه کنیم، تیمی که تا دقیقه ‏ی ۸۸، دو هیچ جلو است، خیلی به ندرت اتفاق می‏افتد که نتیجه را واگذار کند. یا تیمی هم که برنده می‏شود، اصلاً بر این باور نیست که می‏توانسته برنده باشد.
ولی مجموعاً داربی‏ ای که در جمهوری اسلامی برگزار می‏شود، خصوصیات خودش را دارد. اگر بخواهیم در مورد خصوصیات خود این داربی صحبت کنیم، حرف زیاد است. اگر بخواهیم از بعد فوتبالی به آن نگاه کنیم، به نتایجی می‏رسد که من می‏توانم بگویم چگونه می‏شود که بازیکنانی که در داربی حضور دارند و در واقع نخبگان و نمایندگان فوتبال یک کشور هستند، از کوچک‏ترین کارهای تکنیکی و تاکتیکی عاجزند. به عنوان مثال، وقتی این دو تیم را در نظر می‏گیرید، اصلاً در فوتبال ایران دور زدن یک مهاجم از یک مدافع را نمی‏بینید که اتفاق بیافتد. یا مدافعانی که در قلب دفاع دوتا تیم کار می‏کنند، از کوچک‏ترین کنترل توپ‏ها در شعاع دفاعی خود و پوشش و چند اصل دفاعی عاجزند.
به همین دلیل می‏گویم که اگر بخواهیم در چارچوب این دو تیم و این بازی صحبت کنیم، بحثی جداگانه است. اگر قبلاً هم داربی‏ ها خوب از آب درنمی‏ آمد، ولی استانداردی در تعدادی از بازیکنانی که در آن داربی‏ ها حضور داشتند، می‏دیدیم. اگر بخواهیم از زمان همایون بهزادی شروع کنیم، همایون بهزادی، کلانی، صفر ایران‏پاک، جواد قراب، کارو حق وردیان و… همین‏طور جلو بیاییم، در برهه‏ه ای مختلف بازیکنانی بودند که شاخص‏های فوتبال یک مملکت بودند و شما می‏دیدید که آن‏ها قابلیت‏های تکنیکی و تاکتیکی را دارند. ولی چون بازی هم‏دیگر را می‏خواندند، به بازی هم‏دیگر آشنا بودند و بازی حساسیت هم داشت، شاید بعضی موقع‏ها داربی‏ها خوب از آب درنمی‏آمد، اما استاندارد بازی در سطح بالایی بود، که متأسفانه این اتفاق در بازی‏های اخیر نمی ‏افتد.

آقای سرابی، در خصوص این دیدار، فکر می‏کنید که مظلومی سرمربی استقلال بازی را واگذار کرد یا این‏که مصطفی دنیزلی مربی جدید سرخ‏پوشان بود که توانست تغییراتی در تیم ‏اش بدهد که این تیم بتواند موفق بشود؟

چیزی که مسلم است، این است که وقتی به دو نیمکت نگاه می‏کنیم، این را نمی‏شود کتمان کرد که مصطفی دنیزلی از یک سابقه‏ ی بین ‏المللی و تجربه‏ ی بیشتری برخوردار است. اما سابقه‏ ی مظلومی را که نگاه می‏کنیم، مختص می‏شود به فعالیت‏ های‏اش در سطح ایران و تماس‏های خارجی و تجربیات بین‏ المللی کسب نکرده است. چون تجربیات بین‏ المللی -نه این‏که شما می‏روید با تیم‏های مختلف- این است که شما وقتی در کوران آن بازی‏ها قرار می‏گیرید، هرکدام از آن بازی‏ها برای شما یک کلاس است، به شما درس می‏دهد و شما یاد می‏گیرد. به‏ هرحال آقای دنیزلی تمام این کلاس‏ها را گذارنده است. او مربی تیم ملی ترکیه بوده، در جام‏های معتبر و در جام ملت‏های اروپا شرکت کرده است.
تازه دنیزلی، در مقایسه با مظلومی، دست‏ اش خالی‏ تر بوده است. یعنی تیم استقلال الان به مراتب پرمهره ‏تر و پرستاره ‏تر از تیم پرسپولیس است. اما شانس و اتفاق و… همه دست به دست هم داده و این بازی این‏‏جوری درآمده است. چون در بازی ‏ای که یک تیم دو هیچ بوده جلو بوده، مسلماً یک مربی آگاه می‏داند که تیم بازنده بدون تفکر حمله می‏کند و تیمی که بدون تفکر حمله می‏کند، بهترین فرصت را به حریف می‏دهد که از ضدحمله استفاده کند و حتی نتیجه را به تعداد گل‏های بیشتر برساند. در مجموع، کفه‏ ی دنیزلی به مراتب سنگین ‏تر از آقای مظلومی است.

آقای سرابی، در ارتباط با ستاره‏ ی پرسپولیس در این دیدار، یعنی مهاجم لیبیایی- ایرلندی این تیم، ایمون زائد، فکر می‏کنید این‏که ایشان توانست سه گل بزند و باعث پیروزی پرسپولیس بشود، نشان‏دهنده‏ ی آن است که او بازیکنی است که سطح فوتبال‏اش از سطح فوتبال کنونی ایران بالاتر است؟ یا این‏که نشان‏دهنده‏ ی ضعف مدافعان در برابر ایشان است؟

البته من تعداد زیادی بازی از ایشان ندیده ‏ام؛ ولی بعضی‏ موقع‏ها روز یک بازیکن است. همان‏طور که یک روز، روز بد یک بازیکن است، روز خوب یک بازیکن هم می‏تواند باشد. داربی روز خوب ایشان بود. همان‏طور که خود او در مصاحبه گفته بود که: «هرچی زدم، رفت توی گل».
در وهله ‏ی اول، همان‏طور که اشاره کردم، جای‏گیری غلط و اصلاً بچه‏ گانه‏ ی تیم استقلال (هردو تیم از این ایرادات تاکتیکی بسیار دارند)… یا حتی خود رحمتی که از دروازه ‏بان‏های شماره یک است، جای‏گیری‏ هایی روی این توپ‏ ها نشان داد یا خروجی‏هایی که باید می‏آمد و نیامد، مجموعه ‏ای را برای این بازیکن ساخت که روزش بشود و در وقت کمی که در اختیار داشت، توانست سه‏ تا گل بزند و ستاره ‏ی بازی هم بشود.

آقای سرابی، با مشاهده‏ ی این دیدار استقلال و پرسپولیس که دو تیمی هستند که تقریباً می‏شود گفت بازیکنان شاخص فوتبال ایران در هردو باشگاه حضور دارند، ارزیابی شما از سطح کیفی فوتبال ایران، از لحاظ فنی، از هر نظر، چیست؟

اگر بخواهیم در کل به فوتبال ایران نگاه کنیم، من یک مثال جلوتر بزنم، بعد به کلیت ورزش نگاه کنیم. الان در همان کشور، رشته ‏هایی مثل والیبال، بسکتبال و… بسیار پیشرفت کرده ‏اند. حال چرا فوتبال پس ‏رفت کرده است؟ به دلیل این‏که آن رشته ‏ها مورد توجه و استقبال عمومی مردم، به آن صورت نیستند که حکومت از جمع شدن مردم وحشت داشته باشد. پس آن‏ها را به حال خودشان رها کرده و آن‏ها هم با توجه به گستردگی و دست‏یابی به علم ورزش توانسته ‏اند پیشرفت کنند و خودشان را در سطح حتی استانداردهای جهانی هم مطرح کنند.
اما در فوتبال آن‏قدر فشار و نگاه پلیسی گذاشته ‏اند که اصلاً فرم فوتبال عوض شده است. به عنوان مثال، شما زمانی می‏توانید در فوتبال پیشرفت کنید که مربیان و کارورزان آن رشته بتوانند با فراغ بال، هرجور که می‏خواهند از نکات پرورشی و آموزشی استفاده کنند. اما وقتی می‏بینید که حتی مربیان را به یک طیف ۲۰-۳۰ نفره محدود می‏کنند که دور یک میز نشسته ‏اند و مرتب جای‏شان را با هم عوض می‏کنند و این مربی از این تیم به آن تیم می‏رود و دیگری هم همین‏طور، وقتی بضاعت فنی فوتبال یک مملکت به این شکل درمی‏آید، نباید توقع داشت که فوتبال آن مملکت پیشرفت کند.
از همه مهم‏تر، فوتبال الان جمهوری اسلامی تنها فوتبالی است که اصلاً بدون پایه است. یعنی سطح جوانان، نوجوانان و حتی نونهالان اصلاً در آن متصور نیست. به این دلیل که شما یک بازیکن از سطح نوجوانان و جوانان را در این تیم‏ها نمی‏بینید. این مجموعه نشان می‏دهد که ما در آسیا که زمانی حرف اول را می‏زدیم، الان دعا می‏کنیم که حداقل به عنوان تیم چهارم یا پنجم، بتوانیم به جام جهانی برویم و این کاملاً بضاعت فوتبال ما را نشان می‏دهد.

آقای سرابی، در همین زمینه، در این دیدار بیش از۷۰هزار تماشاگر به ورزشگاه نیامده بودند. در صورتی‏که در بسیاری از سال‏ها، بیش از ۱۰۰هزار نفر برای دیدن رویارویی این دو تیم به ورزشگاه می‏آمدند. دلیل اُفت تعداد تماشاگران چیست که در بسیاری از دیدارها، تعداد آنان بع بیش از دو، سه هزار نفر نمی‏رسد و در این دیدار بسیار مهم هم تنها ۷۰هزار تماشاچی به ورزشگاه می‏آیند؟

انگیزه ‏ی تماشاچی هم مثل انگیزه ‏ی بازیکن است. وقتی از او گرفته می‏شود، رغبتی ندارد. حال داربی یک چیز استثنایی است، ولی به قول شما، وقتی به آمار بازی‏های دو تیم در بازی‏های معمولی نگاه می‏کنیم، پرسپولیسی که حتی وقتی در زمین خاکی بازی می‏کرد، پنچ‏ هزار تا ۱۰هزار دور زمین خاکی جمع می‏شدند، امروزدو یا سه هزار نفر به زور به استادیوم آزادی می‏روند.
برای این‏که انگیزه ‏ای ندارند، می‏خواهند بروند چی را تماشا کنند، به شوق چه کسی باید بروند؟ حال علی کریمی و یکی دو مهره ‏ی دیگر را که تازه نسل میان‏سال فوتبال ‏اند کنار بگذاریم، کسی نیست، شاخصی نیست که تماشاگر را جذب کند.
تماشاگران زمانی می‏رفتند ناصر ممدخانی را می‏دیدند، حمید درخشان را می‏دیدند، اکبر کارگر، علی پروین و… را می‏دیدند. حافظه‏ ام یاری نمی‏کند، همه را نام ببرم، اما بسیاری ستارگان را می‏دیدند که کیفیت فوتبال‏شان هم بسیار بالا بود. اما حالا کیفیت بازیکنان و ستارگان اصلاً در حدی نیست که این انگیزه را به تماشاچی بدهد که به استادیوم برود و آن‏ها را تماشا کند.

دریافت رایگان خبرنامهبا خبر-پیامک های ما اخبار را بصورت زنده دریافت کنید

اخبار جهان را با بارگیری اَپ ار.اف.ای دنبال کنید

این صفحه یافته نشد

صفحۀ مورد توجۀ شما یافته نشد.