در آستانه ی انتخابات ریاست فدراسیون فوتبال ایران، باز هم بحث نقش آفرینی وزارت ورزش و در نتیجه، دخالت دولت در فرآیند این انتخابات بسیار داغ است.
در این میان، در حالیکه مسئولان ورزش تاکید دارند که بدون شک رییس آینده باید از خانواده ی ورزش باشد و مدیر غیرورزشی نمیتواند درست کار کند، هیچیک از چهار نامزد حاضر در این انتخابات، به واقع ورزشی نیستند و با وابستگی های سیاسی پا به عرصه ی ورزش گذاشته اند.
همچنین بسیاری بر این عقیده اند که پیروزی نهایی، گزینه ی خاص وزارت ورزش است که از قبل تعیین شده است.
توضیحات بیشتر از مرتضی شمس، روزنامه نگار در تهران:
همانطور که شما اشاره کردید، بعد از عزل محمد دادکان در پایان جام جهانی ۲۰۰۶ آلمان، فدراسیون فوتبال ما به دلیل دخالت دولتی ها در اساسنامه ی فدراسیون، تعلیق شد و بعد از آن کمیته ی انتقالی اساسنامه ی جدیدی را تهیه و به تصویب رساند و برای نخستین بار انتخاباتی تحت قالب آن اساسنامه شکل گرفت.
البته به شکل محتوایی اش باز در ادامه ی بحث ام حتماً باز به آن اشاره خواهم کرد، اما به صورت صوری، در قالب آن اساسنامه، برای اولین بار، چهار سال پیش، این انتخابات رخ داد و آقای علی کفاشیان تنها نماینده ی موجود در این سیستم، یا کاندیدای حاضر، موفق شدند رأی لازم را به دست بیاورند و چهار سال رییس فدراسیون بمانند.
پس طبیعی است که این دومین باری باشد که ما میخواهیم انتخابات فدراسیون فوتبال را بر اساس اساسنامه ای که مورد تأیید فیفا است و اخیراً هم اصلاحاتی وارد آن شده که آن اصلاحات هم مورد تایید فیفا واقع شده، برگزار کنیم.
اما به نظر من، در حال حاضر در کشور ما (و اصلاً از پیشتر هم همین بوده)، به دلیل اینکه فوتبال ما فوتبال حرفه ای نیست و فقط در ظاهر لقب حرفه ای را یدک میکشد، اما عملاً وابسته است و دولتی، مسلماً به تاسی از همین شیوه، تمام رفتارهایی که در فدراسیون فوتبال میبینیم، اساساً دولتی است و غیرحرفه ای و غیرتخصصی. بحث انتخابات مطرح است؛ اگرچه در ظاهر انتخابات انجام میشود، اما مطمئن باشید، همانطور که چهار سال پیش هم این اتفاق افتاد، در واقع نوعی این نوعی انتصابات است که در فوتبال ما انجام میگیرد، منتهی قالب نوین و شکل قشنگی به آن داده اند، به نام "انتخابات".
یعنی همیشه همان کاندیدایی رأی میآورد که دستگاه ورزش ما میخواهد. چه در زمانی که به صورت سازمان تربیت بدنی اداره میشد و چه حالا که با نام وزارت ورزش مزین شده است.
ای کاش این آقای اصغر فرهادی که این همه افتخار را در جهان برای کشور ما، به خاطر فیلم "جدایی نادر از سیمین" به دست آورد، مقداری انصاف میداشت و اجازه میداد که مسئولین ورزش ما هم با فیلم و سناریویی که آماده کرده اند در جشنواره هایی مانند گلدن گلوب یا اسکار شرکت میکردند. چون اگر آقای اصغر فرهادی فقط به عنوان بهترین کارگردان و سازنده ی فیلم مطرح است، من فکر میکنم انتخابات فدراسیون فوتبال ما، آیتم های بسیاری دارد که میتواند جوایزی را به خود اختصاص بدهد: بهترین هنرپیشه، بهترین سناریست، بهترین کارگردان و چه و چه و چه…
اما آقای شمس، بسیاری از مسئولین ورزش، از جمله معاون حرفه ای و قهرمانی وزارت ورزش و جوانان یا به طور مثال، رییس هیأت فوتبال استان فارس و یا افراد دیگر، به کرات متذکر شده اند که به هیچوجه دولت در انتخابات فدراسیون فوتبال دخالت نکرده و نخواهد کرد. در این زمینه، نظرتان چیست؟
ببخشید، در مثل مناقشه نیست، اما میگویند: از روباه پرسیدند شاهدت کیست؟ به دماش اشاره کرد! وقتی کاندیداهای فرمایشی ای مانند آقای آیت الهی، آقای کفاشیان و اخیراً آقای دکتر قریب نامزد انتخابات میشوند، اگر خودشان هم بخواهند انتخابات را لوث کنند، دیگر جایی نمی ماند. طبیعی است که اینها دفاع کنند، طبیعی است که انکار کنند.
من حداقل اینجا را میخواهم برای تاریخ به شهادت بگیرم که در فردای آتی شما ببینید: الان قریب به ۱۷-۱۸ روز به انتخابات مانده، ولی رییس آینده ی فدراسیون فوتبال کشور، قطعاً آقای دکتر قریب خواهند بود و اگر اتفاقی پیش بیاید که ایشان را کنار بگذارند، همان آقای کفاشیان است. ولی مسلماً آقای قریب رییس فدراسیون فوتبال خواهند شد.
آیا میشود در یک انتخابات واقعی، به این محکمی و جدیت، فرد برنده ی انتخابات را نام برد؟! من فکر میکنم اگر شما و مخاطبانتان تا ۱۵ اسفند صبر کنید، متوجه خواهید شد که این انتصاب بود، منتها تحت قالب انتخابات.
نکته ای هم که حائز اهمیت است، این است که اینها تمام سناریو را کامل نوشته اند. یعنی کاندیدهایی که تاکنون ثبت نام کرده اند، نایب رییس اول، دوم و سوم خودشان را هم در لیست تبلیغاتیشان قرار دادهاند. نکته ی جالبتر هم این است که نایب رییس بانوان هر پنج کاندیدای مطرح احراز پست ریاست فدراسیون فوتبال، خانم دکتر فریده شجاعی و این باز هم از مشکلاتی است که ورزش ما دارد.
من احترام خاصی برای خانم دکتر شجاعی قائل هستم، ایشان اساساً ورزشی اند، همسر منصور پورحیدری هستند و خودشان از بسکتبالیست های تیم ملی بودند و سالهاست که در ورزش بانوان دارند زحمت میکشند. اما به واقع هیچ شخص شایسته ای نبود که حداقل به عنوان رقیب در کنار ایشان، در لیست انتخاباتی این کاندیداها قرار بگیرد؟!
اما آقای شمس، در ارتباط با آقای قریب خبرهای بسیاری منتشر شده بود، مبنی بر اینکه علی قریب گزینه ی مورد نظر وزارتخانه ی ورزش و جوانان برای ریاست فدراسیون فوتبال است که البته آقای سجادی، معاون حرفه ای و قهرمانی وزارت ورزش، شدیداً این مسئله را تکذیب کرده است. از طرف دیگر هم بسیاری نیز گفته بودند که به همین دلیل، وزارت ورزش رسماً از کفاشیان خواسته بود که در انتخابات شرکت نکند و انصراف بدهد. نظرتان در این زمینه چیست؟
اینکه آقای کفاشیان در انتخابات شرکت کنند یا نکنند، چندان تأثیرگذار و مهم نیست. فراموش نکنید که در طی سالها حضور آقای کفاشیان در چارت ورزشی کشور، نکته ای بسیار بسیار محرز و غیرقابل انکار وجود دارد و آن اینکه آقای کفاشیان در هر مقطعی، با هر ریاستی که بر سازمان تربیت بدنی حاکم بوده، کنار آمده و همیشه مطیع دستورات پنهان و آشکار دستگاه ورزش کشور بوده اند. پس اینکه الان به ایشان بگویند که در انتخابات شرکت کند یا نکند، مطمئن باشید که ایشان اصلاً بر اساس رأی و خواست شخصی خودش رفتار نمیکند.
چه بسا که در دوره های قبل هم همینطور شد. اگر به خاطر داشته باشید، یکی از ضربه هایی که آقای کفاشیان به دلیل توصیه پذیری اش از دستگاه ورزش، به ورزش کشور زد، در زمان انتخابات "AFC " (کنفدراسیون فوتبال آسیا) بود که ایشان از سمتی که ما به سختی، توسط مهندس صفایی فراهانی به دست آورده بودیم، به دلیل خوش خدمتی به آقای علی سعیدلو، معاون وقت رییس جمهور و رییس وقت سازمان تربیت بدنی، کنار رفتند و با اینکه برایشان محرز بود که آقای سعیدلو رأی نمیآورد، اما در راستای خوشخدمتی خودشان این کار را کردند و یک کرسی بسیار ارزشمند را از فوتبال ما گرفتند.
هماکنون هم اینکه به آقای کفاشیان گفته باشند در انتخابات شرکت کند یا نکند، به نظر من، اصلاً مهم نیست. چه بسا اگر گزینه ی سازمان، همانطور که من معتقدم آقای دکتر قریب باشد، تردید نکنید که آقای کفاشیان شب انتخابات، یا همان لحظه ی انتخابات اعلام میکنند که حاضرند به نفع آقای دکتر قریب کنار بروند.
چون این به شهادت سابقه، به شهادت تاریخ ثابت شده که آقای کفاشیان نهایتاً رهرو راهی هستند که از طریق دستگاه بالاتر در وزارت ورزش، جلوی پای ایشان گذاشته میشود.
اما آقای شمس، مسئولین ورزش، مسئولین وزارت ورزش و جوانان و دیگر مسئولین فدراسیون فوتبال، به کرات تاکید کرده اند که ورزشی بودند رییس آینده یکی از اصول اساسی است. چون مدیر غیرورزشی نمیتواند درست کار کند و صحیح تصمیم بگیرد. یعنی ما غیر از این آقایان، مدیر ورزشی دیگری نداشتیم که بتواند در این انتخابات شرکت کند؟ مثلاً افرادی مثل علی دایی یا کسان دیگری که خودشان فوتبالیست بوده اند یا سالها به عنوان مدیر ورزشی در ورزش ایران خدمت کرده اند؟
جانا سخن از دل ما میگویی! من همین الان این مطلب را در خصوص کاندیداتوری سرکار خانم دکتر فریده شجاعی توضیح دادم. تنها گزینه ای که در این انتخابات فدراسیون ثبت نام کرده بودند و کاندیداتوری خود را اعلام کرده بودند، که ورزشی و فوتبالی بودند، شخص آقای مهدی تاج، نایب رییس فعلی فدراسیون فوتبال بود.
آقای تاج که سابقه ی بازی در تیم فوتبال سپاهان اصفهان را دارد، واقعاً تنها گزینهای بودند که در فدراسیون فوتبال کاندیدای ابراز پست ریاست فدراسیون شده بودند که ایشان هم در اقدامی خیلی عجیب و غریب -البته من فکر میکنم با توجه به شرایطی که پیش آمده- دیروز به صورت تلویحی در یک برنامه ی زنده ی تلویزیونی، رسماً انصراف خود را اعلام کردند.
این شاید کمک کند به توضیح همان قحط الرجالی که مورد اشاره ی شماست و متأسفانه ما باید بپذیریم که فوتبال دست غیرفوتبالیها دارد اداره میشود و این آقایانی که به فوتبال و یا دیگر رشته های ورزشی ما چسبیده اند، به این راحتی ها کنار نمیروند و میدان را به اهلش نخواهند سپرد.
دریافت رایگان خبرنامهبا خبر-پیامک های ما اخبار را بصورت زنده دریافت کنید
آبونه شوید