یازدهمین دورهی مسابقات لیگ برتر فوتبال باشگاههای ایران، با سومین قهرمانی پیاپی باشگاه سپاهان اصفهان به پایان رسید. به دنبال سپاهان، تراکتورسازی تبریز به مربیگری امیر قعله نویی، در رده ی دوم ایستاد و آبی پوشان استقلال تهران به رهبری پرویز مظلومی، در مکان سوم جدول رده بندی جای گرفتند.
حال، راز موفقیت زردپوشان سپاهان چیست؟ چگونه این باشگاه پرطرفدار شهر اصفهان موفق شده خود را در اوج فوتبال ایران نگه دارد؟ و تا چه حد این موفقیت مدیون کادر رهبری این باشگاه است؟ و نقش زلادکو کرانچار سرمربی این باشگاه را چگونه میتوان ارزیابی کرد؟
توضیحات بیشتر از رامتین جباری، روزنامه نگار ورزشی در سوئد:
باشگاه سپاهان با سومین قهرمانی پیاپی اش، به نظر من، ثابت کرد که سیستم مبتنی بر ساختار و اصول و مدیریت مستقل از فرد، چه نتیجه ی بزرگ و مثبتی میتواند داشته باشد.
ابتدای فصل با جدایی ساکت، مدیرعاملی که بیشتر از یک دهه هدایت باشگاه سپاهان را بر عهده داشت و رفتن امیر قلعه نویی و جمعی از ستاره ها، مثل مهدی رحمتی، هادی عقیلی، خسرو حیدری، کمتر کسی فکر میکرد که سپاهان حتی در کورس قهرمانی باشد و ما حتی دیدیم که در میانه ی فصل این تیم تا رده های نهم، دهم جدول هم پایین رفت؛ طوری که منجر به تغییر سرمربی شد.
آمدن کرانچار که یکی از مربیان موفق، حتی خارج از ایران است و بسیار مربی بزرگی است که میداند چگونه از داشته های خودش بهترین استفاده را بکند، به این تیم کمک کرد، ولی چیزی که بیشتر از همه باعث موفقیت سپاهان شد، سیستمی است که در سپاهان جا افتاده و به راحتی ثابت شد که باشگاهی که فرد در آن تصمیم اثرگذار و منفعت گرا نتواند بگیرد، منجر به چنین موفقیتی میشود.
نکته ی دیگری هم که پشت قهرمانی سپاهان هست، سطح متوسط لیگ ایران و مشکلاتی است که باقی تیمها با آن دست و پنجه نرم میکنند. چنین مسئله ای هم باعث شد که سپاهان با هدایت کرانچار به راحتی بتواند خود را از باقی تیمها جدا کند.
البته یک نکته ی فنی هم هست و آن این که وقتی به جدول لیگ نگاه میکنیم، اگر نزدیکترین تعقیب کننده ی سپاهان را استقلال بدانیم، دقیقاً در اوجی که استقلال گرفتار حواشی ویرانگری شد و همچنین با فشردگی مسابقات پلی آف و جام حذفی آسیا روبرو بود، این سپاهان بود که با یک فاصله ی کاملاً منطقی در بین بازی هایش، در آن مقطع با چند بُرد پشت سر هم، فاصله ی نیم فصل اول را جبران کرد و در انتها به قهرمانی رسید.
آقای جباری، زلادکو کرانچاری که الان با سپاهان به مقام قهرمانی لیگ برتر باشگاههای ایران دست پیدا کرد، اعلام کرده، زمانی که سرمربی پرسپولیس بود، به این دلیل موفق نشد که نگذاشتند؛ به او وقت کافی ندادند و آقای کاشانی در آن زمان، اجازه نداد که ایشان بتواند با پرسپولیس موفق بشود. در این زمینه، نظرتان چیست؟
چیزی که پشت پرده ی نتیجه ی کاملاً اسفبار این فصل پرسپولیس قرار دارد، کسی جز شخص حبیب کاشانی نیست. حبیب کاشانی سه سال پیش، وقتی برای بار دوم مدیریت باشگاه پرسپولیس را با عنوان سرپرستی این باشگاه بر عهده گرفت، در صدد بود که این آمدن خود را به نوعی نشان بدهد و در پی تغییر بود.
با اینکه کرانچار در آن فصل با پرسپولیس روی پله ی سوم جدول بود و نتایج خیلی خوبی گرفته بود و مهمتر از نتیجه ای که گرفته بود، تیم پرسپولیس با اینکه ستاره های بزرگی نداشت، خیلی خوب بازی میکرد و نشان میداد که یک مربی متفکر بالای سر تیم است، حبیب کاشانی هر هفته فشار را روی این مربی بیشتر از پیش کرد و با سیستمی که هدایت سکوها را بر عهده میگیرند و از طریق لیدرها، تماشاچی را مقابل کرانچار قرار داد و در نهایت با اخراج کرانچار در دی ماه ۸۸ و آوردن علی دایی، خواست این تغییر مدیریت را به رخ همه بکشد.
اما دیدیم که دقیقاً این نقطه ی عطفی بود که با آن سیر نزولی پرسپولیس تا به امروز که روی رتبه ی دوازدهم جدول ایستاده شروع شد؛ با آمدن علی دایی و در پی آن حمید استیلی. پشت همه ی این اتفاقاتی هم که عدم مدیریت و ناآگاهی نسبت به ابتدایی ترین قواعد فوتبال را نشان میدهد، شخص حبیب کاشانی قرار دارد و کرانچار کاملاً درست میگوید که اگر در پرسپولیس نتوانست به موفقیتی برسد، به این دلیل بود که اولاً وقت کافی در اختیارش نبود و دوم اینکه مدیریتی که بالای سر کرانچار قرار داشت، کوچکترین آشنایی را با الفبای فوتبال نداشت.
آقای جباری، از سوی دیگر، امیر قلعه نویی سرمربی باشگاه تراکتورسازی تبریز که موفق شد به مقام نایب قهرمانی دست پیدا کند، برخی داوران را به باد انتقاد گرفته و گفته که اگر این داوران کار خود را خوب انجام داده بودند، الان تراکتورسازی قهرمان شده بود. ارزیابی شما در این زمینه چیست؟
موفقیت تراکتورسازی صرفاً منوط به این فصل نمیشود. در این چند فصل اخیر که تراکتورسازی در لیگ برتر هست، همیشه جزو تیمهای بالانشین جدول بوده است. علاوه بر نوع حمایتی که از این باشگاه میشود -که خود میتواند موضوعی قابل بحث و خارج از بحث امروزمان باشد- این تیم به خاطر حمایت پرشوری که طرفداران تیم از آن دارند و بسیجی که همه ی استان و شهر تبریز از این تیم میکنند، بسیار تیم موفقی است و فصل پیش هم با ۵۷ امتیاز در رده ی پنجم جدول قرار داشت و فقط یک امتیاز با تیم بالای خودش که تیم پرسپولیس بود، فاصله داشت.
تراکتورسازی این فصل هم با چهار بُرد بیشتری که نسبت به فصل گذشته داشت و با اختلاف فقط یک گل در شمارش گلها، توانست بالاتر از استقلال در رتبه ی دوم بایستد.
امیر قلعه نویی طبق همان عادتهایی که همیشه دارد و باور قهرمانی سپاهان بعد از جدا شدن خودش هم به شدت برایش سخت بود، مجدداً زمین بازی را عوض کرد و بحث تکراری و کلیشهای داوری را پیش کشید و اشاره کرد به دو بازی مستقیم اش برابر سپاهان و استقلال داوری و اینکه شش امتیاز از این تیم گرفته شده که در ادامه منجر به گرفتن جام قهرمانی از تیم شده است.
اما وقتی بازیها را در کنار هم مرور میکنیم، اگر نخواهیم بگوییم که اشتباهات داوری به نفع تراکتور سازی بوده، با دو کفّه کردن اشتباهاتی که به نفع و به ضرر تراکتورسازی بوده، میبینیم که همه ی تیمها به یک اندازه ی مشخص از این اشتباهات نفع برده اند و یا متضرر شده اند و این یک بحث قدیمی، صرفاً برای بازی با افکار عمومی است.
آقای جباری، امسال وضعیت دو باشگاه پرطرفدار پایتخت نشین استقلال و پرسپولیس، در لیگ یازدهم چطور بود؟
از استقلال توقع قهرمانی میرفت. به خصوص که فصل پیش هم تنها با اختلاف یک امتیاز از تیم قهرمان، نایب قهرمان شده بود و این فصل با گرفتن ستاره های پرشمار و ملی پوشهایی مثل آندو تیموریان، مهدی رحمتی، خسرو حیدری و تیمی که یکدست شده بود، به خصوص با آمدن مربی بزرگی مثل هَنکه برای کمک به این تیم، توقع میرفت که استقلال قهرمان بشود.
اما این تیم هم گرفتار مدیریت شد. یعنی سر بزنگاه های تعیین کننده، از مدیرعامل تا هیأت مدیره تصمیمهای غیرحرفه ای زیادی داشتند که روی این تیم فشار آورد. جدای از اینکه نمیشود از مصدومیتها گذشت. هرچند خود مصدومیتها میتواند کادر فنی و کادر پزشکی را مسئول بداند. اما مصدومیتها بازیکنهای بزرگی را از این تیم گرفت. همچنین این تیم درگیر مسابقات دیگری هم مثل جام حذفی بود و دو بازی در پلی آف آسیا داشت و همه ی اینها دقیقاً در زمانی بود که بازیکنان استقلال از نظر روحی تحت فشار بودند.
با این همه، وقتی صرفاً به کارنامه ی استقلال، خارج از حواشیای که روی این تیم هست نگاه کنیم، استقلال جزو تیمهای موفق بود. جام حذفی را به دست آورد، در آسیا شانس صعود به مرحله ی بعد دارد و روی پله ی سه گانه ی لیگ برتر هم هست و دقیقاً مثل تمام یازده دوره ی لیگ برتر، جدای دو فصل، همیشه جزو مدعیان بوده و این ثبات در کورس قهرمانی، برای استقلال تقریباً دیگر جا افتاده است.
اما پرسپولیس رقیب سنتی استقلال، یک فصل اسفبار را داشت. شما وقتی به جدول لیگ نگاه میکنید، تنها سه تیم بیشتر از ۵۰ گل خورده دارند که یکی از آنها مس سرچشمه است که در رتبه ی هجدهم جدول قرار دارد. پرسپولیس با ۵۴ گل خورده، یک فصل کابوس وار را تجربه کرد و میتوان گفت که برای اولین بار، تعداد باختها و مساوی هایاش بیشتر بوده و با تفاضل گل منفی فصل را به پایان برد.
دلیل این شرایط هم کاملاً مشخص است. دقیقاً در فصلی که همه درگیر آماده سازی تیم و خرید بازیکن بودند، حبیب کاشانی تیم را به یک جنگ خارج از میدان فوتبال برد و سر انتخاب استیلی و دایی، همه ی زمان پرسپولیس را کشت و امروز هم هیچکسی سراغی از حبیب کاشانی نمیگیرد.
با این حال شاید پرسپولیس این شانس را برای سال بعد داشته باشد که اگر دست مصطفی دنیزلی باز باشد و این اتفاقاتی که اخیراً پیرامون شخص او و باشگاه پرسپولیس افتاده، مدیریت بشود، بتواند این چند فصلی را کابوس وار برای این تیم سپری شد، جبران کند.
اما آقای جباری، به نظر شما، در لیگ یازدهم، از چه بازیکنانی و چه تیم هایی میشود به عنوان شگفتی ساز یاد کرد؟
متأسفانه بازیکنی که بتوانیم بگوییم لیگ یازدهم مُعرف او در قاموس یک ستاره بود، نداشتیم. اگرچه به نسبت لیگهای گذشته، بازیکنهای خارجی این فصل، بازیکنهای استانداردتر و قابل احترام تری بودند. اگرچه اسم بزرگی نداشتند، اما نشان داد که این خریدها دارد با دقت بیشتر ی اتفاق میافتد. مثل فونیک اسی که در جدول گل زنها هم شانس "آقای گل" را داشت که با یک گل کمتر به این مهم دست پیدا نکرد؛ یا سزار یرکوویچ، ایمون زائد و ساموئل بازیکنان خوب خارجی بودند که در این فصل در لیگ ایران حضور داشتند.
اما جدای از تیم هایی که در تیتر روزنامه ها و اخبار قرار داشتند، دو تیم صبای قم و نفت تهران، دو تیم کاملاً قابل احترام بودند، این دو تیم بدون داشتن ستاره، با بازیکنهایی کاملاً جوان و گمنام، با هدایت عبدالله رییسی و فَرَکی، دو تیمی بودند که میشود گفت فوتبال را به نوعی زنده نگه داشتند. در مهمترین بازیها متعهد بودند به اخلاق حرفه ای و یک روند رو به رشد را در نیم فصل اول و نیم فصل دوم، توانستند ثابت نگه دارند. به نظر من، جدای تیم قهرمان و تیمهای پرسروصدا، صبا و نفت تهران، پدیده ی لیگ یازدهم بودند.
دریافت رایگان خبرنامهبا خبر-پیامک های ما اخبار را بصورت زنده دریافت کنید
آبونه شوید