دسترسی به محتوای اصلی
ورزش

المپیک 2012 لندن: آیا باید از حضور محمد علی آبادی در رژۀ ورزشکاران ایرانی در مراسم افتتاحیه تعجب کرد؟

نتشر شده در:

بازی‌های المپیک تابستانی لندن با برگزاری یکی از زیباترین مراسم افتتاحیه‌ی تاریخ المپیادها آغاز شد. مراسمی به کارگردانی دنی بویل، کارگردان صاحب‌نام سینمای انگلیس و با حضور بیش از پانزده هزار هنرمند داوطلب؛و اما در حالی‌که تمامی کاروان‌های ورزشی با حضور کم‌وبیش تمامی ورزشکاران خود، در ورزشگاه المپیک لندن رژه رفتند، در کاروان ورزشی ایران که پرچم‌‌دار آن علی مظاهری، قهرمان بوکس ایران بود، بخش عمده‌ی ورزشکاران ایرانی حضور نداشتند و در میان حیرت همگان، محمد علی‌آبادی، رییس کمیته‌ی ملی المپیک ایران، در خط نخست کاروان ورزشی ایران و به دنبال پرچم‌دار، در مراسم افتتاحیه‌ی بازی‌های المپیک لندن حضور داشت.

تبلیغ بازرگانی

توضیحات بیشتر از محمود سرابی، روزنامه‌نگار و کارشناس ورزش در لندن:

محمود سرابی
محمود سرابی

قبل از هرچیزی، انتخاب بویل به عنوان کارگردان افتتاحیه‌ی المپیک، نشان‌دهنده‌ی آن است که این یک کار هنری خواهد بود. انتخاب یک آدم هنری، آن هم یک کارگردان سینمایی، نشان می‌داد که یک سناریو برای المپیک تدارک دیده‌اند.

افتتاح المپیک مرور تاریخچه‌ی بریتانیا بود و واقعاً به شکل شگفت‌انگیز و زیبایی به رخ جهانیان کشید که بریتانیا دارای چه تاریخ و چه گنجینه‌ای است از گذشته و حال. در مجموع، المپیک لندن از این زاویه استثنایی بود. شاید تنها چیزی بود که کشورهای دیگر به آن نپرداخته بودند. ترسیم یک دهکده‌ی کوچک به عنوان دهکده‌ی جهانی و روابط انسان‌ها، مسائل بعد از جنگ و... طرحی بسیار ظریف، آگاهانه و زیبا بود و من فکر می‌کنم یکی از زیباترین و منحصر به فرد‌ترین افتتاحیه‌ی المپیک بود.

آقای سرابی، در ارتباط با همین مراسم افتتاحیه، در رژه‌ی کاروان‌های ورزشی، در رژه‌ی کاروان ورزشی ایران که گفته می‌شود بیش از ۵۰ ورزشکار دارد، ما خیلی کم ورزشکاران را دیدیم و بیشتر اعضای تیم پزشکی و کادر همراه در رژه شرکت داشتند. خصوصاً حضور آقای علی‌آبادی در این رژه بسیار تعجب‌برانگیز بود. ارزیابی شما در این زمینه چیست؟

ما وقتی به مسئله‌ای به نام جمهوری اسلامی می‌رسیم، باید بدانیم با تمام شیوه‌ها و سیستم‌های متفاوت جهان فرق می‌کند. سیستمی است برای خودش که با هیچ قالب و معیاری قابل سنجش نیست. آقای علی‌آبادی اولاً رییس سازمان ورزش بود، بعد هم رییس کمیته‌ی المپیک شد. البته جنگ بسیار سختی بین آقای علی‌آبادی و آقای سیعد‌لو که برکنار شد (آقای عباسی به جای ایشان وزیر ورزش شد) صورت گرفت و آقای علی‌آبادی این پست را با حمایت آقای احمدی‌نژاد به دست آورد. به نظر من، چون عباسی هم به عنوان وزیر ورزش جمهوری اسلامی در آن‌جا بود، علی‌آبادی به میدان رفت که بگوید: من هستم که این اکیپ را آورده‌ام، سرپرست این اکیپ منم و در واقع داشت این پیام را می‌داد که بین دو تا رییسی که این‌جا هستند، رییس اصلی من هستم، من هستم که در این‌جا حضور دارم و به میدان آمده‌ام و جایی هستم که اصلاً نباید باشم.

محمد علی آبادی رئیس کمیتۀ ملی المپیک ایران در مراسم افتتاحیۀ المپیک لندن
محمد علی آبادی رئیس کمیتۀ ملی المپیک ایران در مراسم افتتاحیۀ المپیک لندن

نکته‌ی جالبی هم در این میان پیش آمد و آن این‌که آقایی به نام بهرام افشارزاده هست که زمانی که ما در ایران بودیم (حدود ۲۵ سال پیش) به او "قاضی شارع" می‌گفتیم. او در تمام دولت‌ها در کار ورزش حضور داشته و تاکنون هم باقی مانده است. جالب است که هیچ‌کس به او که آدمی است با چهره‌ای مرموز و خاص خودش، دست نمی‌زند و وی در مصاحبه‌هایی هم که با رسانه‌های خارجی دارد، تمام خط قرمزهای رژیم را زیر پا می‌گذارد. برای مثال، در مصاحبه‌ای که سه روز پیش انجام داد، گفت که ورزشکارهای ایرانی هیچ ممانعتی ندارند و با همه‌ی قهرمانان و ورزشکاران کشورهای دیگر مسابقه می‌دهند و پیامش هم در ارتباط با اسراییلی‌ها بود. اما چون در ایران خط قرمزهایی را برای سرگرم کردن مردم دارند، وقتی به ایران می‌رود، می‌گوید که این‌ها حرف‌های او نبوده است. منظورم این است که در سیستمی که به طور کل، مبنا و اساسش بر شارلاتانیسم است، می‌توان انتظار هر اتفاقی را داشت.

امروز هم ما که در اروپا زندگی می‌کنیم، می‌بینیم که در این‌جا آدم‌های متخصص، فقط در رشته‌ی خودشان اظهارنظر می‌کنند. در ارتباط با ورزش هم هیچ‌کس نمی‌گوید که ما همه‌ی زمینه‌های ورزش را می‌دانیم، بلکه هرکسی می‌تواند به سهم خود در یک رشته‌ی خاص ورزشی صاحب‌نظر باشد. امثال ما، به عنوان کارورزان عرصه‌ی فعالیت‌های ورزشی و غیره در خارج از کشور، وظیفه‌ داریم که به عنوان یک گزارش‌گر، اولین هدف‌مان حفظ منافع مردم باشد. وقتی این‌‌گونه نگاه می‌کنیم، حفظ منافع مردم در تضاد با سیستمی خواهد بود به نام جمهوری اسلامی و مسلم است که ما از زاویه‌‌ای نگاه می‌کنیم که عیب و ایرادهایی که وجود دارد را نشان بدهیم و بگوییم اگر اتفاقات خوشی برای ملت ایران نمی‌افتد، به دلیل این سیستمی است که بازدارنده است، به جای این‌که باعث پیشرفت باشد.

آقای سرابی، بپردازیم به جنبه‌های ورزشی و ورزشکاران ایرانی حاضر در بازی‌ها. گویا در نخستین رقابت‌ها، ورزشکاران ایرانی با مسائل حاشیه‌ای مختلفی روبرو شده‌اند. ممکن است در این زمینه توضیح بدهید؟

از میان ۵۴ ورزشکاری که به المپیک لندن آمده‌اند، ورزشکاران رشته‌ی تیروکمان، جزو اولین مسابقه دهندگان بودند. این تیم مربی نداشت، در حالی‌که حتی برای رفتن به مسابقات شهرستانی هم، تیم با مربی و با یک کادر تدارکات می‌رود. خود قهرمان شرکت کننده گفته است: حتی برای محلات هم ورزشکار را به این شکل نمی‌فرستند، اما ما را در شرایطی به المپیک فرستاده‌اند که نه تنها مربی نداریم، بلکه تیروکمان‌‌مان هم دارای اشکال بوده و کسی نبوده که آن را رفع کند. خُب چنین اتفاقی هیچ جای دنیا نمی‌افتد. مثلاً اگر این اتفاق در فرانسه یا انگلستان می‌افتاد، مسئول آن را به محاکمه می‌کشیدند. اما می‌بینیم در ایران به راحتی از کنار آن گذشتند.

نکته‌ای را هم به عنوان یک کارشناس ورزش توضیح می‌دهم و آن این‌که سالی که فرانسه در فوتبال قهرمان اروپا و جهان شد، زمانی بود که بعد از چند دهه، مجموعه‌ای از بازیکنان خوب در تیم ملی جمع شده بودند. شش، هفت سال هم در دنیا مطرح بودند، اما وقتی این بازیکنان رفتند، فرانسه نتوانست جایگزین‌شان کند. الان در ورزش ما، به خصوص در وزنه‌برداری و کشتی، استثنائاتی بعد از یکی، دو دهه در کنار هم قرار گرفته‌اند و اگر این مسئولین اضافه، حراستی‌هایی که به همه جا می‌روند و موی دماغ هستند، دخالت نکنند و حاشیه برای این دو تیم درست نکنند، به شما قول می‌دهم که امسال قهرمانان ایران بالاترین تعداد مدال‌ها را خواهند داشت که بیشترش خوش‌رنگ و طلا خواهد بود.

آقای سرابی، شما، همان‌طور که گفتید، امید دارید که قهرمانان خصوصاً رشته‌های کشتی و وزنه‌برداری ایران، بتوانند در المپیک مدال بگیرند. در صورتی‌که بنا به اظهارات خود شما، به خاطر مدیریت غلط و ساختار بسیار بد فدراسیون‌های ورزشی و اصولاً ساختار کل کشور، این فدراسیون‌ها آن‌قدر مسائل حاشیه‌ای دارند که نمی‌توانند موفق شوند. چرا فکر می‌کنید ورزشکاران ایران در این دو رشته می‌توانند موفق بشوند؟

یکی از دلایلش این است که وقتی به ورزش جمهوری اسلامی نگاه می‌کنیم، می‌بینیم که جمهوری اسلامی یک هدف استراتژیک دارد و آن هم فوتبال است. البته نه خود فوتبال که وحشت از تماشاگران آن است. وقتی به ۱۰-۱۲ سال گذشته برمی‌گردیم، می‌بینیم که ورزش‌هایی مانند والیبال، کشتی و تک‌رشته‌های مختلف پیشرفت می‌کنند. همه هم تعجب می‌کنند که در سیستمی که فوتبالش که گل سرسبد ورزش آن مملکت بوده، دارد روز به روز عقب می‌رود و پسرفت می‌کند، چرا رشته‌های دیگر دارند پیشرفت می‌کنند.

علت آن این است که به رشته‌های دیگر کاری ندارند. چون رشته‌های دیگر برای‌شان احساس خطری ندارد. تماشاچی‌ای جمع نمی‌شود. اگر مثلاً برای کشتی و وزنه‌برداری هم ۳۰-۴۰ هزار نفر تماشاگر جمع می‌شد، مسلم بدانید که آن‌جا را هم اشغال می‌کردند و آدم‌هایی را در همه‌ی زمینه‌‌ها می‌گذاشتند که جلوی پیشرفت آن‌ را بگیرند. آن هم از ترس کنترل کردن تماشاچی. اما چون این رشته‌ها به دور از هیاهوی فوتبال هستند، کار خودشان را کرده‌اند.

از سوی دیگر، امروز دنیا یک دهکده‌ی جهانی است، مثل سابق که نیست. شما طالب هر اطلاعاتی باشید، می‌توانید از طریق اینترنت به دست بیاورید. ورزشکارهای ما هم اطلاعات فنی، شیوه‌ی تمرین تیم‌های مختلف جهان، طرز تغذیه‌شان و... را از این طریق تعقیب و به دست می‌آورند. به همین دلیل رشته‌هایی که آن میزان از تماشاچی خطرناک را از دید جمهوری اسلامی ندارند، مسیر پیشرفت خودشان را می‌روند.

آن‌چه هم همه‌ی ما به آن اعتقاد داریم، این است که استعداد در میان جوانان ایرانی واقعاً شگفت‌انگیز است. تاریخ مهاجرت ما به خارج از کشور ۳۰ سال است؛ آماری در همین زمینه‌ی رشته‌های ورزشی بگیرید و ببینید طی این ۳۰ سال چه تعداد از بچه‌های ایرانی در تیم‌های ملی کشورهایی که قدمت ورزشی دارند، حضور دارند. مثلاً ارغوان رضایی به نام فرانسه دارد تنیس بازی می‌کند و یا آدام جمیلی در تیم ملی دوومیدانی انگلستان در این المپیک شرکت خواهد کرد.

بچه‌های ایرانی واقعاً دارای نبوغ و استعداد هستند، ولی این رژیم به دلیل سیستم و ساختارش ممانعت می‌کند و فضای لازم را در اختیار آن‌ها نمی‌گذارد. حال در فوتبال حضور مافیا را داریم، اما در رشته‌های دیگر به خاطر عدم حضور تماشاگر، آن نفوذ نبوده و به همین دلیل ورزشکاران این رشته‌ها خیلی فراغ‌بال‌تر از فوتبال به کار خودشان پرداخته‌اند، مزاحمت خیلی کم‌تری داشته‌اند و تا جایی که توانسته‌اند پیشرفت کرده‌اند.

من فکر می‌کنم اگر طبقه‌بندی کنیم، بعد از والیبال، وزنه‌برداری، کشتی و بسیاری رشته‌های تک‌ماده‌ای دیگر، مثل جودو، تکواندو، قایقرانی و... فوتبال در رده‌بندی ورزشی ایران، شاید رده‌ی بیستم هم نباشد. این تفاوتی است که در فوتبال تمام نگاه رفته است روی میزان تماشاچی و ترس از مردم، ولی رشته‌های دیگر دارند کار خودشان را می‌کنند. من به این دلیل می‌گویم که این‌ها رشته‌های موفق‌تری بوده‌اند و کارهای خودشان را سالم‌تر در مسیر آرام‌تری انجام داده‌اند.

دریافت رایگان خبرنامهبا خبر-پیامک های ما اخبار را بصورت زنده دریافت کنید

اخبار جهان را با بارگیری اَپ ار.اف.ای دنبال کنید

این صفحه یافته نشد

صفحۀ مورد توجۀ شما یافته نشد.